چهارشنبه ۲۸ مهر ۱۳۸۹ - ۱۰:۵۳

بررسی جایگاه ادبیات کهن ایران در سینما و تلویزیون؛

رشید کاکاوند: سینمای ما از بازسازی اسطوره‌ها می‌ترسد

رشید کاکاوند

یک پژوهشگر ادبیات و رسانه معتقد است سینمای ما به دلیل امکانات کم، اعتماد به نفس لازم برای اقتباس از ادبیات کلاسیک را ندارد.

رشید کاکاوند، پژوهشگر و کارشناس ادبیات در گفتگو با خبرنگار ادبی خبرگزاری سینما گفت: اگر برنامه سازان در کشور ما دغدغه نشر فرهنگ و ادبیات فارسی را داشته باشند، این تمایل در اثری که ارائه می دهد نمود پیدا خواهد کرد. متأسفانه آن چه امروز شاهد آن هستیم این است که این نمود بیرونی در فیلم های ما وجود ندارد.

وی گفت: صدای خوبی از سینمای ما به گوش نمی رسد زیرا فیلمسازان آنقدر شیفته رنگ و لعاب تصویر در این رسانه شده اند که وقتی برای پرداختن به آن چه می گویند باقی نمانده است. به همین دلیل است که می بینیم در سینما هم مانند سایر بخش های جامعه، ادبیات مهجور مانده است.

کاکاوند ادامه داد: در حوزه ادبیات رسانه ما توان پرداخت پایینی دارد. چند نفر در مجموعه رسانه ملی حضور دارند که می توانند خوب شعر بخوانند؟ در پشت صحنه و حوزه مدیریت نیز افراد زیادی وجود ندارند که دغدغه فرهنگ داشته باشند. البته این موضوع در رادیو امیدوار کننده تر است. چون ماهیت این رسانه اقتضا می کند که برای جلب مخاطب، برنامه های عمیق تری بسازد.

این گوینده باسابقه، رویکرد گویندگی در رادیو را عوام گرایانه توصیف کرد و گفت: گوینده های جوان تنها الگو های موفق را می گیرند و تلاش می کنند از آن تقلید کنند. به همین دلیل است که این روزها در رادیو شاهد غلط خوانی و بد خوانی شعر هستیم. از طرف دیگر گویندگان صمیمیت را با عوام گرایی اشتباه گرفته اند و ادبیاتشان به سمت سبک سخن گفتن لمپنها می رود.

او تصریح کرد: اما می بینیم که فرهنگ عمومی جامعه ما بالا رفته تعداد زیادی از مخاطبان دارای تحصیلات بالا هستند. باید با مخاطب جوان و فرهیخته ایرانی آن طور که در شأن اوست سخن گفت زیرا او تفاوت میان ادبیات کوچه و بازار و ادبیات فاخر و ارزشمند را می داند. بر عکس آن چه تصور می شود می توان صمیمیت کلام را با ادبیات فارسی منتقل کرد و مخاطب هم با این رویه ارتباط خوبی برقرار می کند.

کاکاوند ادامه داد: از طرف دیگر هم نباید ادا در بیاوریم و استفاده از اشعار فاخر کلاسیک را مخصوص خواص بدانیم. مردم ما شعر خوب را می فهمند و تجربه به من نشان داده مردم از تمام اقشار، به راحتی با شاهنامه ارتباط برقرار می کنند.

استاد ادبیات دانشگاه، یکی دیگر از مهم ترین دلایل عدم توجه به ادبیات فارسی را مسائل مربوط به فرهنگ عمومی جامعه دانست و اظهار داشت: متاسفانه آن قدر گرفتار مسائل بدیهی و روزمرگی زندگی شده ایم که از نیازهای فرهنگی خود و نسل بعد غافل مانده ایم. مسأله اقتصاد تنها یکی از دلایل این بی توجهی است.

او ادبیات فارسی را دارای ظرفیت های بی پایان روایی دانست و توضیح داد: کتب نظم ونثر ادبیات فارسی که قابلیت تصویری شدن دارند بسیار زیاد هستند. بوستان، گلستان، شاهنامه، منطق الطیر، خمسه و ده ها اثر دیگر از جمله این کتاب هاست که هرکدام از آن ها نیز صدها داستان تصویری را در خود گنجانده اند.

کاکاوند، دلیل استفاده نکردن از این ظرفیت ها را عدم خودباوری سینما دانست و گفت: تلوزیون ما که در حالت کلی سلیقه پایینی دارد و برای این گونه کارها برنامه ای ندارد. سینماگران نیز خودشان را باور ندارند.

وی شرایط سینمای ایران را با هالیوود مقایسه کرد و گفت: مشاهده می کنیم که حماسه های آن ها بسیار کم است و از طرفی پر از خدایان زمینی است که برای تولید سینمایی باید حذف شوند و یا به قهرمان های انسانی تبدیل شوند. آن ها از این اسطوره ها فیلم هایی می سازند که در نهایت داستانش چندان منطبق بر اصل حماسه نیست. اما شاهنامه ما بسیاری از این ضعف ها را ندارد. به عنوان مثال سراسر داستانش در زمین می گذرد اما متأسفانه سینمای ایران، هنوز شهامت اقتباس از شاهنامه را ندارد.

کاکاوند دلیل این عدم اعتماد به نفس را ترس از خراب شدن اسطوره دانست و گفت: در غرب بیست فیلم از اسطوره ها می سازند تا تعداد محدودی از آن ها موفق شود. نباید گمان کرد تمام کارهای اقتباسی آن ها شاهکار است. اما سینماگر ما می ترسد رستم را بد بسازد و اسطوره ایرانی را مسخره کند.

او تصریح کرد: البته طبیعی است، زیرا ما امکانات تجربه کردن را نداریم. فیلمنامه نویس خوب و آگاه کم است و انگیزه های مالی کافی نیز وجود ندارد. به همین دلیل است که علی رغم علاقه و نیاز مردم به منابع ادبی بی توجهی می شود.

رشید کاکاوند همچنین انتقال مفاهیم عمیق عرفانی به نسل امروز را کاملا ممکن دانست و گفت: نباید تصور کرد که انتقال مفاهیم و داستان های عرفانی و عاشقانه، حتما شامل ممیزی است. البته این به شرطی است که رویکرد خود را شفاف کنیم. به عنوان مثال سریال موفق "میوه ممنوعه" که چند سال قبل ساخته شد، برداشت آزادی از داستان "شیخ صنعان و دختر ترسا" از منطق الطیر عطار بود. این اقتباس بسیار خوب بود اما دیدیم که رویکرد اثر در انتها، نتیجه گیری اثر کاملا با آن چه منظور عطار بود متفاوت شد. در این داستان شیخ به تکامل می رسد ولی شخصیت حاج یونس، در اثر این عشق به ننگ و رسوایی رسید.

او ادامه داد: جوان ما تفاوت عشق واقعی را با عشق های خیابانی می فهمد و نباید او را نادان فرض کرد. سراسر دفاع مقدس ما سرشار از مفاهیم عمیق عاشقانه بود اما سینمای ایران در سال های اخیر تصویر بسیار مبتذلی از عشق ساخته و آن را برای جوان های سالم تبدیل به تابو کرده است. برای حل این مشکل لازم است که ادبیات غنی خود مراجعه کنیم و نمونه های متعالی را از آن استخراج نماییم.

کاکاوند نتیجه گرفت: اگر رابطه نسل جوان با تعالی عشق و معرفت قطع شده است، به این دلیل است که سینما به عنوان بانفوذترین رسانه، آن را به شکل بدی انتقال داده است.

این گوینده رادیو تصریح کرد: امکانات امروز سینما بسیار گسترده است و ما باید آن را برای فرهنگ سازی صحیح به کار گیریم. اگر امروز جوان ها از دیدن ادبیات و فرهنگ خود سربلند نیستند و به دنبال اسطوره های دنیای غرب می روند، به این دلیل است که ما سرمان را پایین انداخته ایم و کاری انجام نمی دهیم.

کاکاوند گفت: انتقال فرهنگ نیاز به ابزار دارد و با نصیحت و تریبون ممکن نیست. اگر واقعا تصمیم به دسترسی به این گنجینه ها را داریم باید وظیفه خود را تنها روایت کردن بدانیم. نباید از موضع بالا با جوان ایرانی حرف بزنیم و بخواهیم که او را نصیحت کنیم.

رشید کاکاوند در پایان تصریح کرد: امروز خوشبختانه نسل جوان به اصالت فرهنگی اعتقاد پیدا کرده است و در مورد گذشته خود مطالعه می کند. بنابراین بهتر است سینما نیز دست از شعار دادن بردارد و داستان های قدیمی را برای این نسل تعریف کند.


انتهای پیام/ن.ف/ج

اخبار مرتبط

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.