سه‌شنبه ۱۸ دی ۱۳۹۷ - ۰۹:۵۵

تحلیل‌گر سیاسی:

سینمای اجتماعی ما سینمای اعتراض است/دچار جامعه‌ای اکنون‌زده هستیم که آگاهی تاریخی ندارد

 پرویز امینی

سینماپرس: پرویز امینی در توضیح نقش رسانه در تصویرسازی ایران آیندۀ اظهار داشت: رسانه هم در تصویری که از گذشته ارائه می‌کند و هم در تصویر آینده، نقش دارد. اما مشکل ما این است که دچار جامعه‌ای اکنون‌زده هستیم و فقدان خودآگاهی تاریخی داریم. این مسئله، یک خلأ است و مادامی که تصویری از گذشته نداشته باشیم، نمی‌توانیم آینده را بسازیم.

به گزارش سینماپرس، نشست تخصصی «تصویر ایران، حال و آینده و نقش سینما در تصویرسازی ایران» با حضور پرویز امینی، مدرس دانشگاه و تحلیل‌گر سیاسی در هفتمین روز اکران‌های مرکزی نهمین جشنواره عمار برگزار شد.

پرویز امینی، در این نشست تخصصی گفت: طرح چنین عنوانی، به این معنی است که ما بین واقعیت موجود و آنچه که باید باشد، فاصله و شکاف می‌بینیم، در واقع به وجه رسانه‌ای سینما که واقعیت‌ها در آنجا ساخته می‌شوند، توجه داریم.

نویسندۀ کتاب‌ «جامعه‌شناسی ۲۲خرداد» با بیان این‌که گسترش رسانه‌های نوظهور را ایجاد ظرفیتی برای هر شهروند برای رسانه‌شدن و هدایت چندین رسانه دانست، بیان کرد: در چنین جامعه‌ای، درک از جهان اجتماعی دشوار خواهد شد. ما با یک کثرت‌گرایی در فضای سیاسی و اجتماعی ایران مواجه هستیم و این وضعیت، زمینۀ تفاسیر متعدد و مختلفی را فراهم می‌کند.

این استاد دانشگاه با بیان این‌که سینما، هنر، صنعت و رسانه است، توضیح داد: سینما یک نهاد اجتماعی است؛ بنابرین نمی‌توانیم سینمای فردی یا غیراجتماعی داشته باشیم؛ اما درخصوص این‌که سینمای اجتماعی چه زمانی شکل گرفته، ساختارمند و قابل قبول خواهد بود، می‌توان مؤلفه‌هایی را بیان کرد.

وی ادامه داد: وقتی، فیلم، وجاهت اجتماعی پیدا می‌کند که بتواند آن واقعیتی را که وجود دارد اما در ناخودآگاه جامعه است، وارد خوداگاه جمعی کرده و هشیاری و آگاهی‌بخشی ایجاد کند. اما زمانی‌که درمورد بدیهیات صحبت کند، این امر بیشتر به ژورنالیسم و عرصۀ خبری مربوط می‌شود. پس مؤلفه اول، تزریق آگاهی مضاعف به جامعه است.

امینی اضافه کرد: قضاوت‌کردن، مؤلفه دوم سینمای اجتماعی است که در آن، فیلم دربارۀ یک مسئله، اعلام موضع می‌کند.

این استاد دانشگاه توضیح داد: سومین مؤلفه سینمای اجتماعی، افق‌گشایی است. به این معنی که سینماگر با مسائل مختلف سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی روبه‌رو است و دربارۀ آن‌ها افق راه‌حل ارائه می‌کند. «افق‌سازی» نیز چهارمین مولفۀ این نوع سینماست؛ چراکه جامعۀ انسانی برای پیشرفت باید مانند «سندهای چشم‌انداز» تصویری از آینده داشته باشد. سینماگر باید واقعیت های‌مطلوب و ممکن را شکل دهد و عزم ملی ایجاد کند. البته این «افق‌سازی» هزینه‌هایی هم دارد که سینماگر باید تحمل آن‌ها را در جامعه ایجاد کند.

امینی با بیان این‌که مواجهه با چالش در تعریف الگوی، حائز اهمیت است، عنوان کرد: سبک فیلم‌سازی «فرانک کاپرا» الگویی است که در خلال بحران موفق بوده و قدرت امیدسازی در شرایط بحرانی دارد. در سال‌های ۱۹۲۹ تا ۱۹۳۳ میلادی جامعۀ آمریکا، با رکود بزرگ همراه بود که از آن، با عنوان «افسردگی بزرگ» یاد می‌شود. «کاپرا» در ۱۹۳۴ فیلم «یک شب اتفاق افتاد« را دربارۀ گشایش شرایط اقتصادی ساخت. این مورد، به‌عنوان نمونه‌ای در زمینۀ الگوی مناسب سینمای اجتماعی، قابل تامل است. «کاپرا» از طریق طرح داشته‌های قهرمان فیلم، امکانات و شرایطش، جریان امید را وارد جامعه می‌کند.

وی در ادامۀ سخنانش با بیان اینکه جامعه، حال و روز خوشی ندارد، توضیح داد: در چنین شرایطی سینما باید به این تصمیم برسد که تغییر مثبتی در جامعه ایجاد کند.

این استاد دانشگاه با اشاره به قابل فهم‌بودنِ تعریف جامعه‌شناسی اعتراض در جامعۀ ایرانی اضافه کرد: همواره اعتراضات نقل محافل جمع‌های دوستانه و خانوادگی جامعه ایران بوده است؛ به‌ویژه در شرایط کنونی که ناکارآمدی‌هایی وجود دارد، تمایل به انتشار اخبار منفی هم بیشتر می‌شود و امروزه سینما نیز این مقوله را تقویت می‌کند.

وی با بیان این‌که هویت شیعی ما برآمده و مأنوس با اعتراض است، عنوان کرد: به لحاظ سیاسی نیز دولت‌های بر سرکار، مشروعیت‌ و پذیرش بخشی از مردم را به همراه نداشته‌اند و جامعه دچار دوگانگی بوده است. همواره یک ساخت اعتراضی در جامعه ایران وجود دارد؛ به‌همین‌ترتیب، سینمای اجتماعی ما هم سینمای اعتراض است.

امینی در توضیح نقش رسانه در تصویرسازی ایران آیندۀ اظهار داشت: رسانه هم در تصویری که از گذشته ارائه می‌کند و هم در تصویر آینده، نقش دارد. اما مشکل ما این است که دچار جامعه‌ای اکنون‌زده هستیم و فقدان خودآگاهی تاریخی داریم. این مسئله، یک خلأ است و مادامی که تصویری از گذشته نداشته باشیم، نمی‌توانیم آینده را بسازیم. البته باید امکانات را سنجید و سپس آینده‌ای ممکن ترسیم کرد. باید در رسانه، چرخشی بر روی داشته‌ها، امکانات و توانمندی‌ها ایجاد و به جامعه گزارش داد و «افق‌سازی» و آیندۀ مطلوب و ممکن را تصویرسازی کنیم تا اولویت‌ها و هزینه‌ها طبق آن شکل بگیرد.

وی با اشاره مجدد به سبک آثار «فرانک کاپرا» صریح کرد: قصه‌گو بودن، قهرمان‌محوری، مماس‌بودن بر شرایط اجتماعی، تعهد اجتماعی و عبور دادن جامعه از شرایط بحرانی، عناصر و ویژگی‌های این سبک فیلم‌سازی است که در سینمای ایران، نقش مؤثری می‌تواند داشته باشد. شخصیت «جهان‌پهلوان تختی» مثالی است که علاوه بر خاصیت «قهرمان‌محور» بودن، می‌تواند افق‌گشایی هم کند.

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.