به گزارش سینماپرس، جشنواره جهانی ساختار و برنامه هدفمندی ندارد. ساختار و برنامه نداشتن این جشنواره به این دلیل است که مشاوران اعظم «رضامیرکریمی» با نگرشی بسیار ایرانی به سبک برگزاری جشنواره فجر، جشنوارهای جهانی در طراز کن و برلین میخواهند برگزار کنند. یعنی با نگرش آقایان امیر و شهاب اسفندیاری میتوان جشنوارهای را جهانی کرد
بخش بینالملل بنیاد سینمایی فارابی، سالها به صورت ناقص میکرد و افرادی که در این بخش فعالیت میکنند، تورلیدر مدیران اصولگرا و اصلاح طلبی مستقر در سازمان سینمایی بودند که طی سالهای اخیر روی کرسی سازمان سینمایی جلوس کردند.
«شهاب اسفندیاری» دائمالشورا، که در تمامی شوراهای سینمایی حضور دارد و مشخص نیست که به چه دلیلی زینت المجالس اغلب محافل سینمایی است و عضویت ایشان در تمامی شوراهای سیما نیز قابل توجه است. این دو بال بینالمللی جشنواره جهانی فجر هستند و به همین دلیل سیمرغ این جشنواره نمیتواند، از منطقه یافت آباد تهران فراتر رود و بینالمللی شود.
آدمهایی که ظاهرا معتبرند، اما کارشناس واقعی عرصه بین الملل سینما نیستند، به همین دلیل صهیونیست نوازی جشنواره فجر در تبادلات بینالمللی این جشنواره همانند یک چرک عفونی در جشنواره اخیر برگزار شده خودش را نشان میدهد. چون یکی از راه جهانی شدن هر محفل سینمایی، چشم زدک به آثاری با مصدایق دلخواه صهیونیستهاست. فیلم گرگ نما (آدریان پانِک)، رسما یک پارودی عجیب در حمایت از صهیونیستها به شمار میرود. در داستان تمثیلی فیلم، نازیها را تبدیل به سگ میشوند و یهودیهایی که به افسانهسازی از هولوکاست نسبت داده میشوند، تبدیل به قدیسان فیلم. در این رابطه سگها از قدیسان پاسبانی میکنند. نکته عجیبتر این است که حلقه منتقدان سینمایی که از دست اندرکاران جشنواره فیلم فجر هستند در بیانیهای، به دلیل روایت تمثیلی و سبک دیداری، که خشونت و بیرحمیِ تکرارشونده در تاریخ جهان را بازتاب میدهد، جایزۀ دوم حلقۀ منتقدان به فیلم گرگنما ساختۀ آدریان پانِک از کشور لهستان اهدا میشود.
اعضای حلقۀ منتقّدان جشنواره عبارتند از: مجید اسلامی، مهرزاد دانش، سعید عقیقی، کامیار محسنین، محسن آزرم، امیر پوریا، شادمهر راستین و هما توسلی. این تقدیرنامه را به رایزن فرهنگی کشور لهستان تقدیم میکنند.
نکته قابل آسیب شناسی حضور گعدهای چنین منتقدانی در اغلب جشنواره و اظهار نظر آنان در مورد ارزیابی فنی آثار سینمایی است که ورای آن یک سیاسیکاری پنهان در راستای چشمک زدن به اورشلیم نهفته است. وقتی افسار هدایت جشنواره جهانی به اسفندیاریها سپرده میشود و حلقه منتقدان این جشنواره به فیلمی که عملا به شکل تمثیلی و استعاری، از افسانهگون هولوکاست مرثیه میسراید، جایزه میدهند، میتوانیم انتظار داشته باشیم جشنواره جهانی فجر، با پارامترهای سیاستهای فرهنگی جمهوری اسلامی برگزار شود؟
برگزار کنندگان این جشنواره در دوره اخیر فیلمی دیگر را با عنوان غروب به این جشنواره آوردند که به ستایش از شاخه عدالت طلبانه یهودیان در جنگ جهانی اول میپردازد. افسانهای که صحت و سقم آن مورد پرسش است و استدلال هم این است که این مضمون در فیلم وجود دارد و هیتلر به دلیل شم عدالتطلبانه و جسورانه از یهودیان وحشت داشت.
یا فیلم آنچه ما را نابود نمیکند فروپاشی اجتماعی جامعه آلمان معاصر را به تصویر میکشد و تنها یهودیان از این فروپاشی مصونیت دارند. فیلم دروازه بان (مارکوس روزن مولر) روایتی درباره برت تراوتمان دروازهبان تیم منچستر یونایتد است که قبل از حضور در انگلستان، به عنوان سرباز عضو ارتش نازی بود و مدال دریافت کرده بود. شورش برای محاکمه او و بخشیدن شدن توسط جامعه یهودیان، مهمترین بخش این فیلم را دربرمیگیرد.
فیلم من برگشتم (لوکا رومینه رو) که روایتی از بازگشت تخیلی موسولینی است، بازتکرار مرثیهای برای هولوکاست است. حالا این سئوال پیش میآید که رضا میرکریمی برای جهانیتر کردن جشنواره فیلم فجر قصد دارد سمت اورشلیم غش کند؟ آیا آوردن چنین آثاری در جشنواره جهانی و نمایش آنان از اهداف خاص و ویژه جشنواره جهانی فجر است.
یک دورهمی، با افرادی که همواره گرد یک سفره سینمایی حضور دارند و پروژه تبادل فرهنگی با محصولاتی که به نوعی با سیطره یهود یا فرهنگسازی صهیونیستها همخوانی دارد در جشنواره جهانی فجر جولان میدهد. نمایندگان مجلس در احضار میرکریمی، بررسی منابع مالی این جشنواره را باید در مرتبه دوم قرار دهند و در نحوه اولویتبندی باید آثار نمایش داده شده در این جشنواره با تم و مضمون حمایت از صهیونیسم جهانی را بررسی کنند.
* جوان آنلاین
ارسال نظر