چهارشنبه ۲۱ آذر ۱۳۹۷ - ۱۱:۵۷

ابتذال در سینمای ایران (۱)

وقتی می خواهیم کَبک شویم و ابتذال را نبینیم!

ابتذال در سینما 1

سینماپرس: اصالت گیشه و حاکمیت تفکر گیشه محورانه در مدیریت صنعت سینما، در کنار حضور افراد تاجر مسلک و شخصیت هایی که تنها نگاه صنعتی و هنری به سینما دارند و هرگونه ارزش گذاری در این عرصه را فاقد وجاهت می دانند، موجب خواهد شد تا ابتذال به عنوان بخش جدا ناپذیر از کسب گیشه و جلب نظر مخاطبان گسترده قرار گیرد.

محمدرضا شاه‌حسینی/ در لغت از برای واژه ی ابتذال معانی و مفاهیم گسترده  و زیادی ذکر شده است؛ از لغت نامه دهخدا که این واژه را به عنوان امری ضد صیانت تعبییر نموده تا فرهنگ لغات معین که از آن به مفهوم بسیار به کار بردن چیزی تا اندازه ای که از ارزش آن بکاهد تفسیر می نماید و در این میان دایره المعارف های عربی که عموما از برای این واژه معنی مخدوش کننده حیاء را لحاظ و مستفاد ساخته اند.



آنچه که از ظاهر این واژه برمی آید آن است که ابتذال از ریشه  و مصدر عربیِ اِبْتِذَلَ و به معنای پیش پا افتاده و بی ارزش بودن چیزی است و این در حالی است که کاربرد این واژه به حوزه و موضوع خاصی محدود نبوده و به عنوان یک صفت در مورد هر پدیده ی ذهنی یا عینی مورد استفاده قرار می گیرد.



اما در یک تعریف جامع و مانع اگر بخواهیم این به تعریف واژه ابتذال  بپردازیم؛ می بایست اینگونه بیان داریم که: هرآنچه در مقابل مفاهیم ارزشی و ارزشمند قرار گیرد مفهومی مبتذل و بی ارزش خواهد بود.



البته به جهت وابستگی مفهومی و همچنین واضح شدن معنی دوگانه ی ارزش و ابتذال، می بایست همان مسیر تعریف و شناخت لغوی را مجددا تکرار نمود و تعریف روشنی از ارزشهای یک جامعه بیان داشته شود و از این مسیر هرآنچه خالی از ارزش های پذیرفته شده قلمداد می گردد، به سطل ابتذال ریخته شود.



به عبارتی دیگر، ارزش و مفاهیم ارزشی در جوامع مختلف عموما بر بستر دو نگاه خلق می شود؛ نخست نگاهی که بر بستر مذهب و دین رایج و غالب در جامعه شکل گرفته و مفاهیم ارزشی را در چارچوب نگاه ایدئولوژیک مذهبی تفسیر می نماید و دیگری نگاهی است که مبتنی بر آن، ارزش ها بر مبنای مسایل عرفی خلق می شود؛ عُرفیاتی که به حسب برجستگی و صلابت خود دارای مرتبه شده و اساسا ماهیت قوانین مدنی را در عموم جوامع شکل و سمت و سو می بخشند و به عنوان قانون و دربردارنده اصول ارزشی و البته با معنی و مفهومی خاص برای آن جامعه مورد پذیرش قرار می گیرد.



در این میان باید توجه داشت که غلبه نگاه ایدئولوژیک مذهبی در پذیریش مفاهیم ارزشی و شکل دادن به ساختار ارزشی های یک جامعه سبب می شود تا آن اجتماع را به عنوان جامعه ای دینی و مذهبی قلمداد نماییم و این گونه است که در نگاه نخست که در جوامع مذهبی همچون ایران اسلامی مصداق و نمود بیشتری دارد، عموم ارزش ها مبتنی بر نگاه دینی و تعالیم مذهبی شکل می گیرد.



در این نگاه انسان مسلمان در مقیاس فردی و دولت اسلامی در مقیاس حکومتی با تکیه بر منابع معتبر دینی سعی در رعایت، حفظ و بسط ارزش های خود می نمایند. برای مثال ارزش هایی نظیر حرمت خانواده، اصرار بر لقمه و نطفه ی حلال، آزادگی و حریت، صداقت و شرافت و.... را می توان به عنوان ارزش هایی مبتنی بر باورهای دینی برشمرد.




اما درجوامعی که ارزش ها مبتنی بر عُرفیات اجتماعی و با معیار عادت‌ها و رسوم اجتماعی مورد پذیرش عموم آن جامعه تعریف می شود؛ صورت وضعیت ابتذال به نحوی خارج از چارچوب قیود مذهبی و دینی تعریف و در بسیاری از موارد منتج به تدوین آن ارزش ها به صورتی لازم الاجرا از برای عموم جامعه و در چارچوب قوانین جاریه و حاکمیتی می گردد.


عُرْف، به مجموعه ای از توافق‌ها یا معیارها و هنجارها گفته می‌شود که در صورت وضعیت کُلی عادات، رفتارها و باورهای یک جامعه (صرف نظر از درستی یا نادرستی آن‌ها در جوامع دیگر) از سوی عموم افراد یک جامعه پذیرفته شده و اساسا عادت‌ها و رسومی را در برمی گیرد که عقلای جامعه آن را به‌طور کلی پذیرفته‌اند و آن را روا می‌دارند.



اگر چه عُرْفیات در عموم جوامع به صورت امری لازم‌الاجرا نمی باشد و حتی می تواند به واسطه قوانین (Statute) منسوخ یا پذیرفته گردد؛ اما باید توجه داشت که اساس وضع قانون در روش حکومتی دموکراسی، عرف بوده و در این میان به عنوان مثال بخش اعظم قوانین و بالاخص قوانین مدنی (Civil code) در جوامع آنگلوساکسون (Anglo-Saxons) را عرفیات رایج و پذیرفته شده توسط عموم ایشان تشکیل می‌دهد.




البته باید توجه داشت که امروزه صرف نگاه عٌرفی در تنظیم ارزش های اجتماعی بیشتر در جوامع غیر دینی و سکولار از نمود مطلق برخوردار بوده و در این گونه از جوامع است که تعریف ارزش ها تنها بر مبنای مسائل عرفی خلق شده و شکل می گیرد؛ در این نگاه فرد و حاکمیت مبتنی بر این باورهای عرفی به حفظ و بسط ارزش های خود می پردازد.


عموم مراسمات مذهبی و یا جشن هالووین (Halloween)، مراسم سیزده بدر، چهارشنبه سوری، روز ولنتاین (Valentine's Day)، مناسبات مربوط به عید نوروز ایرانی (اعم از سفره هفت سین، عمونوروز و ... و همچنین مراسم کریسمَس (Christmas) یا نوئل غربی (اعم از درخت کریسمس و پاپانوئل و...)، همگی مثال هایی از برای این دست ارزش ها می باشند؛ ارزش هایی که می توانند به صورت تلفیقی از هم پوشانی میان ارزش های مذهبی و عُرفی پدید آمده باشند و یا آنکه صرفا به عنوان ارزشی مذهبی و یا در جای دیگر به صورت یک مراسم سکولار و کاملا نشات گرفته از توافق‌ها یا معیارهای اجتماعی باشد.




با این همه تلفیق دو نگاه ایدئولوژیک مذهبی و عرفیات مورد قبول اجتماعی در تبیین و تعیین گُستره ی ارزش ها سبب می شود تا این دو دسته دیدگاه در برخی از امور و بخش ها به هم پوشانی رسیده و از مشترکاتی برخوردار گردند که در این صورت موجب ایجاد یک هم افزایی و تقویت در ایجاد و حفظ و نگاه داشت آن ارزش خواهد شد.


در مجموع مبتنی بر آنچه که گذشت؛ هر آنچه را می توان مبتذل نامید که اساساً با مولفه های ارزشی دینی و همچنین باورهای مورد قبول عُرفی جامعه ی مخاطب خود قرابتی نداشته و یا در تضاد بوده و نسبتی با آن نداشته باشد.



البته بر همین مبنا؛ این مفهموم می تواند در جوامع مختلف حدود و ثغور متفاوتی داشته باشد. به عنوان مثال اثری می تواند در جامعه ایی ارزشی قلمداد شود در حالیکه همان اثر یا حداقل بخشی از آن اثر در جامعه ایی دیگر ضد ارزشی و مبتذل باشد که در این راستا و به عنوان مثال؛ استفاده از کلمات با پسوند یا پیشوند Fu… در ادبیات آنگلوساکسونی آمریکایی امری مباح و عادی  است و این در صورتی است که استفاده از این واژه در بسیاری از کشورهای اروپایی و شرقی و یا معادل فارسی این لغت در ادبیات رسمی فارسی جایگاهی نداشته و امری بسیار مبتذل و زشت قلمداد می گردد.



بر این اساس دامنه ی نفوذ ابتذال به جغرافیای روابط انسانی، ابعاد گوناگونی را در بر می گیرد و از ابتذال سیاسی- اقتصادی گرفته، تا ابتذال فرهنگی و اجتماعی را شمولیت می بخشد و این همه در حالی است که بی شک سینمای هر کشور به عنوان یکی از مهمترین ابزارهای عنری و رسانه ای در خدمت فرهنگ موجود جامعه، در ورود و دامن زدن به مفاهیم مُبتذل و ضد ارزشی جایگاه بسیار مهم و بی بدیلی را ایفا می نماید.



به عبارتی دیگر؛ سینما به عنوان صنعت- هنر-رسانه می تواند به عنوان چاقویی دولبه هم در جایگاه خلق، بسط و معرفی یک ارزش مطرح در جامعه حرکت کند و هم می تواند در نقطه ی مقابل آن و در جایگاه خلق، بسط و معرفی یک مفهوم مبتذل حضور پیدا نموده و حتی معارضت فرهنگی را در یک جامعه پدید آورد.



این گونه است که اصالت گیشه و حاکمیت تفکر گیشه محورانه در مدیریت صنعت سینما، در کنار حضور افراد تاجر مسلک و شخصیت هایی که تنها نگاه صنعتی و هنری به سینما دارند و هرگونه ارزش گذاری در این عرصه را فاقد وجاهت می دانند و ... جملکی بر این باورند که سینما ی بدون گیشه یک سینمای مرده خواهد بود و کسب گیشه در قلمرو حاکمتی  سرگرمی (Entertainment) می باشد و اینگونه است که ابتذال به عنوان بخش جدا نشده از کسب گیشه و جلب نظر مخاطبان گسترده قرار خواهد گرفت.



مجموعه فیلم های سینمایی اره (Saw) را می توان به عنوان نمودی روشن از ابتذال در صنعت سینمای جهان مورد ارزیابی قرار داد؛ مجموعه ای در ژانر وحشت (Horror fiction) که محصول بنگاه فیلم سازی آمریکایی توییستد پیکچرز (Twisted Pictures) بوده و تا کنون در هشت قسمت و بر محوریت جیمز ون (James Wan) در نقش های مختلف کارگردانی، نویسندگی و ... تولید شده است.



مجموعه فیلم های سینمایی اره (Saw) پس از عرضه ی نخستین قسمت در سال ۲۰۰۴ میلادی توانست به موفقیت ویژه ای در کسب گیشه در قلمرو حاکمتی سرگرمی (Entertainment) نایل گردید و موفق شد تا سودآوری ویژه ای از برای سرمایه گذاران خود به ارمغان آورد و حدود صد برابر نسبت به هزینه ساخت خود را در موعد فروش پولسازی نماید و همین موضوع سبب شد تا به امروز هفت دنباله ی دیگر بر قسمت نخست این اثر سینمایی ساخته شود که آخرین آن در قالب همین عنوان سینمایی در سال۲۰۱۰ میلادی و با نام اره سه‌بعدی (Saw 3D) یا اره ۷ به مخاطبان جهانی این اثر عرضه گردید.



البته بنگاه فیلم سازی آمریکایی توییستد پیکچرز (Twisted Pictures) در سال ۲۰۱۷ میلادی با حذف نقش موثر جیمزون (James Wan) درکارگردانی و نویسندگی، اقدام به اعمال تغییراتی گسترده در این مجموعه نمود و توانست فیلم سینمایی جیگ‌ساو (Jigsaw) را به عنوان دنباله ای از برای مجموعه فیلم های سینمایی اره (Saw) به مخاطبان خود عرضه نماید؛ دنباله ای که داستان آن مربوط به یک دهه پس از مرگ جیگ‌ساو و تحقیقات درباره ادامه قتل‌ها رخ می‌دهد.



مجموعه فیلم های سینمایی اره (Saw) فیلم‌های سخیفی هستند که در هر قسمت خود چندین کاراکتر و شخصیت داستانی را انتخاب و به بدترین شکل ممکن در برابر بینندگان خود قربانی نموده و مجددا این روند را در قسمت بعد با انتخاب های جدید تکرار می‌نماید؛ مجموعه ای سینمایی که می توان از آن به عنوان نمودی آشکار از ابتذال در صنعت سینمای جهان تعبیر نمود؛ مجموعه که تحت عنوان ژانر وحشت (Horror fiction) از ترسیم هیچ صحنه ای مضایقه نمی کند و به تصویر سازی جنایت می پردازد و از برای جذب گیشه سعی می نماید تا کارکترهای خود را به بدترین شکل ممکن سلاخی نموده و تمامی این مراحل را به صورت داستانی مبتذل به مخاطبان خود آموزش دهد؛ ابتذالی که در قلمرو حاکمتی اینترتیمنت (Entertainment) و قالب جذاب سرگرمی کاملا موجه بوده و می تواند به عنوان یک فیلم کم خرج مبتذل، مخاطبان بسیاری را مشغول خود سازد و ضمن جذب طرفداران اندک، سود اقتصادی سرشاری را از برای تولید کنندگان خود به ارمغان آورد.




توجیه ابتذال در شرایط حاکمیت تفکر گیشه محورانه در مدیریت صنعت سینما، سبب می شود تا تمامی ارزش ها تغییر یافته و ملاک ارزش گذاری در قلمرو حاکمیتی سرگرمی (Entertainment) تعریف شود و از این جهت است که امروزه صنعت سینما در اقصی نقاط جهان از تصویرگری هیچ امری در مسیر کسب سود و درآمدمادی مضایقه نمی نماید و هیمن امر سبب می شود تا عمده فیلم سازان با چاشنی قرار دادن مفاهیمی نظیر خشونت، سکس، ادبیات سخیف و عامه پسند و ... در ساخت فیلم خود، سعی در جلب حداکثری مخاطب و با اولویت سود اقتصادی در چارچوب حفظ گیشه  نمایند.


بیان مثال در زمینه ابتذال در صنعت سینمای جهان کاری بسیار ساده است؛ سینمای امروز جهان مملو است از آثاری در سطوح کیفی مختلف است که به گسترش ابتذال می پردازند؛ آثار مبتذلی فراوانی همچون مجموعه فیلم های سینمایی اره (Saw) و یا مجموعه فیلم های سینمایی روز زن (Day of the Woman) که بیشتر با نام روی قبرت تف می‌کنم (I Spit on Your Grave) معروف است و ... و همچنین تک آثاری نظیر تق تق (Knock Knock) و شهر گناه (Sin City) و رمز داوینچی (The Da Vinci Code) و اَلْفی (Alfie) و پیچک سمی (Poison Ivy) و صدها اثر سینمایی دیگر و بالاخص مجموعه  های سریالی ویژه ای همچون گیم آف ترونز (Game of Thrones) و سکس و شهر (Sex and the City) و ... که بدور از هرگونه قیدی، مسائل جنسی، خشونت کلامی و رفتاری، همجنس بازی، نژادپرستی، مواد مخدر و ... را به تصویر کشیده و از این طریق به کسب گیشه می پردازند.



البته باید توجه داشت که ادعای حاکمیت سرگرمی و به طور کُل محدود نمودن عملکرد سینما به حوزه اینترتیمنت (Entertainment) انحرافی ویژه از برای نادیده انگاشتن ماهیت و نقش ویژه  و رسالت رسانه ای سینما است.



در این میان سینمای کاسب کار و به طور کل سینمای گیشه محور در ایران نیز با سوء استفاده از این موضوع تمام شان خود را محدود به سرگرم ساختن مخاطبان خود از هر طریق و به هر روشی نموده و به نحوی شاخص خود را موجه مطرح و همواره به صورتی طلبکار به خوبی از شگردهای رسانه ای مطلع بوده و توانسته با راه اندازی انواع جریان های رسانه ای هرگونه مخالفت و مواجهه ای را به شدیدترین وجه ممکن مقابه نماید و در این میان بهره گیری از انواع و اقسام اصطلاحات و تثبیت آنها جهت بهره برداری در زمان های خاص، یکی از این شگردهاست. "سینمای سفارشی"، "سینمای مستقل"، "سینمای دولتی"، "سینمای نفتی"، "خودارزشی پندار"، "جریان‌هایی افراطی"، "تندرو" ،"متحجران"، "افراط گرایان"، "گروه های فشار"، "نیروهای دولتی"، "مزدوران فرهنگی" و امثال آن نمونه هایی کاملا مشهود از القاب و برچسب هایی می باشند که به کرات در سال های اخیر مورد استفاده جریان وابسته به سینمای گیشه محور در ایران از برای از برای سرکوب هرگونه مخالفتی صورت پذیرفته و به صورتی برجسته در رسانه های حامی این سینما به کار گرفته شده تا هنگام مطالبه گری  از سینمای گیشه محور، ارتزاق کنندگان از این جریان به واسطه ی این القاب و برچسب ها، اقدام به هوچی گری رسانه ای نموده و با فرار رو به جلو، هر منتقد و انتقاد کننده ای را به شدیدترین وجه ممکن نیست و نابود سازند.




ادامه دارد...

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.