سه‌شنبه ۱۵ مرداد ۱۳۹۸ - ۱۳:۲۱

نقدی بر اثر جدید نرگس آبیار؛

خسوف سنگین «شبی که ماه کامل شد» بر چهره پاکستان

شبی که ماه کامل شد

سینماپرس: دنیای فرهنگی جهان عجیبی است که سربازان آن گاه می‌توانند در یک سو باشند ولی به عمد یا به سهو مانع هم باشند.

به گزارش سینماپرس، نام «شبی که ماه کامل شد» را نخستین بار پس از آنکه عوامل آن بر سکوی افتخار جشنواره فجر دیده شدند، شنیدم. هر چند نمی‌دانستم چندی بعد در موردش قلم خواهد زد.

برای امثال ما که در حوزه پاکستان فعالیم آنقدر کار نکرده وجود دارد که فرصت چندانی را به ساخته‌های صنعت سینمای کشور اختصاص ندهیم مگر آنکه فیلمی تولید شود چون «به وقت شام» یا آنکه حوزه کاری ما را به دیدن فیلمی چون «شبی که ماه کامل شد» بخواند.

اصرار دوستان باعث شد تا به تماشای این فیلم زیبا بنشینم و به عنوان یک مخاطب عام از لحاظ فنی و یک مخاطب تخصصی از لحاظ محتوا حاصل زحمات خانم آبیار و همکارانشان را تماشا کنم.

نداشتن حواشی و زوائد وقت تلف کن! از جمله شروع طولانی و... از نقاط مثبتی بود که در لحظه‌ی اول مخاطب را غافلگیر می‌کرد، فیلمبرداری جالب و استفاده از تکنیک‌های حرکتی، زوایه بندی مناسب تصاویر، صدای با کیفیت و پرداختن به فرهنگ مناطقی که هدف عوامل سازنده بود همه از مواردی بود که بیننده را تا پایان همراه داستان پیش می‌برد.

در مورد لهجه صحبت مناطق مختلف با قاطعیت اظهار نظر نمی‌کنم ولی به عنوان یک قمی، لهجه‌ای که مادر نقش فائزه استفاده می‌کرد برایم دلچسب نبود. تصنعی بودن لهجه وی در جملات کوتاهی که استفاده می‌کرد واضح بود.

داستان فیلم شاید برای مخاطب عمومی جذابیت داشت ولی پایان ماجرا که طبیعتا مخاطب نباید بتواند آن را با تمام جزئیاتش حدس بزند برای بنده و دیگران افرادی که به صورت تخصصی در حوزه پاکستان فعالیت می‌کنند از لحظه ای که بازیگر نقش «عبدالحمید ریگی» به صورت مزاحم خیابانی همسر آینده اش سیلی می زد آشکار شد. شاید دلیل آن خواندن مصاحبه هایی بود که در مورد عبدالحمید ریگی منتشر شده بود و مادر همسر وی به صورت کامل جزئیات فوق را مطرح کرده بود.

با این حال اکثر افرادی که فیلم را دیده بودند در پایان لبخند رضایت به لب داشتند و حتی از برخی دوستان شنیدم که تا چند روز داستان فیلم را در ذهن خود مرور می‌کردند و محو داستان آن شده بودند.

از مقدمات فوق که بگذریم آنچه ما را وادار به نوشتن این چند خط کرد احترامی است که برای عوامل سازنده فیلم و البته شخص خانم آبیار قائل هستیم و یقین داریم که ایشان نیز با نگاه فرهنگی که اتفاقات جامعه دارند گفته های ما را با عینک منطق و عقلانیت خواهند خواند.

*خسوف سنگین فیلم بر چهره پاکستان

عبدالحمید جوان ساده‌ای بود که فریب برادرش را خورد. برادرش تشنه قدرت داشت و از هیچ جنایتی دریغ نمی‌کرد و اتفاقات تلخی که مدت‌ها در جنوب شرق کشورمان رخ می‌داد نیز با هوشیاری سربازان گمنام امام زمان «عج» سرانجام برای همیشه به پایان رسید و قاتلی به نام عبدالمالک ریگی از صفحه هستی محو شد.

ولی آنچه باعث می شود که امثال ریگی‌ها و تروریست های دیگر در این منطقه فعالیت کنند خلایی است که بی توجهی‌های سال های طولانی به بار آورده است. رهبر معظم انقلاب در مورد پاکستان می فرمایند: «روابط ایران و پاکستان بر خلاف میل دشمنان باید تقویت شود». برای ما که مدعی سربازی هستیم مسیر مشخص شده و باقی راه نیز فعالیت‌های خودجوشی است که همراه با جوانان آتش به اختیار ایرانی و پاکستانی انجام خواهیم داد.

در اولین مرحله مهم‌ترین مطلبی که نیاز بود روی آن کار صورت بگیرد و ده‌ها جلسه تخصصی ما نیز آن را تائید کرد «تغییر چهره پاکستان پیش روی مردم ایران» بود، چرا در ایران، پاکستان را زشت می‌بینند؟ چرا کشوری تصور می‌کنند که جز نا امنی چیزی ندارد؟ چرا پاکستان را کشوری می‌پنداریم که از زیبایی بی بهره است؟ چرا تصور می کنیم مردم این کشور رنگ رفاه را نمی بینند؟ چرا تصور بر این است که ساختمان های لوکس و مجلل درصد ناچیزی از پاکستان است؟ و هزاران چرای دیگر که تنها کار فرهنگی مستمر و دلسوزانه آن را حل می‌کند.

شکی نداریم که اگر به این سوال اول پاسخی مناسب دیده و دیدگاه مردم ایران را نسبت به پاکستان از کشوری فقیر و ضعیف و نا امن به کشوری زیبا، با مردمی مهربان برسانیم روابط میان دو کشور از حوزه دولتی صرف به حوزه مردمی کشیده خواهد شد و آن وقت دیگر برای هر دشمنی سخت است که روابط دو کشور را تخریب کند.

ما با ابزارهای محدود خود چند سالی است که مشغولیم و تلاش می‌کنیم با برگزاری جشنواره های مختلف، برنامه‌های میدانی گوناگون و فعالیت در فضای مجازی نقش خود را در این مسیر سخت ایفا کنیم. در کنار ما شما و دیگر دوستان رسانه‌ای نیز حضور دارید که اعتلای باور و آرمان های انقلاب، امام و رهبری فصل مشترک حضورمان در میدان فرهنگی است.

حال سوال از سازندگان «شبی که نور ماه کامل شد» این است! آیا این چهره‌ای که از پاکستان نمایش داده شد با دغدغه‌های رهبری نسبت به این کشور که هیچ! با صورت میدانی نسبتی دارد؟ اگر پاسخ گو ما هستیم که زندگی در این کشور را تجربه کرده ایم و سال ها است با مردم شهرهای مختلف آن ارتباط داریم پاسخ یک «نه» بسیار قاطع است.

تروریسم زشت است و تروریست به دنبال یافتن یک پناهگاه که شاید مکان نامناسبی بیرون یک شهر باشد! ولی وقتی حرف از شهر کویته می‌شود در اصل مرکز بزرگترین ایالت پاکستان را نمایش می‌دهیم. اگر شما برای رصد میدانی یک‌بار به این شهر (و کشور) سفر کرده اید ما در این شهر زندگی کرده‌ایم. قطعا در کویته و نه در هیچ کدام از شهرهای محروم مسیر تفتان تا کویته شما نقطه را نخواهید یافت که با تصاویر نشان داده شده در فیلم تان این اندازه قرابت داشته باشد.

مردم بلوچستان محروم هستند ولی هیچ وقت چهره زشت بازار گوشتی که در فیلم شما نمایش داده شد را نمی توان به آنها نسبت داد! کوچه‌های تنگ و تاریک، زباله هایی که گوشه و کنار ریخته شده‌اند! حیواناتی که بی مهابا در ملاعام ذبح می شوند و خونشان زیر پای عابران قرار می گیرد و حتی مردی که در ملاعام قضا حاجت می کند! این تمام تصویری است که فیلم «شبی که ماه کامل شد» از شهر کویته نشان می دهد...

شهری زیبا با مردمی مهربان، جایی که مردمان هزاره سال ها است برای عمران آن کوشیده اند و ساختمان های زیبا را جای جای آن می توان تماشا کرد که نقش و قلم معماری پاکستانی و هنر شبه قاره از چهره آن عیان است. این تصویر در کجای فیلم پنهان شده بود؟

سوال دیگری که می توان پرسید این است: اگر عده ای معاند از فیلم شما سو استفاده کرده و اعلام کند تصویری که ایران از پاکستان می بیند و به مردمش القا می کند این است! شیعیان مظلوم چگونه می توانند از خود و از انقلاب دفاع کنند! اگر با یک روش فرهنگی و سینمایی مقابله به مثل صورت بگیرد ماچگونه می توانیم از خود دفاع کنیم؟

اینکه فیلمبرداری این فیلم(درقسمت‌هایی که به پاکستان مربوط می شد)  به جای پاکستان! در ایران، بنگلادش و تنها بخش کوتاهی از آن در خود پاکستان انجام شده خود دلیل دیگری است که چهره نشان داده شده تصنعی باشد نه واقعی.

به شهر کراچی سفر می‌کنیم، بزرگترین شهر پاکستان که آن را شهر نور و روشنای می دانند، ساختمان های زیبای کراچی مملو از ساختمان های لوکس است که البته با فرهنگ میهمان دوستی مردمش عجین شده است. ما نیز بارها به این شهر سفر کرده ایم و گوشه و کنارش را دیده‌ایم ولی قاطعانه باید اعلام کنیم که یا شما کنسولگری ایران در این شهر را ندیده اید یا صحنه سازی را به دلیل سخت بودن به شکل بدی انجام داده‌اید. درب ورودی کنسولگری ایران در کراچی داخل کوچه‌ای است که هیچ خودرویی نمی تواند به آن نزدیک شود! بیرون درب خیابانی وجود دارد که دو طرف آن، وحتی وسط آن را درختان بسیار زیبا و سرسبز پوشانده اند. در کنار میدانی که نزدیک کنسولگری قرار دارد چند مجتمع تجاری لوکس و برج بلند نیز ساخته شده است! ولی در تصویری که فیلم آن را نشان می دهد خودروی تروریست ها در چند قدمی درب کنسولگری متوقف می شود و آنها با خیال آسوده یک شهروند ایرانی را می ربایند! صحنه رقت‌انگیزتر این است که پلیس مستقر صرفا ناظر صحنه است و زمانی که تروریست ها با تکمیل عملیات راهی می شوند با ترسی وصف نشدنی رفتن آنها را تماشا می کند.

کافی است حمله تروریستی سال گذشته به کنسولگری چین در شهر کراچی را مرور کنید، نیروهای مستقر در خارج از کنسولگری با مقاومتی مثال زدنی تمام تروریست ها را به هلاکت رساندند و حتی ابایی از کشته شدن در این راه نداشتند. کار به جایی رسید که مردم چین دو نظامی پاکستانی را قهرمانان ملی خطاب کردند. اینکه چهره نظامیان زجر کشیده یک کشور همسایه را این اندازه ناتوان نشان دهیم با کدام روش گسترش دوستی قابل توجیه است؟

یکی از دوستانم سوال می‌کرد آیا در پاکستان خوردوهای حامل مسلسل به سادگی در خیابان ها تردد می‌کنند!؟ وقتی به چشم های گرد شده من نگاه کرد گفت: در فیلم شبی که ماه کامل شد این صحنه را دیدم. پاسخ واضح است در کشوری که سازمان اطلاعات آن در رده بندی جهانی رتبه نخست را به دست می آورد و حتی از سازمان های اطلاعاتی آمریکا را پشت سر می گذارد، نباید این اندازه ناتوان نشان داده شود مگر اینکه بخواهیم درب دوستی را به روی این کشور ببندیم که در این صورت تخریب چهره این کشور نه کار دشواری است و نه مسیری جز این مسیر که در فیلم نمایش داده شد دارد.

هر چند نباید فراموش کنیم که اگر قصد تخریب چهره یک شهر یا کشور باشد گشتن به دنبال مکانی که بهداشت در آن وجود نداشته باشد و آلودگی آن زائد الوصف باشد کار چندان مشکلی نیست!

به عنوان یک همکار فرهنگی خداقوت ما را پذیرا باشید امید آنکه سبب تقویت هم باشیم نه اینکه اقداماتمان باعث بیشتر شدن زحمات دیگر دوستانمان شود.

*تسنیم

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.