شنبه ۲۰ بهمن ۱۳۹۷ - ۱۱:۲۲

وقتی دست فیلمساز از داستان خالی است

متری شش و نیم

سینماپرس: روستایی در این فیلم نیز همچون کار اولش برای جبران کمبود داستان، با موقعیت‌های ملتهب و نفس‌گیر دوپینگ کرده است. گویی همه تلاش کارگردان این بوده تا توانمندی‌های خود در خلق صحنه‌ها و لحظات چشم‌گیر و تکان دهنده را اثبات کند.

با شروع جشنواره فیلم فجر امسال، جو رسانه‌ای خاصی درباره ممیزی و برخوردهای قهرآمیز با فیلم «متری شش و نیم» ایجاد شد؛ اما هر کس فیلم را ببیند، متوجه جعلی بودن این جنجال‌ها می‌شود و می‌فهمد این فضاسازی با هدف برجسته و مهم جلوه دادن فیلم صورت گرفته است. چون در این فیلم، محتوای حساسیت برانگیز خاصی وجود ندارد؛ حتی برخلاف تبلیغات صورت گرفته، پلیس فیلم نه تنها منفی نیست بلکه به رشوه چهارمیلیارد تومانی هم ریشخند می‌زند.

اما مشکلات فیلم «متری شش و نیم»، چیزهای دیگری است. دومین کار سعید روستایی، مانند فیلم اول او یعنی «ابد و یک روز» فاقد جهان داستانی منتظم و معینی است. تکلیف روایت فیلم تا اواسط مشخص است؛ یک مأمور در پی یافتن سرحلقه‌های یک باند مخوف فروش مواد مخدر است و به هدف خودش نیز می‌رسد. اما از زمانی که محوریت فیلم از پیمان معادی به نوید محمدزاده شیفت می‌کند، عملا موتور روایت فیلم هم خاموش می‌شود. از اینجا به بعد دیگر معلوم نیست که فیلم چه می‌گوید و مسئله و دغدغه اصلی روایت چیست؟ ماجراهای درون فیلم نیز از هم گسیخته می‌شوند. مثلا خورده روایت کودکی که جرم پدر خود را به گرد می‌گیرد و محکوم می‌شود، هیچ ارتباط ارگانیکی با سایر اتفاقات فیلم ندارد.

روستایی در این فیلم نیز همچون کار اولش برای جبران کمبود داستان، با موقعیت‌های ملتهب و نفس‌گیر دوپینگ کرده است. گویی همه تلاش کارگردان این بوده تا توانمندی‌های خود در خلق صحنه‌ها و لحظات چشم‌گیر و تکان دهنده را اثبات کند. در بسیاری موارد نیز به احساسات‌گرایی افراطی و بی‌مناسبت دست زده است. مثلا در سکانس یورش مأموران به خانه یکی از قاچاقچی‌ها، تأکید زیادی روی ترس و هراس فرزندان قاچاقچی شده که منجر به برانگیخته شدن احساسات مخاطب می‌شود، اما این کار در طول روایت فیلم قرار ندارد و کمکی به شکل‌گیری داستان و مفهوم نمی‌کند.

وقتی دست فیلمساز از داستان خالی است و نمی‌تواند مفاهیم و پندارهای خود را در قالب درام و شخصیت‌پردازی فاش کند، به شعار و بیانیه متوسل می‌شود و این شعارهای سطحی نیز نبود تحلیل و نگاه عمیق اجتماعی سازنده فیلم را برملا می‌کنند. به این ترتیب که نهایت توانایی فیلم برای ریشه‌یابی و معرفی علل و عوامل تبدیل شدن یک فرد به قاچاقچی مواد مخدر این است که نوید محمدزاده به گلدرشت‌ترین شکل ممکن سخنرانی می‌کند و جار می‌زند که چون در دوران کودکی مشکلاتی داشته و عقده در او تجمع کرده است، در بزرگسالی به چنین روزی افتاده است! اما دریغ از یک نقب اجتماعی با زبان تصویر.

*آرش فهیم

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.