چهارشنبه ۵ تیر ۱۳۹۸ - ۱۰:۴۳

مستند «بهمن عزیزم»

چرا اتفاقات پس از فوت «بهمن گلبار نژاد» در مستندش روایت نشد؟

مستند «بهمنِ عزیزم»

سینماپرس: مصطفی پور محمدی، کارگردان مستند «بهمن عزیزم»، در مورد عدم پرداخت به حواشی پس از فوت بهمن گلبار نژاد توضیح داد و گفت: ۲۵ دقیقه از این مستند که به پیگیری اتفاقات پس از فوت بهمن می‌پرداخت را بیرون آوردم.

به گزارش سینماپرس، فوت بهمن گلبار نژاد، دوچرخه سوار تیم معلولان جمهوری اسلامی ایران در مسابقات پار المپیک ریو ۲۰۱۶، یکی از تلخ‌ترین اتفاقات ورزشی ایران است. این ورزشکار که برای شرکت در این مسابقات پارالمپیک به شهر ریو عازم شده بود، در یک حادثه جان خود را از دست داد. البته فوت این ورزشکار و جانباز معلول، حواشی را نیز به همراه داشت؛ از پیگیری‌های فدراسیون دوچرخه‌سواری و کمیته ملی المپیک برای مقصر شناختن مسئولان برگزاری مسابقات پارالمپیک تا ماجرای هدیه به ورزشکاران مدال آور و خانواده بهمن گلبار نژاد.  

مستند «بهمن عزیزم» که به کارگردانی مصطفی پور محمدی ساخته شده است، صرفا پرتره‌ای از خود این ورزشکار است و به مرور زندگی پر فراز و نشیب او می‌پردازد. در این مستند که چندی پیش از شبکه مستند سیما پخش شد، صحبتی از اتفاقات پس از فوت بهمن گلبار نژاد به میان نیامد. در گفتگوی زیر که با کارگردان این مستند انجام شده است، دلایل عدم پرداخت به آن ماجرا و تمام اتفاقاتی که پس از فوت بهمن گلبار نژاد رخ داد، آمده است.  

۲۵ دقیقه پرکشش از مستند را بیرون آوردم

مصطفی پور محمدی، کارگردان مستند «بهمن عزیزم» در گفتگو با خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا در مورد عدم پرداخت به اتفاقات پس از فوت بهمن گلبارنژاد در مستند خود توضیح داد و گفت: باید بگویم که در ساخت این مستند، یک بخش ۲۵ دقیقه‌ای را به پیگیری اتفاقاتی که بعد از فوت این ورزشکار به وجود آمد، اختصاص داده بودیم که اتفاقا بسیار پرکشش نیز شده بود. با این حال، این بخش را از فیلم بیرون آوردیم. دلیل این مساله این بود که به دلیل جذاب بودن این حواشی، تمام توجهات به سمتش می‌رفت و از اصل ماجرا که خود بهمن بود، غافل می‌ماندیم. تمام تلاشم این بود که پس از پایان فیلم، این دیدگاه در مخاطب باقی بماند که بهمن گلبارنژاد، ورزشکار بسیار خوبی بوده است و چه حیف شد که فوت کرد. این موضوع در حالی است که اگر آن ۲۵ دقیقه را در فیلم قرار می‌دادم، مخاطب به پایان‌بندی دیگری می‌رسید که مطلوب‌مان نبود.

ماجرای اهدای سکه به خانواده بهمن گلبارنژاد و دلخوری آنان از وزیر ورزش

وی به بخشی از اتفاقاتی که پس از فوت بهمن گلبارنژاد رخ داده بود، اشاره کرد و گفت: در بهمن ماه ۱۳۹۵، خانواده بهمن گلبارنژاد به مراسم تقدیر از ورزشکاران المپیکی و پارالمپیکی در حضور رئیس جمهور دعوت می‌شوند. در آن مراسم به کسانی که مدال طلا گرفته بودند ۳۰۰ سکه، کسانی که مدال نقره کسب کرده بودند، ۲۲۰ سکه و در نهایت به کسانی که مدال برنز کسب کرده بودند، ۱۲۰ سکه تعلق می‌گیرد. علاوه بر این، در پایان مراسم، از همسر و پسر بهمن دعوت می‌شود تا بیایند و به آنان نیز ۸۰ سکه می‌دهند. همین موضوع باعث بروز ناراحتی در خانواده بهمن می‌شود چرا که او جانش را در این راه از دست داده بود و باید پاداش بسیار بیش‌تری به او تعلق می‌گرفت. در نهایت، خانواده بهمن گلبارنژاد، آن هدیه را پس می‌دهند و با ناراحتی مراسم را ترک می‌کنند. پس از این اتفاق، آقای خسروی وفا مصاحبه‌ای کردند و اعلام کردند که خانواده بهمن، ارزش و اعتبار او را کم کردند. این مصاحبه کار را خراب‌تر کرد تا در نهایت در روز ۵ فروردین ۹۶، آقای سلطانی‌فر، وزیر ورزش و جوانان به خانه بهمن زنگ زدند و ضمن تبریک عید، از آنان دعوت کردند تا به تهران بیایند. بر همین اساس، در مراسمی، ایشان نیز ۴۰ سکه به آن پاداش قبلی اضافه کردند. این اتفاق برای خانواده بهمن بسیار سنگین بود.

وی اضافه کرد: در کنار این موضوع، اتفاق دیگری نیز رخ داد. فدراسیون برزیل و ایران، تنها هزینه‌ای که پس از فوت او پرداخت کردند، هزینه حمل جسد او از برزیل به ایران بود. در حقیقت، هیچ غرامتی به خانواده آنان پرداخت نشد چرا که او را بیمه نکرده بودند. تمام این حواشی در آن ۲۵ دقیقه که گفتم آورده شده بود اما در نهایت بیرون آوردیم. به نظرم پرداخت به این موضوع، فیلم دیگری است که باید در فضای دیگری ساخته شود. مهم ترین مساله برای من که بسیار اولویت داشت، نمایش شخصیت بهمن بود و به همین دلیل آن ۲۵ دقیقه را بیرون آوردم.

بهمن عزیزم بدون یک دقیقه آرشیو ساخته شد

این کارگردان و مستندساز در مورد شیوه روایت متفاوت در این مستند گفت: وقتی که تصمیم‌ گرفتیم این فیلم را بسازیم، متوجه شدیم که هیچ آرشیو ورزشی و خانوادگی از او نداریم. دقت داشته باشید که بهمن جنگ زده است و او در زمان کودکی خود، یک‌بار تمام زندگی اش را رها کرده است و هیچ چیزی نداشته است. حال، دو مسیر روبه‌رویم بود. مسیر اول این‌گونه بود که باید یک مستند داستانی همراه با بازسازی می‌ساختم که هزینه بسیار زیادی داشت. در مسیر دوم نیز باید سراغ گفتگو با دیگران و تصاویر عمومی می‌رفتم که روایت خوبی نبود. در این میان، زمانی که با علی گلبارنژاد صحبت کردم، شباهت بسیار زیاد او به پدرش و عشق فراوان او به پدر توجهم را جلب کرد و مسیر جدیدی را برای روایت این مستند پیش رویم باز کرد. شاید جالب باشد که بدانید اکنون پشیمان هستم که چرا از علی در پارت دوم مستند خود استفاده نکردم و به روابط پدر و فرزندی‌شان کم پرداختم. اکنون بسیار علاقه‌مند هستم که یک فیلم داستانی از زندگی او بسازم.

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.