سه‌شنبه ۸ مرداد ۱۳۹۸ - ۱۹:۵۸

روی آنتن شبکه یک سیما؛

«بوی باران» درامی که دلش معما هم می‌خواهد

مجموعه تلویزیونی «عروس تاریکی»

سینماپرس: «بوی باران» در کارنامه عوامل این اثر حتما جزء آثار متوسط رو به پایین قرار می‌گیرد و حتی توصیه کارگردان به دیدن ادامه سریال و قضاوت پس از آن هم نمی‌تواند دلیل درستی بر ضعف‌های تا به اینجای «بوی باران» باشد. این سریال اگر در قسمت‌های بعدی «بن هور» هم بشود، کاستی‌های تاکنونش را جبران نمی‌کند.

به گزارش سینماپرس، سریال «بوی باران» به کارگردانی محمود معظمی و نویسندگی عباس نعمتی از نیمه عبور کرده و زمان مناسبی است برای نقد و تحلیل آن؛ مجموعه‌ای ۶۰ قسمتی که پیش از این «عروس تاریکی» نام داشت و به‌دلایل نامشخصی تغییر کرد. محمود معظمی، کارگردان این مجموعه تلویزیونی درباره این تغییر نام گفته بود: «نام «بوی باران» با کلیت اثر سازگاری بیشتری داشت و عنوان سریال‌ را از «عروس تاریکی» که ناظر بر بخش کوچکی از داستان می‌شد، به «بوی باران» که با حال و هوای داستان بیشتر تناسب دارد، تغییر دادیم.» حالا که پخش سریال از نیمه گذشته می‌بینیم که شاید همان «عروس تاریکی» بهتر و متناسب‌تر بود. البته هنوز هم سریال‌هایی که اسم باران در آنها وجود دارد پرطرفدار هستند و احتمالا معظمی هم خواسته همانند «پس از باران» و «آوای باران» پربیننده شود. هرچند هنوز متوجه نشده‌ایم چرا «بوی باران» تناسب بیشتری با حال و هوای داستان دارد. در «بوی باران» بازیگران مطرحی چون رضا کیانیان، رویا نونهالی، نرگس محمدی و حمیرا ریاضی حضور دارند؛ بازیگرانی که به هر دلیلی ضعیف‌ترین حضورشان را برای «بوی باران» گذاشته‌اند. درامی که می‌خواهد جنایی و معمایی هم باشد، اما معلق بین این دو جلو می‌رود. در شروع داستان، عروس قصه به نام فرشته (ساناز سعیدی) در آتش می‌سوزد و همین اتفاق مخاطبان سریال را حسابی غافلگیر می‌کند که چرا باید عروس کشته شود!؟ به همین دلیل حدس‌های زیادی درباره قاتل می‌زند. گرچه پیمان (مهدی سلوکی) به‌عنوان متهم و نامزد قبلی فرشته در زندان است، اما خواهرش ترانه (نرگس محمدی) به شکلی ناشناس وارد خانه‌ای شده که عروس در آنجا به قتل رسیده است تا بی‌گناهی برادرش را اثبات کند. با جلوتر رفتن داستان، بیننده در هر قسمت با یک گره جدید روبه‌رو می‌شود که به نوعی ارتباط با خانواده‌هایی دارد که قصه سریال بوی باران را شکل داده‌اند.

  شاید برای شما هم اتفاق بیفتد

محمود معظمی به‌عنوان دستیار کارگردان در فیلم‌های «آوازخوان» (۱۳۷۹)، «شاخه گلی برای عروس» (۱۳۸۳) و «در شب عروسی» (۱۳۸۷) حضور داشته و در سال ۱۳۸۷ سریال «سرشاخ» را به‌عنوان کارگردان ساخت. معظمی در سال ۱۳۹۱ دوره‌ پرتلاشی را در عرصه سینما و تلویزیون گذراند و در تولید آثار مهمی نقش داشت. او در این سال در دو سریال مهم تلویزیون حضور داشت و خود را به جامعه هنرمندان معرفی کرد. شاید یکی از مهم‌ترین آثار معظمی ساخت سریال
«تکیه بر باد» بوده است. به‌جز «تکیه بر باد» معظمی کارگردانی ۷۰ قسمت از مجموعه‌ «شاید برای شما هم اتفاق بیفتد» (۱۳۸۹) و مجموعه‌های «مثل من، مثل تو» (۱۳۹۳)، «فاخته» (۱۳۹۳) «شیوع» و «زاویه هفتم» (۱۳۹۴) و تله‌فیلم‌هایی چون «یغما» (۱۳۸۷)، «سرشاخ» (۱۳۸۷)، «خانه کاغذی» (۱۳۹۱) و «قطعه ناکوک» (۱۳۹۳) را در کارنامه هنری‌اش دارد. وی همچنین در فیلم‌های «زن امروز» (۱۳۷۵) و «پارتی» (۱۳۷۹) به نقش‌آفرینی پرداخته است.

می‌توان معظمی را بیشتر کارگردان تلویزیون دانست و شاید با تکیه بر همین سابقه، ساخت یک مجموعه ۶۰ قسمتی را برعهده او گذاشتند.
آنطور که معظمی گفته، قصه سریال بوی باران دو سال و نیم پیش توسط محمدرضا تخت‌کشیان، تهیه‌کننده سینما و تلویزیون به او پیشنهاد شده است. وقتی متوجه می‌شود عباس نعمتی، نویسنده سریال است که با او تجربه کارهایی همچون سریال تکیه بر باد را داشته، ترغیب می‌شود تا «بوی باران» را بسازد و سبک رئالیسم اجتماعی در گونه ملودرام یا معمایی‌- اجتماعی را برای سریالش انتخاب کرده است. یکی از گونه‌های پربیننده سریال‌سازی در دنیا همین معمایی- اجتماعی است. معظمی در این اثر سعی کرده از حالت خطی خارج شود و روایت غیرخطی داشته باشد تا بتواند تعلیق بیشتری در قصه ایجاد کند. تماشای بیش از نیمی از سریال نشان می‌دهد معظمی چندان در ساخت چنین گونه پرطرفداری موفق نبوده است.

  در جست‌وجوی فیلمنامه

شروع «بوی باران» جذاب بود، اما انگار نویسنده دکمه‌ای داشته که می‌خواسته برایش کت بزرگی بدوزد؛ کتی که هم بزرگ است و هم بی‌ریخت. در ادامه با دور شدن از سوژه اصلی داستان و باز شدن پای کاراکترهای اضافی و غیرضرور تازه از مسیر اصلی هم دور افتاد. جدا از اینکه سریال‌های شبکه یک اکثرا مورد توجه مخاطبان سنتی تلویزیون قرار می‌گیرد اما معما، ابهام و حادثه‌پردازی و دنبال کردن رخدادهای آن باعث شده مخاطب این اثر نمایشی را تماشا کند، هرچند به‌مرور از تعداد مخاطبان این سریال کم شده است. نشان دادن صحنه‌های هیجان‌انگیز حادثه‌ای برای مخاطب دلچسب‌تر و جذاب‌تر است. ناگفته نماند که «بوی باران» از ساختار هنری، تصویری و فیلمنامه متوسطی برخوردار است و این ضعف را نمی‌توان نادیده گرفت.
«بوی باران» فارغ از حادثه‌خیزی و ماجرای فرشته، شهاب، مهندس و مرجان به آسیب‌شناسی‌های خانوادگی و اجتماعی هم می‌پردازد. ماجرای فاصله گرفتن یا طلاق عاطفی سیمین و سیاوش (رضا کیانیان و رویا نونهالی) که در سریال هم مطرح می‌شود، بی‌احترامی‌ها و نداشتن تربیت شهاب که معلوم است تحت حمایت‌های مادرش و دورافتادن پدرش این آسیب ایجاد شده و از طرف دیگر مشکلات و آسیب‌های خانواده ترانه (نرگس محمدی) و خانواده‌اش و ازدواج «ترانه و سهیل» (نرگس محمدی و شهاب شادابی) هم نشان می‌دهد، شخصیت‌هایی مثل فرشته و شهاب و همچنین مرجان، ترانه و حتی خانم وکیل مورد پرداخت هنرمندانه قرار نگرفته‌اند و مخاطب سریال به ابعاد مختلف شخصیتی آنها راه پیدا نمی‌کند. در برخی اوقات، کاراکترها در موقعیت‌های بی‌ارتباط، دیالوگ‌های نامفهوم و اتفاقات جور واجور بی‌ربطی قرار می‌گیرند که برای مخاطب، گم و نامفهومند.

  سلبریتی‌های تکراری و ضعیف

با تماشای «بوی باران» اولین سوالی که به ذهن‌مان می‌رسد این است که آقای کیانیان چقدر به آنچه در کتاب‌های بازیگری‌ات نوشته‌ای، عمل کردی؟ آیا در سینما هم مثل ورزش باید منتظر خداحافظی بازیگران با زیادشدن سن‌شان باشیم؟ آقای کیانیان چه بر سر کیانیان «روبان قرمز»، «آژانس شیشه‌ای» و «یک تکه نان» آمده است که نمی‌توانیم ذره‌ای از آنها را در «بوی باران» ببینیم؟ زمانی نه‌چندان دور، حضور رضا کیانیان در یک اثر نمایشی، مخاطب را کنجکاو و علاقه‌مند می‌کرد که حتما آن اثر را تماشا کند. وقتی چندین قسمت از «بوی باران» را دیدم، از خودم پرسیدم نکند کیانیان به زور یا بدون علاقه در این سریال حضور یافته است. چه شخصیتی را بازی کرده است که مخاطب متوجه آن نمی‌شود. مرد عاشق‌پیشه و آرام و ثروتمند و... قرار است از او بدمان بیاید یا دوستش داشته باشیم؟ رویا نونهالی هم مثل همیشه است؛ کمی آرام‌تر از ناتاشا و تندتر از مجری عصرجدید. نونهالی پس از «خانه‌ای روی آب» و «بوی کافور، عطر یاس» بازی درخشان دیگری در سینما نداشته و حضورش در تلویزیون هم محدود به ملودرام‌های خانوادگی شده است. اینجا اما با یک نونهالی تکراری و ضعیف مواجهیم. اوج بازیگردانی ضعیف «بوی باران» را می‌توانیم در رفتارهای تصنعی شهاب با بازی محمدرضا هاشمی، بازیگر موطلایی این سریال ببینیم. هاشمی با وجود تلاش‌هایی که در رسانه‌ها برای دیده شدن کرد، اما شاید بزرگ‌ترین ضعف این سریال باشد. اداها و ژست‌های عجیب و کپی‌برداری از ستاره‌های قدیم سینما او را از نقش اصلی خودش دور کرده است. نرگس محمدی هم که انگار قرار بوده نقش خواهر «ستایش» را بازی کند، در «بوی باران» شاهد ستایشی هستیم که بزرگ‌تر شده و مشکلات، بغض و نگاه‌هایش هم تغییری نکرده است. از همان ابتدا منتقدان یکی از بزرگ‌ترین مشکلات محمدی را فن بیانش می‌دانستند. حالا پس از گذشت سال‌ها اما همچنان بیان این بازیگر تقویت نشده است و بی‌توجه به ساختار دیالوگ‌ها آنها را به زبان می‌آورد.

  چند هندوانه بزرگ


شاید اگر «بوی باران» در مثلا ۳۰ قسمت و فقط در گونه معمایی یا درام ساخته شده بود، اینچنین کشدار و عصبی‌کننده نمی‌شد. چه لزومی بوده که حتما ۶۰ یا ۷۰ قسمت باشد. ورود کاراکترهای غیرمفید به داستان هدفی جز تداوم و استمرار بیشتر سریال داشته است؟ وجود گره‌های تازه و بازشدن‌شان بدون اینکه به گره اصلی کمکی بکند، چه جذابیتی داشته است؟ اگر به گفته کارگردان این گونه سریال‌سازی در دنیا محبوب است، به دلیل تحقیق و تامل روی فیلمنامه و انتخاب صحیح بازیگران و کارگردانی مناسب است. اگر «بوی باران» در خارج از کشور پخش شود، چقدر مخاطب جذب می‌کند. اینکه وی گفته است بودجه این سریال از آثار مشابهش کمتر بوده است، توجیه بوده یا فرار رو به جلو؟ چه اصراری بوده که با این بودجه محدود این تعداد از قسمت‌ها ساخته شود. اطلاعات به دست‌آمده نشان می‌دهد هنوز هم تصویربرداری این کار ادامه دارد. نکته‌ای که در واقع آثار پلیسی را از شبه‌معمایی بودن سریال متمایز می‌کند، پرداخت درست مختصات یک اثر معمایی است؛ اتفاقی که در «بوی باران» به هیچ‌وجه نیفتاده و قصه‌های کشدار جای خود را به رمزآلودی در فیلمنامه داده است. این رازآلودگی در جاهایی حتی شاید کارگردان را هم فریب داده و نمی‌داند قرار است چه اتفاقی در ادامه بیفتد.
«بوی باران» در کارنامه عوامل این اثر حتما جزء آثار متوسط رو به پایین قرار می‌گیرد و حتی توصیه کارگردان به دیدن ادامه سریال و قضاوت پس از آن هم نمی‌تواند دلیل درستی بر ضعف‌های تا به اینجای «بوی باران» باشد. این سریال اگر در قسمت‌های بعدی «بن هور» هم بشود، کاستی‌های تاکنونش را جبران نمی‌کند.

*فرهیختگان

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.