شنبه ۳ شهریور ۱۳۹۷ - ۲۱:۵۳

پوران درخشنده: سینمای سلامت نیاز به شهامت دارد

 پوران درخشنده

سینماپرس: پوران درخشنده، کارگردان و تهیه کننده سینما از ملزومات ساخت فیلم با موضوع سلامت می‌گوید. وی معتقد است باید در زمینه ساخت فیلم با موضوع سلامت جامعه شهامت به خرج داد.

به گزارش سینماپرس، با پوران درخشنده کارگردان پرکار در حوزه‌های سلامت فردی و اجتماعی که این روزها در تدارک ساخت اثری دیگر در این حوزه با عنوان «هیس، پسرها فریاد نمی زنند» است، به بهانه سومین جشنواره فیلم سلامت به گفت‌وگو نشستیم که چکیده آن را می‌خوانید:

خانم درخشنده، از نظر شما، سینما توانسته در نوع خود، زنگ خطرها و هشدارهایی جدی در باب سلامت فردی و اجتماعی را به مردم و البته مسوولان به صدا در آورد و اینکه آیا اصالت و وظیفه سینما، تنها محدود به همین تلنگرها و هشدارها می‌شود یا تا کمی آن‌طف‌تر هم می‌تواند حرکت کند؟

سینما تلاش خود را می‌کند، اما این اتفاق می‌بایست در تمام عرصه‌ها بیفتد. موضوع سلامت، یک موضوع جدی در جامعه ماست که هیچ‌کس نمی‌تواند نسبت به آن بی‌توجه باشد. تلویزیون، مسوولان و ... نمی‌توانند آن را نادیده بگیرند. اطلاع‌رسانی و آگاهی‌بخشی در این زمینه باید از تمام رسانه‌ها و مدیوم‌ها مانند سینما صورت پذیرد و نمایش داده شود؛ موضوع پیشگیری از آسیب‌ها، سلامت روان، خانواده و امنیت عاطفی آنان و ... نکات مهمی است که باید آن‌ها را بسیار جدی گرفت و فقط یک تلنگر آنهم به‌واسطه یک فیلم، کافی نیست.

سلامت روان مقدم بر سلامت جسم است

یک فیلم می‌تواند فقط یک تلنگر باشد اما این تلنگر باید آنقدر ادامه‌دار باشد که در همه جا از آن صحبت شود تا ملکه ذهن همگان قرار گیرد. ما باید به این برسیم که در کجای موضوع سلامت مشکل داریم، کجای آن را باید مردم دنبال کنند و کجا مسوولان باید ورود کنند و کجا باید دنبال ریشه‌ها بگردیم.   در نظر داشته باشید که تمام این موارد به تفکیک مهم است، چون سلامت روح و روان بسیار ارزشمند است که به نظر من این نوع سلامت، حتی مقدم بر سلامت جسم است. جامعه ما نیاز دارد که به سلامت روح و روان آن توجه شود؛ نیاز دارد که یک نگاه ویژه و تازه به آن شود که جشنواره سلامت فرصت بسیار خوبی است که این اتفاق‌ها در آن رخ دهد.

به نظر شما سینما در کنار طرح مساله، تا چه اندازه می‌تواند در تبیین و الهام‌گیری خانواده‌ها از این نقصان‌ها موثر باشد. مثلا شما فیلمی ماند «هیس، دخترها فریاد نمی زنند» را ساختید که فراگیر شد و به شکل یک جریان در اجتماع درآمد اما دیگر ساخته‌های این حوزه چندان جدی گرفته نمی‌شود. به‌فرضِ طرح این کمبودهای حوزه سلامت در مدیوم‌های گوناگون، آیا مردم و مسوولان ما توان و ظرفیت بهره‌مندی از این تلنگرها و بعضا جریان‌سازی‌ها را دارند؟

ببینید، در این حوزه پیشگیری اهمیت بسیاری دارد. در این نوع آثار، وقتی خانواده‌ای متوجه می‌شود که به عنوان یک پدر و مادر، در قبال بچه چقدر مسوولیت دارد، بیانگر این هم است که آن فیلم، رسالت خود را انجام داده است. والدین باید بتوانند فضا را برای رشد، تربیت و پرورش فرزندانشان ایجاد کنند و مهارت‌های زندگی را به آنان یاد دهند. از همه مهمتر اینکه باید بتوانند دوست و رفیق خوبی برای فرزندان خود باشند. شما ببینید وقتی فیلمی مانند «هیس، دخترها فریاد نمی زنند» ساخته می‌شود، چه تاثیراتی در جامعه می‌گذارد و همه متوجه می‌شوند که ممکن است یک اتفاق و موردی در کنار ما باشد که تا به امروز توجه چندانی به آن نداشته‌ایم و همه، این آشغال‌ها را زیر فرش گذاشته و از کنار آن‌ها گذشته‌ایم. در حالی‌که این‌ها ممکن است ما را زمین‌گیر و افسرده کند. من اثرات مخرب آن را در جامعه می‌بینم. شما وقتی فیلمی درباره سلامت روان یا در مورد بچه‌های سندرم داون یا مسائل دیگر می‌سازید، می‌بینید که چه تاثیری بر جامعه می گذارد. چون دارید در مورد شناخت و امنیت روانی برای بچه‌هایی که حق دارند زندگی کنند اما در جامعه این فرصت به آن‌ها داده نمی‌شود، صحبت می کنید. این فیلم ها می تواند در مورد بسیاری از آسیب‌های روانی، خیلی تاثیرگذار باشد و جنبه‌های پیشگیرانه را خیلی خوب مطرح کرده و طرح مساله کنند چون معتقدم این قبیل آسیب‌ها خیلی سخت‌تر از آسیب‌های جسمانی است چون آسیب‌های جسمانی را با دارو می توان برطرف کرد، اما روان وقتی آسیب ببیند و خراش بردارد و آن آیینه‌گی خود را از دست بدهد، هزینه و وقت بسیاری را باید هزینه ترمیم آن کرد.

در مقابل این نظرات شما، برخی اعتقاد دارند که نشان دادن شکل صریح آسیب‌ها و به نوعی آگاهی‌بخشی در این زمینه، ممکن است سبب فرو ریختن قبح قضییه شده و اقشاری مانند کودکان را با آگاهی‌هایی مواجه سازد که مناسب سن آنان نیست. نظر شما در این‌باره چیست؟

وقتی یک بچه‌ای آگاهی ندارد، نمی‌تواند از خودش دفاع کند، چون ما چیزی از واقعیت زندگی را به او یاد نداده‌ایم، بنابراین از کجا باید یاد بگیرد؟ الگوهای این بچه‌ها چه کسانی هستند؟ پدر و مادر چه نقشی دارند؟ معلم چه جایگاهی دارد؟ نمی‌شود در این مساله، تا این اندازه بی تفاوت بود. اینکه یک عده‌ای می‌گویند این ممکن است بد باشد، اصلا این‌طور نیست، بلکه این کار آموزش درست زندگی کردن با بچه‌هاست. آموزش به بچه هاست که با آسیب‌هایی که در کنارشان می‌گذرد، چطور برخورد کنند، چگونه متوجه شوند این اتفاق یا این ماجرا یک آسیب است و این آسیب را باید با چه کسانی درمیان بگذارند؟ بنابراین همیشه پیشگیری مهم‌تر از درمان است. نباید بترسیم و باید با ساخت این گونه از فیلم‌ها، مهارت‌های زندگی را به بچه‌های خود یاد بدهیم. بچه‌ها معصوم و بی‌گناه هستند و نمی‌دانند چگونه باید رفتار کنند. فکر می‌کنند یک‌سری روابط، درست و منطقی است در حالی که پدر و مادر هم حتی نمی‌دانند که یک‌سری از روابط، درست و منطقی نیست. بچه‌ها را باید در مورد خطراتی که کنارشان است، آگاه کرد.   من می‌بینم بعضی اوقات خانمی می‌آید و می‌گوید که من دیگر بچه‌ام یک سالش شده و می‌ خواهم بروم کار کنم. در حالی‌که من معتقدم این بچه یک‌ساله تا زمانی که بفهمد و شخصیت او شکل بگیرد، نیاز دارد که این مادر در کنارش باشد. همچنین جایگاه پدر برای پسرها، جایگاه بسیار مهمی است، یعنی این‌ها باید جا بیافتد و یاد داده شود تا پدر یا مادر بتوانند خیلی راحت با فرزندشان صحبت کنند. خب اگر یک مشکلی برای پسر یا دختری پیش آمد یا دوران بلوغ است یا مسائل دیگر، او باید این چیزها را به چه کسی بگوید؟ به چه کسی مراجعه کند که درست راهنمایی‌اش کند؟ بنابراین سلامت روان برای جامعه ما مهم است و از خانواده هم شروع می‌شود، به عبارتی وظیفه تک‌تک ما از خانواده و مسوولان تا برنامه‌ریزان فرهنگی است که سرسری از کنار این‌دست موضوعات مهم گذر نکنیم.

با نسلی مواجه‌ایم که دچار سرگردانی است

در یک سوال کلی و به عنوان یک سینماگر فعال حوزه اجتماعی، وضعیت سلامت روانی جامعه را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

من خیلی آرامشی نمی‌بینیم و بیشتر پرخاش‌گری، خشونت و بی‌اعتمادی می‌بینم و سرگردانی نسلی که نمی‌داند چه کار باید بکند. یعنی همه دارند اشتباهات زیادی مرتکب می‌شوند و هیچ‌کس هم مسوول این اشتباهات نیست و بعد تمام تقصیرها را می‌اندازیم گردن این بچه‌ها یا کسانی که چیزی نمی‌دانند و کسی هم برای‌شان تعریف نکرده و یادشان نداده است. مثلا بچه‌ای که پشت فرمان نشسته و پشت سر هم در یک ترافیک بوق می‌زند بعد هم متوجه نیست برای چه دارد بوق می‌زند، بوقی که ممکن است منجر به درگیری با رانندگان اتومبیل‌های دیگر شود، این‌ها همه به ارتقای آگاهی و آموزش بازمی‌گردد که نپرداختن به آن‌ها می‌تواند به سلامت روان جامعه صدمه بزند.

*تسنیم

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.