شنبه ۳۱ شهریور ۱۳۹۷ - ۱۰:۳۹

سوال یک سینماگر از متولیان فرهنگی کشور:

وقتی فیلم های مبتذل سردمداری می کند چه نیازی به وجود تولیت های هنری و فرهنگی است؟/ در انتظار آن روز که سقف کاذب تبلیغات و شعارهای مدیریتی و مغازه کاسبکاران سینما پاره شود!

عباس بابویهی

سینماپرس: عباس بابویهی کارگردان سینما با انتشار مطلبی نسبت به اوضاع اسفبار سینمای امروز کشور انتقاد کرد.

به گزارش سینماپرس در این مطلب آمده است:

سوال دارم:
وقتی یک فیلم مبتذل نصف فروش فصل تابستان سینمای کشور را بخود اختصاص می دهد، چرا لزومی به وجود تولیت های هنری و فرهنگی دولتی (از بالاترین تا پایین ترین) مثلا : در ریاست جمهوری سازمان سینمایی کشور و بنیاد فارابی و هفده اداره کل و جزء مربوطه در وزارت ارشاد و نهادی (حوزه هنری و تمام تشکلاتش و سالن هایش)، خانه سینما (و همه ی صنوفش)، شهرداری و معاونت فرهنگی اش (و پردیسهای خالی از مراجع میلیاردی اش) شورای عالی انقلاب فرهنگی و شورای فرهنگ عمومی، کمیسیون فرهنگی مجلس، معاونت فرهنگی مجمع تشخیص مصلحت نظام، بخشهای فرهنگی در حوزه های علمیه کشور، معاونتهای فرهنگی هجده وزارتخانه و نهاد، برنامه های مطول و متعدد نقد و بررسی در صداوسیما، انتشارات سینمایی و جراید و سایتهای فرهنگی و هنری و دانشگاههای هنری و فرهنگی و کلاسهای آموزشی و جشنواره ها داخلی وشرکت در جشنواره های خارجیً و... استادان و دانشجویان سینمایی و هنرمندان تحصیلکرده و هنرمندان فخیم و تحصلیکرده داخل وخارج و، ... خلاصه : حضور ۱۲۱۳۰۰ نفر از نیروهای انسانی فوق وباصرف بودجه هزاران میلیارد تومان در هرسال! (پولی که در راه تعالی هنری، سینمایی وفرهنگی مردم هرساله خرج می شود) هست؟ هان؟

یک نفر، حتی یک جمله : بگوید که با وجود فروشهای صدها میلیاردی مبتذل ساخته های سینمایی در سینمای ایران و نمایش خانگی(و کپی شده برای این شبکه) واختصاص کسب مقام ۹۱ درصدی از فروش کل سینمای ایران به فیلمهای مزخرف گو و بنیان کن اخلاقیات و خانواده ستیز (در اکرانها و نمایش خانگی)، دیگر چه لزومی به وجود ساختارهای اداری و نهادی فوق و انجام هزینه های هزاران هزار میلیارد تومانی از بودجه مملکت است بمنظور : مثلا بالا بردن آگاهی های عمومی و تعالی و ترفیع شعور فرهنگی و هنری مخاطبان فیلمها؟
لزومش چیست؟
دکانداری دولتی و نهادی و صنفی؟
سرگرم کردن ملت؟
گول زدن فرهیختگان با امیدهای واهی!؟
نان خور درست کردنها!؟

چه کسی باید تاوان این همه : عدم اهلیت و صلاحیت را در حوزه فرهنگ وهنر پس بدهد؟
چرا بعد از چهل سال یک نگاه سازنده علمی و استراتژیکی که شامل تدوین برنامه های همه جانبه برای تعالی خاستگاهها وسلایق و نیازهای هنری و فرهنگی مردم شود، بوجود نیآمده؟
آیا متصدیان مناصب خرد و کلان و قانونگذاراران و ... اینکار را بلد نیستند و دانش اش را ندارند؟

یا جریان مقتدر و سوداگر منفعت طلب در این حوزه ها، اجازه تعالی و رشد سلایق مردم را نمی دهند!؟

اینجاست که باید مثال : مرغ و تخم مرغ را پیش کشید!
کدامیک از دو حوزه گفته شد، اون دیگری را حمایت می کند؟

یادمان باشد که فیلم «هزار پا» با فروشی برابر نصف درآمد شش ماهه ی سینمای ایران، ازکجا حمایت شده و چگونه این تولید مجوز گرفته و چه کسانی و در چه شرایطی مکانی و زمانی اکران شده است!
این فیلم دانه ای از دانه های تسبیحی ست که " نخ اش ضخیم شده" با گره ای کور، در دست "کسانی خاص" می چرخد!
اگر روزی کسانی که به بیرون ازگود و تنور سوزان سینما وحوزه تولیتی اصلی و حاشیه ای سینما رانده شده اند، اما می دانند که چرا سینمای ایران اینچنین است که فرهنگ عمومی را لت وپار کرده!؟ و آسیبها و عوارض این سینما را بشکافند، آنوقت :
این سقف کاذب تبلیغات و شعارهای مدیریتی و مغازه های کاسبی در سینمای ایران مثل " آبکش" سوراخ می شود و برسر خیلی ها خراب می شود و باید تاوان ستیز نا برابر با مردم مظلوم و تسلیم ایران را پس بدهند، که چنین خوراکهایی را سالهاست به حلقوم آنها می کنند!

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.