چهارشنبه ۱۱ مهر ۱۳۹۷ - ۱۴:۵۸

بهرام بدخشانی:

از ارقام نجومی به پشت صحنه سینما چیزی نمی‌رسد / سانسور تصویری باعث شد به دامن اروتیسم گفتاری بیفتیم!

بهرام بدخشانی در اعلام نامزدهای بخش سودای سیمرغ سی و ششمین جشنواره فیلم فجر

سینماپرس: بهرام بدخشانی فیلمبردار پیشکسوت گفت: اگر فیلمنامه درگیرم نکند نمیتوانم کار کنم و چون دوست ندارم سینما را رفع تکلیف ببینم هیچ گاه به پیشنهاداتی که متن شان را دوست نداشته باشم پاسخ مثبت نمی‌دهم.

بهانه گفتگو با بهرام بدخشانی در چرایی کم کاری باتجربه های سینمای ایران بود و خیلی زود گفتگو به سمت یکی از معضلات این سالها که ورود بی ضابطه کارنابلدان و تولید محصولات فله‌ای است رفت.

*به عنوان فیلمبرداری تجربه‌گرا که مدیریت فیلمبرداری آثاری در گونه‌های مختلف را داشته‌اید کم شدن پیشنهادات در سالهای اخیر را احساس کرده‌اید؟

بهتر است بگوییم پیشنهاد باکیفیت کم شده است. هفته ای نیست که یکی دو فیلمنامه به دستم نرسد اما متأسفانه خواندن هیچ کدام از اینها به صفحه دوم هم نمی‌رسد و اگر فیلمنامه درگیرم نکند نمیتوانم ادامه اش دهم و چون دوست ندارم سینما را رفع تکلیف ببینم هیچ گاه به پیشنهاداتی که متن شان را دوست نداشته باشم پاسخ مثبت نمی دهم. دلیلی هم ندارد خودم را درگیر شرایطی کنم که بهش اعتقاد ندارم و در نهایت فقط اثری را به کارنامه ام اضافه کرده باشم.

*اینکه پیشنهاد باکیفیت کم شده یعنی آن که کیفیت سینما افت پیدا کرده یا سختگیری امثال شما در حفظ استانداردها افزایش پیدا کرده؟

ارتقای سینمای ایران از آنالوگ به دیجیتال که متأثر از یک جریان جهانی بوده موجب شده بسیاری از علاقمندان وارد کار تصویربرداری شوند و به لحاظ تکنیکی هم چون کار با ابزار دیجیتال سختی چندانی ندارد نام تصویربردار کنارشان بخورد اما نکته آنجاست که وقتی با یک اپراتور کار میکنید حداکثر کاری که انجام دهید جمع کردن محصول و نه تولید محصول سینمایی است! به جز این تازه کاران معمولا با دستمزدهایی کار می‌کنند که مطمئنا از سوی پیشکسوتان پذیرفته نمیشود نه اینکه دستمزد پیشکسوتان گران است. هرگز! دستمزد تازه کاران زیادی پایین است. در مقوله تولید هم معمولا حتی اگر سرمایه هنگفت داشته باشند باز بخش عمده اش برای بازیگران صرف میشود و وقتی به چینش پشت صحنه میرسند سعی زیادی دارند کمتر هزینه کنند.

badakhshani2

پشت صحنه فیلم سینمایی «دوئل» به کارگردانی احمدرضا درویش

*…یعنی حتی اگر گردش مالی نجومی در پروژه هایی خاص وجود داشته باشد باز درصدی از آن به تصویربردار، صدابردار، تدوینگر و… نمی‌رسد؟؟

ببینید، اول که برخلاف برخی دوستان بنده وجود ارقام نجومی را کتمان نمیکنم.  پول و ارقام نجومی هست اما این ارقام نجومی هم وقتی می آید به پشت صحنه چیزی نمیرسد و بیشتر بازیگران هستند که از آن منتفع میشوند چون یک اصل مستعمل جا افتاده که بازیگران ویترین هستند و میتوان با حفظ آنها پروژه را حفظ کرد در صورتی که تا دلتان بخواهد مثال نقض داریم از این اصل و فیلمهایی که ده ها چهره مطرح داشته اند اما به خاطر کیفیت پایین تکنیکی مورد توجه قرار نگرفته اند. همین ماههای اخیر در سینمای ایران کمدیهای کیلویی زیادی ساخته شده و خیلی زود هم اکران شده اند. سطح کیفی اغلب آنها پایین است و نه نورپردازی درستی دارند و نه میزانسهای مناسبی؛ اغلب هم روشن و رنگ و وارنگ دیده میشوند! انگار که یک ماشین سری دوزی همه آنها را با یک شابلون تکثیر کرده! فکر میکنید چرا این اتفاق افتاده؟ به دلیل همان اصل مستعمل! اینکه چند بازیگر بیاور برایت بداهه پردازی کنند و تا میتوانی خرج آنها کن و بقیه عوامل را با حداقل دستمزد بچین!

*…حتی در کمدی سازی هم به سمت کمدی موقعیت یا کمدی پراکت نرفتیم و بیشتر شوخیهای کلامی است که کمدیها را شکل داده!

در کمدیهای این روزها فقط دیالوگ مطرح است؛ آن هم هرچه مبتذل تر باشد گویا بازار داغتری دارد!! اکثر کمدیهایی که خودم این اواخر دیدم سطح کیفی نازلی دارند و اصلا جرأت نمیکنی بگویی فیلم مدیر فیلمبرداری داشته!! چرا ما نتوانستیم در همین ژانر محبوب کمدی رشد کنیم؟؟؟ چون پشت صحنه را جدی نگرفتیم. محال است یک فیلمبردار باتجربه قابهای درست و اصولی برای سهل الوصول ترین سناریوها نسازد. در صورتی که با کمی منطق می توانستیم همین ژانر را هم چنان ارتقایی دهیم که محصولاتش را به عنوان نوعی کمدی حلال به کشورهای منطقه صادر کنیم اما از بخت بد، سانسور تصویری باعث شد به دامن اروتیسم گفتاری بیفتیم!

*پس می توانیم بگوییم که بخشی از مشکل کم کاری بزرگان ناشی از ساده انگاری منتج از دیجیتالیسم است؟

به سادگی نمیتوان چنین نتیجه ای گرفت چون کم کاری یا بیکاری بزرگان سینما فقط معطوف به پشت صحنه نمی‌شود. کم نداریم بازیگران بزرگی که مدتهاست حتی یک پیشنهاد هم نداشته اند. در یک دهه قبل سیاستی داشتیم با نام درهای باز که جوانان بیایند و وارد سینما شوند؛ سیاستی که خیلی هم خوب بود اما نیاز داشت به کنترل! اگر کنترلی در یک دهه قبلتر بود و صرفا افرادی می توانستند وارد شوند که به درد این کار بخورند قطعا دگردیسی سینمایمان منطقی تر می شد.

*درباره این دگردیسی بیشتر صحبت کنید.

اتفاقی که در سینمای ایران افتاد ورود بی حساب و کتاب جوانانی بود که ترجیح دادند بندها و گروههایی با حضور همنسلان خود درست کرده و کار را پیش ببرند. زمانی که ما جوان بودیم هم این گروه گرایی بود اما یک تفاوت داشت؛ در آن زمان سیاست گزاری به سمتی میرفت که کنار هر جوان لااقل یک نیروی مجرب هم باشد تا انتقال دانش صورت گیرد اما الان می بینید که از بازیگر تا کارگردان و تهیه کننده و فیلمبردار همه جوان و تازه کارند و حتی وقتی به اقتضای فیلمنامه نیاز دارند به بازیگر میانسال باز سراغ باتجربه نمیروند وترجیح میدهد نابازیگر بیاورند!! ورود بی کنترل یعنی همین که نتیجه اش هم شده تولید انبوهی از فیلمهای ضعیف یا با کیفیت متوسط بصری.

badakhshani4

پشت صحنه فیلم سینمایی «من ترانه ۱۵ سال دارم» به کارگردانی رسول صدرعاملی

*آیا نمی شد با استفاده از صنوف مختلف سینما این ماجرا را کنترل کرد؟ آیا اصلا در فلسفه راه اندازی صنوف چنین چیزی بود؟

قرار بود این اتفاق بیفتد یعنی جوانی که میخواهد وارد حیطه فیلمبرداری شود از طریق صنف مربوطه اقدام کرده و از همین طریق باشد که رفته رفته وارد سینما شود اما مشکل اینجاست که برخی مدیومهای به جز سینما مانند شبکه نمایش خانگی یا تلویزیون به دلایل مختلف که باز اصلیترین اش نفع مادی است فقط وقتی به سراغ پیشکسوتان رفتند که میخواستند فاخرسازی کنند و جریان غالب را به تازه واردانی دادند که چون میخواستند وارد شوند بعضا حتی دستمزد هم نمی گرفتند! اینها کلی فیلم تولید کردند و حتی در برخی اداوار در جشنواره فجر هم برایشان بخش ایجاد شد. این را هم بگویم که صنوف به تنهایی نمیتوانستند عامل کنترل این روند باشند چون پروانه ساخت را در ارشاد صادر میکردند و صنوف فقط در آنجا نماینده داشتند!

*یعنی از طریق همان نمایندگان هم نمیشد اسباب کنترل را فراهم کرد؟

مدتها گذشت تا بالاخره این اتفاق افتاد و بالاخره مدیران سینما قانع شدند که در کنار نام تهیه کننده و کارگردان نام مدیر تولید و مدیر فیلمبرداری هم به هنگام دریافت پروانه ساخت قید شود تا بتوان کنترلی نسبی انجام داد بر ورود کم تجربگان. هرچند در همین سیکل هم بعضا با افرادی روبروییم که به ناگاه سر از مدیریت فیلمبرداری درمی‌آورند ولی به هر حال اینها از سوی صنف فیلمبرداران به رسمیت شناخته نمیشوند.

badakhshani5

پشت صحنه فیلم سینمایی «نزدیک‌تر» به کارگردانی مصطفی احمدی

*با این اوصاف اینکه حالا حالاها شاهد کم کاری بزرگان پشت صحنه سینمای ایران باشیم بدیهی است.

کار برای بزرگان هست اما کاری که آنها را اقناع کند اندک است. زمانی بود که کنترل دقیقی بر همه فیلمنامه ها وجود داشت و صرفا محصولاتی خاص به تولید میرسید اما شرایط عوض شده و بخش عمده ای از سینمای این روزها کاملا متأثر از تجارت شده است آن هم تجارتی که کیفیت را فدای سود بیشتر کرده است. برخی بزرگان ما هم با این شرایط کنار آمده اند و هرازگاه نامشان را در چنین محصولاتی می بینیم ولی جریان غالب پیشکسوتان به سمت گزیده کاری رفته اند. فکر میکنم همین که کار بد را انجام ندهیم یعنی بزرگترین اثر را گذاشته ایم!!! درباره آینده هم زیاد منفی فکر نمیکنم چون بالاخره همان جوانانی که جولان میدهند هم جاهایی درمی یابند که بدون باتجربه ها نمیتوانند کاری از پیش ببرند. شما در نظر بگیر مگر امکان دارد با یک فیلمبردار تازه کار فیلم جنگی یا تاریخی بسازی؟؟ آنجاست که مجددا به سراغ نیروهای استخوان خردکرده می آیند و چاره ای ندارند که از تجربیات آنها استفاده کنند.

*سوره سینما

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.