سه‌شنبه ۲۰ شهریور ۱۳۹۷ - ۱۱:۰۳

گفت‌وگو با سودابه آقاجانیان؛

واجب است به هیئت برویم / دل‌هایمان را محرمی کنیم

سودابه آقاجانیان

سینماپرس: مجری تلویزیون گفت: محرم همه آدم‌ها را شبیه هم می‌کند. به نظرم این ایام باعث می‌شود همه یک حس مشترک داشته باشیم و فارغ از دلمشغولی‌های دنیا کمی به خود، اعتقادات‌ و باورهایمان فکر کنیم و تاملی داشته باشیم. در واقع وظیفه خود می‌بینیم که هر چقدر هم گرفتاری و مشکل داریم، کنار بگذاریم و دل‌هایمان را محرمی کنیم.

به گزارش سینماپرس، سودابه آقاجانیان از مجریان شناخته‌شده تلویزیون و از گویندگان متبحر رادیو است. او اولین مجری چادری تلویزیون بود که سال ۱۳۶۹ وارد سازمان صدا و سیما شد. گرچه او به عنوان گوینده خبر وارد سازمان شد، ولی همان زمان از پخش شبکه دو برنامه‌ای به او پیشنهاد شد که اولین برنامه تلویزیونی با اجرای یک خانم چادری بود؛ یک برنامه مناسبتی هفت روزه برای میلاد حضرت زهرا(س) بود که اتفاقا مصادف شد با درگذشت آیت‌ا...‌العظمی خویی که طبعا حال و هوایش به خاطر این حادثه عوض شد.

چادر انتخاب شخص خود آقاجانیان بود و نه از سر اجبار و بخشنامه، بلکه عقاید مذهبی خودش است و حتی تهیه‌کننده همان برنامه با همین رویکرد که او یک خانم چادری است سراغش آمد. البته این برنامه هم با بازخوردهای جالبی هم روبه‌رو شد، تشویق‌هایی از سوی علما و مراجع و تلفن‌های زیادی برای تشکر و قدردانی شد.

او در حال حاضر برنامه آفاق را روی آنتن شبکه افق دارد. همچنین تهیه‌کننده برنامه پیشران با محوریت مباحث اقتصادی در شبکه چهار است. این برنامه به موضوعاتی همچون فعالان اقتصادی، صاحبان کسب و کار، کارآفرینان و... می‌پردازد. همچنین گویندگی برنامه ایستگاه ۹۸ رادیو اقتصاد و برنامه ذره‌بین رادیو تهران را به‌عهده دارد. به بهانه فرا رسیدن ایام محرم با این مجری به گپ و گفت صمیمانه نشستیم.

هر سال زمانی که به ایام محرم نزدیک می‌شوید، چه حس و حالی دارید؟ به قول معروف هوای دلتان در این روزها چگونه است؟

محرم همه آدم‌ها را شبیه هم می‌کند. به نظرم این ایام باعث می‌شود همه یک حس مشترک داشته باشیم و فارغ از دلمشغولی‌های دنیا کمی به خود، اعتقادات‌ و باورهایمان فکر کنیم و تاملی داشته باشیم. در واقع وظیفه خود می‌بینیم که هر چقدر هم گرفتاری و مشکل داریم، کنار بگذاریم و دل‌هایمان را محرمی کنیم و به قول معروف اتصالات را به خدا و اعتقادات‌مان بیشتر کنیم.

من هم مثل بقیه حس‌های قشنگی در این ایام دارم. به نظرم ایام محرم یک اجبار شیرین است و برای بنده هم فرصت خوبی است که بیشتر به باورهایم بیندیشم.

منظورتان از اجبار شیرین چیست؟ یعنی محرم اجباری است که همه گرفتارش می‌شویم؟

منظورم از این اجبار همنوا شدن با هم است. برخی خیلی نمی‌خواهند همرنگ جماعت شوند، اما این اجبار شیرین همه دل‌ها را یکی می‌کند و همرنگ با هم. در واقع در این ماه همه گرفتاری‌ها را کنار می‌گذاریم و با هم در هیئت‌ها شرکت می‌کنیم.

شما تاکید کردید که بین همه مردم یک حس مشترک ایجاد می‌شود. این حس را چطور توصیف می‌کنید؟

حس مشترک بین ما نهایت تظلم خواهی است. همه ما انسان هستیم و آزاد. باید مقابل ظلم بایستیم و مخالفت کنیم. امام حسین(ع) و خاندانش در نهایت مظلومیت و ظلم بودند. حس مشترک بین ما آدم‌ها در این ایام به این سمت حرکت می‌کند، یعنی به سمت حریت درونی و آزادی درونی. ایام محرم و تاسوعا و عاشورا این حس‌ها را برایمان یادآوری می‌کند.

یکی از درس‌های بزرگ قیام عاشورا حریت درونی است. به نظرتان مردم جامعه امروز تا چه میزان از این حریت امام حسین(ع) الگو گرفتند؟

به نظرم این مساله خیلی بیشتر از قبل شده است و مردم نسبت به نابرابری، ظلم و فساد واکنش نشان می‌دهند. گرچه ما آدم‌های کوچکی هستیم، اما از این که به هم ظلم کنیم، نگران هستیم و به همین خاطر تظلم‌خواهی زیاد شده است. همه به سر خط و سوال مشترک رسیده‌ایم که باید با ظلم مبارزه کرد و اگر کسی در مقابل ظلم ساکت بنشیند، یعنی این‌که حق همه را زیر پا گذاشته است.

منظورتان از مبارزه یعنی مقابله با مفاسد اقتصادی است؟

منظور مفاسد اقتصادی، اجتماعی و اخلاقی است. هر جا اتفاق بیفتد نباید ساکت ماند. البته مردم الان وقتی ظلمی می‌بینند خیلی فوری واکنش نشان می‌دهند و نوای آن خیلی سریع در فضای مجازی می‌پیچد.

به نظرتان فضای مجازی تا چه میزان به این همنوایی و حس مشترک میان مردم کمک کرده است؟

نمی‌خواهم بگویم که این جریان صددرصد درست است، چون گاهی تبدیل به شو، دروغ و سوءاستفاده می‌شود، اما اصل قضیه درست است، فقط باید صحیح هدایت شود. هوشیاری مردم نسبت به قبل خیلی بیشتر شده است و بالا رفتن میزان آگاهی مردم نسبت به مباحث مختلف جامعه اتفاق خوبی است.

شما فارغ از دغدغه‌های شخصی زندگی و کاری و اجرای برنامه‌های مختلف تلویزیون و رادیو، آیا فرصت می‌کنید در هیئت‌های مذهبی شرکت کنید؟

بله. حتما می‌روم. مگر می‌شود هیئت نرفت. اتفاقا واجب است در این روزها کمی گرفتاری‌هایمان را کنار بگذاریم و شرکت کنیم. به همین دلیل تاکید کردم که اجباری شیرین است.

چه چیزی در هیئت پیدا می‌کنید که حس شما را برای رفتن قلقلک می‌دهد؟

من از این‌که به هیئت بروم به دنبال حرف جدید و قرائت جدیدی از محرم و تاسوعا و عاشورا هستم. ما هر سال در هیئت‌ها اتفاقات این ایام را می‌شنویم، اما حرف‌های جدید که با وضعیت امروز جامعه تطابق داشته باشد و نه این‌که برداشت فردی باشد، شنیدنی است. من به دنبال چنین هیئت‌هایی هستم.

به نظرتان چنین هیئت‌هایی وجود دارد؟

بله، حتماً هست.

آیا از شنیدن چنین مباحثی در هیئت‌ها هنگام اجرای تلویزیونی و رادیویی‌تان استفاده می‌کنید و الگو می‌گیرید؟

سعی‌ام بر این است. اگر برنامه‌ای در ایام محرم اجرا کنم، حتماً از آموخته‌هایم می‌گویم. حرف‌های قدیمی نمی‌زنم؛ چون دلم نمی‌خواهد درجا بزنم.

بهترین آموخته‌تان از ایام محرم چیست که آن را در اجرا و با زبان خودتان نقل می‌کنید؟

اتصال این ایام با شهدا برایم خیلی پررنگ است و دلچسب. راستش یاد شهدا و حریت شان برایم تکرار می‌شود. این حس واقعا زیباست.

از کودکی همراه با خانواده‌تان در هیئت‌های مذهبی شرکت می‌کردید؟

بله، خاطرات خیلی زیادی از این ایام دارم. به یاد دارم قبل از انقلاب زنده‌یاد پدرم در یک سریال سه قسمتی نقش مسلم را بازی کرده بود. البته بازیگری کار حاشیه‌ای ایشان بود. واقعا برکت شرکت در چنین ایامی را در زندگی شخصی‌ام دیده‌ام.

درباره یکی از این برکات برایمان بگویید.

من در مقطعی مسؤولیت ستاد بازسازی عتبات عالیات را به عهده داشتم. توفیقی شد در همان زمان ضریح حضرت مسلم بازسازی شود و من هم سهم کوچکی در این اتفاق داشته باشم. وقتی این اتفاق افتاد من به یاد خاطرات خوب کودکی‌ام افتادم که شرکت در این مراسم باعث شد تا برکت‌اش را در زندگی‌ام این‌گونه ببینم. همچنین توفیقی شد تا پسرم هم بخشی از طراحی ضریح مسلم را در کنار استاد اسکندرپور عهده‌دار باشد و این هم گوشه‌ای دیگر از برکت هیئت‌های مذهبی.

وقتی پسرتان در این مسیر قدم گذاشت چه حسی داشتید؟

خیلی حس خوبی داشتم. اتفاقا بگذارید برایتان یک خاطره دیگر هم تعریف کنم. پسر بزرگم ثارا... زمانی که سه سال داشت در هیئت‌های عزاداری گم شد. ما خیلی به دنبال او گشتیم. به یاد دارم وقتی به رئیس محترم کلانتری نامش را گفتم، خطاب به من گفت مگر می‌شود ثارا... در این شب‌ها گم شود. این جمله خیلی زیبا بود و دلنشین.

اتفاقا پسرم خیلی عجیب و غریب پیدا شد. او با یکی از هیئت‌های امام حسین(ع) به مسیر دوری رفته بود، اما با این‌که سه سالش بود مسیر را به فردی که پیدایش کرده بود، نشان داد. مگر می‌شود یک بچه سه ساله مسیر خانه را بلد باشد و همین نشانه برکت امام حسین‌(ع) بود که یاری‌مان کرد.

پسرم در رشته گرافیک تحصیل کرده و زمانی که سهم کوچکی در طراحی ضریح داشت خیلی خوشحال بودم، حتی موضوع پایان‌نامه او در مقطع کارشناسی ارشد تاثیرات ضرایح بود.

پس گمشده‌تان را از امام حسین‌(ع) گرفتید؟

بله، واقعا همین‌طور است. امیدوارم حضرات دستگیر ما در دنیا و آخرت باشند. امیدوارم توسلات ما بیشتر از قبل و پررنگ‌تر شود و خدای ناکرده اتفاقات دنیوی باعث نشود از دیانت دور شویم یا به حساب دین بگذاریم

*جام جم

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.