چهارشنبه ۱۸ مهر ۱۳۹۷ - ۱۱:۱۴

حوزه هنری در لانگ شات (۴)

مدیریت قبیلگی و تفسیر سلیقگی مبانی انقلاب اسلامی

حوزه هنری در لانگ شات 4

سینماپرس: حوزه‌ هـنری سازمان تبلیغات اسلامی شامل بخش های متنوع فرهنگی و هنری است که همواره بخش سینمایی آن از حضور اجتماعی گسترده تری برخوردار بوده است؛ البته این به معنای موفقیت سازمان توسعه سینمایی سوره نیست؛ بلکه نشان دهنده آن است که سینما از شاخه های دیگر هنری بیشتر مورد اقبال عمومی و توجه گسترده اجتماعی واقع شده است.

سید وصال مهدوی / حوزه‌ هـنری سازمان تبلیغات اسلامی شامل بخش های متنوع فرهنگی و هنری است که همواره بخش سینمایی آن از حضور اجتماعی گسترده تری برخوردار بوده است؛ البته این به معنای موفقیت سازمان توسعه سینمایی سوره نیست؛ بلکه نشان دهنده آن است که سینما از شاخه های دیگر هنری بیشتر مورد اقبال عمومی و توجه گسترده اجتماعی واقع شده است.



معاونت سینمایی حوزه هنری اگر چه از سال ۱۳۷۹ هجری شمسی، دارای تشکیلات رسمی و ساختار سازمانی گردید و تحت عنوان رسمی سازمان توسعه سینمایی سوره و با اساسنامه ای جدید، حضور حوزه‌ هـنری سازمان تبلیغات اسلامی را در عرصه سینمای کشور تثبیت نمود؛ اما باید توجه داشت که شروع فعالیت سینمایی حوزه‌ هـنری در صنعت سینمای کشور و در عرصه های مختلف، اعم از تولید آثار سینمایی، پخش فیلم و بالاخص سینماداری، از همان زمان آغاز و ابتدای شکل گیری حوزه هنری موضوعیت داشت و این موضوع با تولید فیلم نخستین فیلم سینمایی این نهاد انقلابی با عنوان توجیه، به کارگردانی منوچهر حقانی پرست، در سال ۱۳۶۰ هجری شمسی، آغاز و بتدریج دامنه ی آن گسترش و توسعه یافت و بر میزان فعالیت های سینمایی حوزه هنری افزوده گردید.




حضور متمرکز سازمان توسعه سینمایی سوره و آنچه که امروزه تحت عنوان سازمان سینمایی حوزه هنری شناخته می شود را می بایست حضوری غیر قابل کتمان در عرصه های مختلف سینمای ایران دانست؛ حضوری فراگیر که شامل بخش سینمایی، مستند، فیلم های کوتاه و تجربی، متن و فیلمنامه، مطبوعات و مجله و رسانه و بخش تولیدات تلویزیونی می شود و در این میان هنگامی که سالن دار بودن را هم به این مجموعه گسترده از حضور اضافه کنیم، می توانیم شمایل یک بیگ استودیو سینمایی را بر مجموع جایگاه حوزه هنری در فضای کلی صنعت سینمای کشور متصور شویم.



در حال حاضر سازمان سینمایی حوزه هنری سهمی تقریبا ۲۵ درصدی از سینماهای کشور دارد و به نوعی بیشترین ظرفیت و قدرت را در میان سینماداران فعال حال حاضر در صنعت سینمای ایران داراست؛ با این وجود سوالی که در این خصوص مطرح می شود این است که به راستی تا چه میزان سازمان سینمایی سوره توانسته است با اتخاذ سیاست های اصولی و استفاده از امکانات بالقوه خویش در میان شرکت های فیلم سازی خصوصی و دولتی دیگر قدرت نمایی نموده و به ترویج مبانی انقلاب اسلامی بر پرده ی نقره ای سینماهای کشور بپردازد.



سازمان سینمایی سوره یا همان سازمان سینمایی حوزه هنری که خود دست تنومدی در تولیدات سینمایی دارد، به عنوان بزرگترین سالن دار کشور شناخته می شود و این امر به برکت اضافه شدن سینما های بنیاد مستضعفین پدید آمده است.




البته حوزه هنری در عرصه سینماداری نیز عملکرد ضعیفی داشته و این بخش در سال های اخیر بیشتر با تحریم فیلم های مسئله دار سینمای ایران بر سر زبان ها بوده است و اگر چه حوزه تلاش دارد سینمای خانواده  محور را گسترش دهد با این وجود در سیاست درست عدم انتخاب آثار ضدخانواده، ثبات قدم لازم را ندارد و مدیریت سلیقگی حاکم در این فضا سبب می شود تا ضرورت دفاع از آرمان های انقلاب اسلامی به نوعی با حمایت های قبیلگی نسبت به برخی تولیدات و یا تقابل های بی معنی با برخی دیگر از آثار سینمایی مواجه گردد.



قطعا این یکی از بزرگترین ضعف های سازمان سینمایی حوزه هنری است که مدیرانش به جای تصمیم بر مبنای سیاست های راهبردی رو به تصمیمات شخصی و مقطعی می آورند و زیان هایی را برای فرهنگ و هنراسلامی پدید می آورند که این بی تدبیری ها گاه با سیاست های افراطی و گاه با سیاست های تفریطی صورت می گیرد، به طوری که این بی تفاوتی نسبت به فضای فیلم های در حال ساخت سینمای ایران که روزبه روز شوخی های زشت تر و زننده تری را در جامعه باب می کنند، بی سابقه است و تقابل قابل تقدیر حوزه در عدم اکران این آثار نیز بدور از مبانی تدوین شده و صرفا نگاه سلیقگی مدیران آن است؛ مدیرانی که بعضا خود مجوز آثار سینمایی تولید شده توسط حوزه را با همان ایرادات و اشکالات صادر می نمایند و اساسا نگاه قبیلگی خود را بر محصولات سینمایی کشور تعمیم می دهند.



البته در باب سیاست های سلیقه ای حوزه در این سال ها می توان به رویکرد اتخاذ شده در همکاری این مجموعه با افراد و شخصیت های مختلف در عرصه هنر اشاره نمود؛ به صورتی که گویی هیچگاه سیاست مشخصی برای همکاری و در اختیار گذاشتن سرمایه های مادی و معنوی این سازمان در عرصه  های مختلف هنری و بالاخص سینما وجود نداشته و تنها با تصمیمات شخصی و رفاقت بازی های رایج، تمامی امور جلو رفته است.



این گونه است که دایره مدیریت سلیقگی حاکم بر فضای سازمان سینمایی حوزه هنری کارنامه ی غیر قابل دفاعی را برای حوزه هنری در عرصه ی سینمای کشور رقم زده و قبیله ای نامُتجانس را ساخته است؛ قبیله ای از رضا میرکریمی که به واسطه رفاقت با مدیران حوزه بخش قابل توجهی از فیلم هایش را در حوزه ساخته و حتی بدون هیچ سابقه مشخصی فیلم های درجه دو و سه مانند فیلم سینمایی خسته نباشید را برای این مجموعه انقلاب اسلامی تهیه کنندگی کرده است تا ابوالحسن داوودی که در خط و ربط کاری اش هیچ نسبت فکری و عقیدتی با حوزه‌ هـنری سازمان تبلیغات اسلامی مشاهده نمی شود.



حوزه هنری در تولید آثار خود همواره با انتقادات فراوان روبرو بوده است. گاهی هزینه ی بالا ی ساخت این آثار، گاه مضامین نامتناسب با ارزش ها و در مواردی سابقه ی هنرمندانی که حوزه با آنها پروژه را اجرا می کند، محل انتقاد قرار می گیرد. به هر صورت واحد سینمایی حوزه پرحاشیه ترین واحد آن به شمار می رود.




به واقع با چه فاکتور یا فاکتورهایی کارگردانانی که قرار است با بودجه بیت المال فیلم های ارزشی متناسب با سیاست های انقلاب اسلامی بسازند در حوزه هنری گزینش می شوند و چگونه می شود که آثار سینمایی معلوم الحالی از جنس فیلم سینمایی زادبوم به کارگردانی ابوالحسن داوودی با سرمایه این نهاد ساخته می شود و این اثر آنچنان است که حتی حوزه‌ هـنری سازمان تبلیغات اسلامی نیز مجبور می شود تا فیلم خود ساخته  و خود حمایت کرده اش را توقیف کند.



فیلم سینمایی زادبوم در سال ۱۳۸۷ هجری شسمی، با سرمایه گذاری حوزه هنری ساخته شده بود و بعد از ۹ سال بالاخره با حواشی بسیار اکران شد، فیلمی که حتی مورد تایید مسئولان وقت وزارت فرهنگ و ارشاد نیز نبود و ممیزی های زیادی داشت و به خوبی نشان داد که روابط عامل تعیین کننده در گزینش کارگردان فیلم  ها و تولید کنندگان آثار سینمایی این نهاد است.




با این همه به منظور فهم دقیق از چرایی چنین روند خنثی و کم اثر و بعضا مُخرب در باب فعالیت سینمایی حوزه هنری، لازم است تا نگاهی موشکافانه به ابعاد حاکمیت مدیریت سلیقگی در این نهاد انقلابی داشت و بالاخص بر روند حضور طیفی از سینماگران معلوم الحال و همچنین انتصاب برخی مدیران رانتی در این مجموعه که عموما برآمده از دوستی ها می باشند توجه نمود؛ انتصاباتی که عموما فاقد هر گونه پیش زمینه ی فرهنگی و هنری بوده و با ناآگاهی منصوبان از رشته های مختلف هنری روزبه روز بر پیکر کم رمق و بعضا بی جان بخش های مختلف هنری حوزه هنری و به خصوص بخش سینمایی خدشه وارد می سازد.



مدیرانی که بعضا سیر اداری مشخص و لازم برای رسیدن به جایگاه و پُست مسئولیتی خود را طی نکرده و تنها به واسطه رفاقت با مدیران بالایی به جایگاه فعلی رسیده اند. این مدیران نه تنها دستاوردی برای سازمان ندارند بلکه با رُکود خود و نیروهای زیرمجموع شان به طور روزافزون حوزه هنری را ناهماهنگ تر و ضعیف تر از گذشته نموده اند.



البته باید توجه داشت که مجموع تولیدات حوزه هنری، از پرهزینه ترین آن ها که فیلم سینمایی مزار شریف می باشد تا کم خرج ترین آن ها یعنی فیلم سینمایی دلبری؛ هیچ وقت، نتوانستند علی رغم سینماهای پرتعداد حوزه به توفیق آنچنانی در جذب مخاطب دست یابند و عموما از بازنده های گیشه و جذب مخاطب در موعد اکران بودند.



حتی فیلم سینمایی بیست و یک روز بعد که همچنان مسئولان سینمایی حوزه هنری به آن افتخار می نمایند نیز نه تنها در جذب مخاطب ناموفق بود، بلکه در رعایت استاندارد های لازم یک فیلم سینمایی از فیلمنامه گرفته تا کارگردانی و ارایه محتوای مناسب و در راستای آرمان های انقلاب اسلامی عاجز بود.



فیلم سینمایی بیست و یک روز بعد را می توان آخرین دستاورد سینمایی حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی دانست که در پاییز سال ۱۳۹۵ هجری شسمی تولید گردید و به گونه ای تاسف برانگیز، عُمق و سطح هنری نهادهای مُدعی هنر انقلاب اسلامی را بر پرده ی نقره ای سینما به نمایش می گذارد؛ اثری مجعول که در ثلث پایانی خود، چنان فضای بی چارگی و فلاکت جامعه ی ایران را برای مخاطبان به تصویر می کشد که راهی جُز توقف قطار در حال حرکت جمهوری اسلامی را برای ایشان باقی نمی گذارد؛ قطاری که می توانست با کمی هوشمندی هنری و توانمندی ذهنی، به قطار مدرنیته و لیبرالیسم اقتصادی مبدل گردد و اکنون در بیست و یک روز بعد با حماقت هر چه تمام، نشان رسمی جمهوری اسلامی را حمل نموده و سعادت جامعه ی ایرانی را در توقف کلمه ی طیبه ی لا اله الا الله واگویه می نماید.



البته بیست و یک روز بعد به وضوح اثری دغدغه مند است و شاید از معدود فیلم هایی است که در دهه گذشته به سراغ قشر مظلوم و فراموش شده نوجوان رفته و تلاش های یک نوجوان جنوب شهری را برای تامین هزینه درمان مادرش و ساخت فیلمی کوتاه روایت می کند؛ اما قطعا این دغدغه مندی با شعور هنری لازم همراه نبوده و عدم شناخت و ضعف مبانی سیمبلیسم (Symbolism)، اسباب انحراف روایت اثر را فراهم ساخته است و در عین حال به علت نواقص و کاستی های گوناگون فنی، آن را در حد یک فیلم متوسط باقی می گذارد.



بیست و یک روز بعد شاید می توانست با کمی هوشمندی و دقت سازمان توسعه سینمایی سوره به اثری شاخص در سینمای اجتماعی انقلاب اسلامی مبدل گردد؛ اثری که با نجابت فراوان به سراغ جنوب شهر و فقر و نابسامانی های آن می رود و در عین حال جنوب شهری را تحقیر نمی کند و سختی های زندگی نوجوان داستان را با  تلاش و کوشش او قرین می نماید و اصرار وی برای تأمین هزینه های درمان مادرش را به نحوی آبرومندانه به تصویر می کشد و ...



پس اگر بیست و یک روز بعد از بستر های داروینیسم اجتماعی فاصله می گرفت و به سراغ فهم واقعی از جامعه ی اسلامی پیرامون خویش می رفت و تبلیغ واقعی آن در حوزه ی هنر را روش خود می ساخت؛ می توانست اثری ناب برای ترسیم مسیر فاجعه گونه ی اقتصادی کشور باشد که مبتنی بر روش ها و الگوهای توسعه غربی، سعی در هضم جامعه ی اسلامی ایران در هاضمه ی اقتصاد جهانی دارد و در این میان بسیاری از طبقات اجتماعی را در زیر چرخ قطار توسعه لِه و نابود می سازد.




البته بخشی از این ناکامی در جذب مخاطب مربوط به کیفیت آثار و تولیدات سینمایی حوزه هنری است و بخش دیگر هم به نحوه تبلیغات و اکران فیلم وابسته است و البته از همه مهمتر فقر داستان های متنوع و فیلمنامه های حساب شده نیز تاثیر اساسی دارد و این همه در حالی است که نمی توان از نقش رسانه های سینمایی خاموش حوزه هنری همچون مجله ماهانه نقد سینما به سادگی گذشت؛ رسانه هایی که روزبه روز منفعل تر می شوند.



بر این اساس مجله نقد سینما که در روزگار شهید آوینی از جمله موثر ترین ها در حوزه سینما بود، این روزها بیشتر تبدیل به پایگاهی برای فارغ التحصیلان کلاس های حوزه شده است تا حداقل ثمر این کلاس ها برای دانشجویانش باشد، کلاس هایی که در سال های آغازین دهه هشتاد فیلمنامه نویسان برجسته ای را به سینمای ایران معرفی می کرد ولی حالا فقط برخی از مفسرین هنر را آن هم با نگاه سلیقه ای و دور از فضای کار تولیدی به سینمای ایران معرفی می کند.



موسیقی

واحد موسیقی حوزه هنری فعالیت خود را بیشتر معطوف به محافل اهالی موسیقی کرده است و این در حالی است که مدیریت غلط و سرشار از اشتباه حاکم بر حوزه هنری سبب شد تا این واحد به رغم سابقه طولانی و شناخته شده بودن میان اهالی موسیقی، امروزه از فعالیت چندانی برخوردار نباشد.



به این ترتیب مرکز موسیقی حوزه هنری پس از سابقه ی ناخوشایند تولیدات نامتعارف در دوره نخست مدیریت و انتشار آلبوم های اشخاصی همچون محسن نامجو مطلق و ... تا به آنجا پیش رفت که امروزه حتی در زمینه موسیقی مقامی و سنتی نیز کم مایه شده است؛ در صورتیکه این نهاد با ریشه های انقلابی و اسلامی خود می توانست رتبه دار ترین ارگان تولید و نشر موسیقی سنتی و بومی در کشور باشد.



همچنین فقر کلاس های آموزشی نیز به سبب خلاصه شدن کلاس ها در آموزش سازها، فقدان نیروی انسانی جوان و متعهد را در این زمینه باعث شده و عملا مرکز موسیقی حوزه هنری را به ناکجاآباد کشانده است.



تئاتر  

جشنواره های متعددی در طول سال در زمینه ی تئاتر برگزار می شود و در این میان مرکز هنرهای نمایشی حوزه هنری در استان ها و گروه های کوچک تئاتر استانی فعالیت چشمگیری داشته است.



بی تردید امروزه عرصه تئاتر حرفه ای، بالاخص در کلانشهر تهران به عنوان پایتخت ایران، هیچ مجال و فرصتی را از برای نیروهای متعهد قائل نبوده و نیست و از این جهت فضای عمومی تئاتر، تبدیل به چِرک ترین عرصه ی هنری در فضای حرفه ای کشور شده است و در این شرایط، نقش موثر و جایگاه بی رقیب مرکز هنرهای نمایشی حوزه هنری در این فقره نسبت به عرصه های هنری دیگر، به نحوی حیاتی تر بوده و عملکرد قوی تر و پردامنه تری را طلب می کند.




البته فقدان مبانی تئوریک و محتوای غنی تاریخی و ادبی و فقدان سوادمندی اهالی تئاتر در استان ها خلائی جدی از برای ترسیم آینده  ی مطلوب مرکز هنرهای نمایشی حوزه هنری بوده و این مهم نیازمند توجه ویژه مدیران حوزه هنری می باشد.



واحد پژوهش و آموزش 

یکی از اصلی ترین ماموریت های حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی، تربیت نیروی انسانی و شخصیت های فرهنگ ساز و هنرمندی است که بیش از هر چیز تعهد حرفه ای خود را در راستای اهداف و ارزش های انقلاب اسلامی به کار گیرند و این در حالی است که واحد آموزش حوزه هنری کمترین برخورداری از امکانات و بودجه را در طول دهه اخیر داشته، با این وجود این نهاد امروز خانه ی بهترین اساتید متعهد عرصه های مختلف هنری، اعم از سینما و انیمیشن و ... در کشور است.



همچنین آموزش در حوزه در گستره قابل توجهی صورت می پذیرد، از فیلمنامه و داستان تا کارگردانی، فیلمبرداری، بازیگردانی، عکاسی و دروس پایه ای در مبانی هنری سینما، انیمیشن و حرفه های وابسته. دروس بین رشته ای شامل تاریخ و مکتب شناسی هنری نیز از موضوعات تعلیم داده شده در حوزه هستند. معاونت آموزش هدف خود را تربیت انسان های فرهنگی، فرهنگ شناس و رسانه فهم می داند که در صورت نیل به این هدف، گام بزرگی در خدمت به آرمان بنیانگذاران حوزه هنری برداشته شده است.



در زمینه ی پژوهش نیز پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی محل مداقه ی اندیشمندان هنر بومی و اسلامی بوده و این در حالی است که حضور مدیران ارشد قبیلگی و راهیابی طیف خاصی از پزوهشگران در این مجموعه در کنار بودجه ی محدود و انتظار اندک مانع خروجی های درخور و بکارگیری دستاوردهای پژوهشی ایشان در سایر ارکان حوزه هنری می باشد.



در طول این سال ها تعداد زیادی از پروژه های تحقیقاتی، علمی، تولیدی و ... در حوزه هنری انجام گردیده و بودجه های ریز و درشتی برای هر کدام وضع شده است، اما به راستی چه تعداد از این پروژه ها خروجی واقعی و مناسب داشته و باعث خلق اتفاق تازه یا حل کردن گره ای کور شده است؟ یا حتی چه تعداد از این پروژه ها بواسطه ی مدیران چند شغله  و یا اساسا بی ربط خود، به پایان راه رسیده است و نیمه تمام رها نشده است.




هنر های تجسمی

در زمینه ی هنر های تجسمی نیز اگر چه حوزه هنری غنی از اساتید ارزشمند است؛ اما این که چرا تولیدات این بخش کمتر نمود شاخصی دارند و این که چرا مرکز هنرهای تجسمی حوزه هنری در زمینه ی مجسمه سازی و نقاشی و خط و گرافیک، آنطور که شایسته است خروجی نداشته، محل مداقه و تفکر است.



بیشترین ضعف در این عرصه، همچون سایر عرصه های فعالیت حوزه هنری را می توان متوجه مدیران شاعر  و شعر مدیرانی دانست که به رغم موفقیت در حوزه تخصصی خود، توفیق چندانی در مدیریت واحد های زیر مجموعه خویش نداشتند و از این جهت ضعف و غنای توامان مدیریت در حوزه هنری باعث توزیع نامتوازن و وابسته به توان مدیر مربوطه، جهت اخذ بودجه و توسعه در بین واحد ها شده است.



پُر واضح است که بعضی واحدها در حوزه هنری فعالیت بیشتر و توفیقات روزافزون تری دارند و برخی کمتر به پیش رفته اند و با ابن همه ناگفته نماند که آفت روشنفکرزدگی، به عنوان بیماری مزمنی که اغلب نهاد های فرهنگی از آن رنج می برند، در حوزه هنری کمتر وجود دارد.



در چند سال اخیر چیزی که بین فعالان سابق حوزه و افراد خارج حوزه مدام مطرح می شود، عدم خروجی مناسب و قابل اتکا در میان فعالیت های متعدد حوزه است، به نوعی که اکثر پروژه ها یا با کمبود بودجه مواجه و نیمه تمام رها می شوند و یا با کیفیت و کمیت بسیار پایین عرضه می شوند. به نوعی که در حوزه هنری همه کارمندان و بخش های مختلف وظایف خود را به شکلی سرسری انجام می دهند تا فقط حقوق پایان ماه را دریافت کنند. البته که فعالیت در شاخه های متنوع و متعدد شاید تمرکز لازم را از مدیران حوزه بگیرد و در صورتی که اثر گذاری لازم را ندارد باید تعدیل شوند تا در بخش های دیگر هنر که از قضا پرطرفدارتر است، سرمایه گذاری شود.




در مجموع حوزه هنری مهد خبرهای تازه ای است که هر علاقمند به هنر و بالاخص هنر انقلاب اسلامی را به اشتیاق می اندازد و این در حالی است که این خبرها همیشه در حد یک خبر باقی می مانند و بسیاری از آن ها هیچگاه تحقق عینی پیدا نمی کنند.



بودجه مالی حوزه‌ هـنری مستقیما از بیت المال تامین می شود و حوزه‌ هـنری همچنان بعد از قریب ۴ دهه فعالیت مداوم در درآمدزایی کلان با امکانات موجود ناکام است و اصلا برنامه ویژه اقتصادی به مانند کمپانی های بزرگ هنری و حتی فیلمسازی ندارد و همچنان محتاج بودجه سالیانه ای است که در مجلس تصویب می شود و این موضوع یکی دیگر از ضعف های سیستم مدیریتی حوزه هنری است که به خودی خود، به بخش های دیگر فرهنگی سازمان تبلیغات اسلامی آسیب رسانده است.




بر این اساس حوزه هنری اگر بخواهد و برای این خواست خود برنامه ای مناسب طراحی کند؛ با استفاده از سابقه ی خود می تواند در زمینه ی بین المللی به خصوص در کشور های منطقه فعالیت های هدفمند و اثرگذاری داشته باشد و این در حالی است که عرصه ی سینمای منطقه و کشورهای اسلامی، عرصه ای به نسبت تازه و دست نخورده به شمار می رود و در این میان نگاه منطقه ای در تولیدات مستند و کوتاه معطوف به بازارهای رسانه های کشورهای اسلامی، رویکرد گران بهایی است که می تواند از لحاظ مادی و معنوی آورده ای ویژه داشته باشد.



در عرصه ی مستند، مرکز مستند سوره، یکی از موفق ترین واحد ها به شمار می رود که آثار تولیدی آن به خصوص در زمینه ی تاریخ، امروزه از آثار طراز اول مستند به شمار می رود.




همچنین جشنواره های متعدد برگزار شده توسط حوزه در زمینه های متعدد هنری و ادبی توانمندی تبدیل شدن به ویترین منطقه ای انقلاب اسلامی را داراست و از این جهت در زمینه ی هنرهای تجسمی، ایجاد همگرایی هنرمندان کشور های همسایه با اساتید داخلی، موجب بروز زبان مشترک هنری می شود. مانور ادبیاتی حوزه هنری در میان کشور های همزبان می تواند جایگاه ارزشمند زبان فارسی را ارتقاء بخشد. آموزش در میان برترین بیزینس های امروز جهان جای دارد. استفاده از ظرفیت منطقه ای و حتی فرامنطقه در زمینه ی آموزش و تربیست هنرمندان و فرهنگ سازان اسلامی در دیگر کشور ها حرکتی پسندیده و مطلوب در راستای دیپلماسی عمومی به شمار می رود.  



همکاری مشترک حوزه هنری با سایر زیرمجموعه های سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، اتحادیه ی رادیو تلویزیون های اسلامی، وزارت خارجه و خانه های فرهنگ در کشورهای متعدد خارجی، همچنین واحد های بین المللی  حوزه علمیه قم و نیز سازمان های مردم نهاد ارتباطی با کشورهای منطقه، می تواند راهگشای مسائل اقتصادی و امکاناتی حوزه هنری باشد.




از سوی دیگر در داخل کشور نیز حوزه هنری توجه ویژه به استان‌های مستعد و کمتر برخوردار هنری را باید در دستور کار قرار دهد. ایجاد یک نگاه سال فرهنگی و آموزش های مستمر پایه ای می تواند آینده مدیریت فرهنگی در استان های کشور را بیمه کند.  به هر ترتیب حوزه هنری قلعه هنر انقلاب اسلامی است و در نگاه بزرگان انقلاب، هنر رمز جاودانگی است. حوزه هنری از این حیث نهادی بی نظیر در تاریخ ایران است و امید می رود که همواره در جهت این جایگاه رفیع و این ماموریت خطیر گام بردارد.



مهمترین فاکتوری که مانع اثر گذاری های لازم حوزه هنری در سال های اخیر شده است، عدم حضور مدیران جوان آزاداندیش و باانگیزه در بخش های مختلف حوزه‌ هـنری است؛ در اکثر بخش های بالادستی حوزه هنری شاهد مدیرانی با سنین بالا و البته در ظاهر جوانی هستیم که در اغلب مواقع جوانان موثر را به کار نمی گیرند تا با دانش  روز و نشاط جوانی، انرژی جدیدی را وارد این سازمان کنند. به نظر می رسد انگیزه های لازم از سطوح بالایی تا سطوح پایین تر وجود ندارد و مدیران و کارمندان برای تعالی ارزشی هنر انقلاب اسلامی تلاش موثری نمی کنند و صرفا به انجام حداقل هایی مثل ساخت یک فیلم یا درآوردن دو یا سه مجله در سال اکتفا می کنند؛ انگار فراموش شده است که در آغاز راه سازمان تبلیغات اسلامی مجموعه حوزه‌ هـنری با اعتماد به جوانان چه دستاوردهای ارشمندی را برای انقلاب اسلامی و این سازمان فراهم آورد.


باید توجه داشت که همانا حوزه هنری با تمام انتقاداتی که بر عـملکردش وارد اسـت، هـنوز مهم‌ترین مجموعه فرهنگی و هنری انقلاب‌ اسلامی  است.



ارزش های سازمانی و پتانسیل های بسیاری در حوزه هنری وجود دارد که مهم ترین آن منابع ارزشمند انسانی است که در واحد های مختلف از آنها بهره گرفته می شود و حوزه را به پایگاه هنرمندان متعهد به انقلاب بدل کرده است، با این حال این روال مطابق مطالبات مقام معظم رهبری نیازمند توجه بیشتر است.




در پایان امید است تا با انتخاب حجت الاسلام محمد قمی که در حال حاضر با اعتماد ویژه امام امت، به یکی از مدیران جوان سطوح بالایی تبدیل شده است، شاهد حضور مدیران جوان و کاربلد و البته با دانش لازم در سطوح بالایی سازمان تبلیغات اسلامی و بالاخص حوزه‌ هـنری باشیم و ایشان بتواند با اقدامات موثر و دقیق، جایگاه واقعی این نهاد انقلابی، که کمک  کننده به پیشرفت فرهنگی و هنری در میان سطوح مختلف است را تعالی بخشد. انشالله.



پایان

برچسب‌ها

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.