یکشنبه ۲۴ فروردین ۱۳۹۹ - ۰۹:۲۳

کوروش زارعی:

اکنون زمان حمله فرهنگی ماست

کوروش زارعی در نشست خبری فیلم سینمایی«امپراطور جهنم»

سینماپرس: معلوم نیست چه می‌خواهیم به همین دلیل راه را اشتباه می‌رویم و این خطاها را بارها تکرار می‌کنیم و بعد به بن‌بست می‌خوریم. حالا می‌آییم یک راه دیگر را امتحان کنیم بدون هیچ برنامه‌ریزی‌ای به بن‌بست دیگری می‌خوریم. امیدوارم بعد ۴۰ سال که از انقلاب گذشته بفهمیم که چه می‌خواهیم. بدانیم در عرصه بین‌الملل و تولیدات بین‌المللی‌مان در چه مسیری حرکت کنیم.

به گزارش سینماپرس، در هفته هنر انقلاب اسلامی قرار داریم و به همین مناسبت «جوان» با کوروش زارعی، مدیر مرکز هنرهای نمایشی حوزه هنری گفتگو کرده است.

فکر می‌کنید هنر در ایران با انقلاب اسلامی چقدر تحت تأثیر قرار گرفت و وضعیت هنر در ایران در حال حاضر با همه فراز و فرودها چه اندازه و از چه ابعادی با پدیده‌ای، چون انقلاب نسبت پیدا می‌کند؟


اصلاً قابل مقایسه نیست یعنی در واقع هنر پیش از انقلاب با هنر بعد از انقلاب تفاوت ماهوی دارد، یعنی آنچه که الان در سینما، در تئاتر، در هنرهای تجسمی، در ادبیات، در شعر و در رشته‌های مختلف هنری رخ داده اصلاً قابل مقایسه با قبل از انقلاب نیست. اتفاقات بزرگ و درخشانی در عرصه کارهای فرهنگی و هنری نسبتِ به گذشته داشته‌ایم. شما نگاه کنید به سینمای ایران قبل از انقلاب با سینمای بعد از انقلاب. یا همین سینمای یک دهه اخیر ما بسیار رشد داشته، در تئاتر هم همین اتفاق افتاده، تئاتر قبل از انقلاب با تئاتر بعد از انقلاب قابل مقایسه نیست، ولی خب اساتیدی بودند و زحماتی کشیدند که الان هم هستند؛ پیشکسوتان ما که در تئاتر کار می‌کنند. رشد فزاینده‌ای که در تولید، در اجرا، در نوع نگاه اجراها، در سبک اجراها و در شیوه نگارش نمایش‌نامه‌ها اتفاق افتاده.


یا هنرهای تجسمی قبل از انقلاب، ما اصلاً به آن شکل هنر تجسمی نداشتیم. هر اتفاقی که بعد انقلاب در هنر تجسمی، ادبیات و شعر رخ داده درخشان است. به همین جهت در هنر بعد از انقلاب پیشرفت‌هایی داشتیم. در رشته‌های مختلف در واقع به استانداردهای جهانی دست پیدا کردیم و توانستیم در دنیا خودمان را معرفی کنیم، در خیلی از جشنواره‌ها صاحب جوایز بسیار موفق شدیم.


توانستیم هنرمان را در رشته‌های مختلف هنری به دنیا معرفی کنیم. دنیا الان جور دیگری به ما نگاه می‌کند، به هنرمندان ما، به آثار و تولیدات ما و این‌ها همه حاصل اتفاقات مبارکی است که در این ۴۱ سال بعد از انقلاب رخ داده و اینکه چه اندازه و در چه ابعادی در واقع با پدیده انقلاب نسبت پیدا می‌کند. در خیلی از رشته‌ها توانستیم این نسبتِ را ایجاد کنیم البته در همه رشته‌ها این اتفاق افتاده. در سینما و تئاتر هنرمندان نسبت‌های خودشان را با انقلاب پیدا می‌کنند هرچند کم است و باید بیش از این باشد و ما باید تلاش کنیم که نسبت انقلابی در رشته‌های هنری را بیشتر ایجاد کنیم، ولی به هر حال هستند روشنفکرنماهایی که با نوع تولیداتشان و نوع نگاه‌شان به هنر لطمه وارد می‌کنند و در راستای اهداف انقلاب نیست و نسبتی با انقلاب ندارد و دل‌زدگی‌هایی در جامعه برای مردم ایجاد می‌کنند. اگر ما می‌خواهیم هنرمان با انقلاب بیشتر نسبت پیدا کند باید هزینه کنیم، وقت بگذاریم، باید برایش کار و سرمایه‌گذاری کنیم.


مسئولان و متولیان فرهنگی، سیاستمداران و دوستان ما در مجلس هنوز برایشان جا نیفتاده که اگر پیامبری بخواهد در این زمانه مبعوث شود معجزه رسالتش سینما، تئاتر، ادبیات و رسانه است. این امر اگر برای متولیان و سیاستمداران و آن‌هایی که قوانین را تصویب می‌کنند جا بیفتد امور فرهنگی ما پیشگام خواهد شد. فرهنگ و هنر الان نقش اساسی و بنیادینی در جنگ سرد دارد. مسئولان ما متوجه نیستند که جنگ اصلی در جهان امروز جنگ رسانه‌ای و فرهنگی و هنری است.


رسانه‌های بیگانه‌ای از انگلیس و فرانسه و امریکا در منطقه ما حضور دارند، اگر رسانه‌های وهابی و سعودی و انگلیسی و امریکایی جولان می‌دهند در واقع به‌خاطر این است که الان جنگ این شکلی شده است، جنگ رسانه‌ای شده، جنگ روانی شده. به خاطر همین آن‌ها بعضی وقت‌ها در جنگ رسانه‌ای از ما پیشی می‌گیرند و برنده می‌شوند و فضای دروغی که راه می‌اندازند با بازی‌های رسانه‌ای خیلی جاها از ما جلو می‌زنند. در کشور ما عده‌ای از مدیران می‌دانند که فرهنگ مهم است، اما اهمیت آن را دقیق درک نکرده‌اند. خیلی از اتفاقات اخیر مثل فتنه‌هایی که برپا شد، انقلاب مخملی که در فضای کشور می‌خواستند راه بیندازند که الحمدلله با شکست مواجه شد با استفاده از ابزار هنری طراحی شده بود.


شورش‌ها و فتنه‌های خیابانی که همه بازی‌های رسانه‌ای بود که آن‌وری‌ها راه انداختند و خیلی خوب هدایت کردند. سال‌ها سرمایه‌گذاری کردند و ما از این غافلیم ما اگر می‌خواهیم اتفاقات بزرگی را رقم بزنیم، بتوانیم دفاع بکنیم، بتوانیم حمله بکنیم که بهترین دفاع، حمله است. ما سال‌ها دفاع کردیم، اما الان آدم‌هایی را تربیت کردیم. آدم‌های بادانش و تحصیلکرده‌ای داریم که الان باید حمله کنیم و دیگر نباید در حال دفاع باشیم. دفاع باید تمام شود؛ همین کاری که با پایگاه امریکایی عین‌الاسد در عراق کردیم. ما باید الان در حوزه فرهنگ و هنر در حال حمله باشیم و برای اینکه حمله بکنیم متأسفانه تدارک و پشتیبانی نداریم و فکری به حالش نکرده‌ایم. ما باید برای این ماجرا هم مثل مسئله نظامی فکر کنیم و در عرصه فرهنگ و هنر، مخصوصاً هنر باید تجهیزات لجستیکی، پشتیبانی و حمایت‌های قوی داشته باشیم که بتوانیم حمله کنیم. الان زمان، زمان حمله است و ما این توانایی را داریم که حمله کنیم.


فکر می‌کنید در حال حاضر فاصله ما با هنر اصیل و واقعی چقدر است؟


به هر حال ما، چون در جامعه ایرانی اسلامی زندگی می‌کنیم با هنر اصیل و واقعی فاصله نداریم. همان‌طور که عرض کردم اگر ما واقعاً هنر را به عنوان یک ابزار تأثیرگذار بر فکر و اندیشه و احساسات جامعه بشری قبول داشته باشیم و توجه ویژه‌ای به آن کنیم می‌توانیم صددرصد به این اتفاق دست پیدا کنیم.


اما اینکه ما واقعاً با هنر اصیل خیلی فاصله داشته باشیم این‌طور نیست. به هر حال ما در یک کشور اسلامی زندگی می‌کنیم، در جمهوری اسلامی زندگی می‌کنیم. پایه و اساس کار فرهنگی و هنری موازین انقلابی و اسلامی است و نمی‌تواند فاصله ماهوی داشته باشد لذا به آن درجه مطلوب و ایده‌آل نرسیده‌ایم، اگر مسئولان حمایت کنند و اگر برایش اهمیت و ارزش قائل باشیم به درجه عالی و متعالی مدنظر خواهیم رسید. من فکر می‌کنم اگر به جوان‌های از راه رسیده و جوان‌های بااستعداد که علاقه‌مند هستند بها بدهیم در واقع می‌توانیم آن‌ها را در مسیر فضای انقلاب قرار دهیم. اگر سرمایه‌گذاری کنیم بیشتر راه را رفته‌ایم و به آن شرایط هنر اصیل ایرانی نزدیک شده‌ایم.


در این ۴۰ سال عملکرد ما تا چه اندازه در فراز و فرود شکل‌گیری هنر در ایران چه به لحاظ مثبت و چه منفی اثرگذار بوده است؟ کجا راه را اشتباه رفتیم و کجا نشانه‌گیری‌هایمان درست بوده است؟


فراز و فرودهای زیادی داشتیم. ما بعضی مواقع سیاستگذاری‌های غلطی داریم، مثلاً در حوزه سینما درست سازماندهی و برنامه‌ریزی نکردیم، یک جاهایی در اوایل انقلاب خیلی خوب رفتیم. شاید در اوایل دهه ۷۰، خوب بودیم بعد رها کردیم. الان هم کمی سینمای ما بیشتر رها شده و سیاستگذاری مشخص و چشم‌انداز درستی برای آن نداریم. وقتی ما چشم‌انداز درست نداشته باشیم باعث می‌شود مسیر را اشتباه برویم. شاید یک مسیر را درست طی کردیم؛ می‌خواهیم در واقع به مسیر دیگری برویم، اما چون چشم‌انداز درستی نداریم یک آن می‌بینید راه را غلط می‌رویم. ما در بعضی مواقع حتی در تئاتر و در هنرهای تجسمی چشم‌انداز درستی نداشتیم. وقتی شما چشم‌انداز درستی نداشته باشی نمی‌توانی برنامه‌ریزی درستی داشته باشی، وقتی برنامه‌ریزی درستی نداشته باشید قطعاً به هدفی که مطلوب است نخواهید رسید. همه این‌ها باعث می‌شود بعضی مواقع مسیر را اشتباه برویم. خیلی وقت‌ها در خیلی از رشته‌های هنری در عرصه سیاستگذاری فرهنگی و هنری راه را اشتباه رفتیم و هنوز هم داریم این اشتباهات را تکرار می‌کنیم. باید یک اتاق فکر داشته باشیم و ببینیم ما از سینما، شعر، تجسمی، ادبیات، تئاتر، داستان و... چه می‌خواهیم.


معلوم نیست چه می‌خواهیم به همین دلیل راه را اشتباه می‌رویم و این خطاها را بارها تکرار می‌کنیم و بعد به بن‌بست می‌خوریم. حالا می‌آییم یک راه دیگر را امتحان کنیم بدون هیچ برنامه‌ریزی‌ای به بن‌بست دیگری می‌خوریم. امیدوارم بعد ۴۰ سال که از انقلاب گذشته بفهمیم که چه می‌خواهیم. بدانیم در عرصه بین‌الملل و تولیدات بین‌المللی‌مان در چه مسیری حرکت کنیم.


فکر می‌کنم آزمون و خطاهای‌مان را انجام داده‌ایم هرچند که هنر همیشه فضای آزمون و خطاست، اما نه آزمون و خطا در راستای اهداف و چشم‌انداز و اینکه باری به هر جهت و هرطور که بخواهیم فکر کنیم و هرکس که مسئولیت فرهنگی در یک ارگان یا نهادی گرفت بگوید حالا من بخواهم این راه را تجربه کنم. باید عقبگرد کنیم و به گذشته نگاه کنیم ببینیم چه راه‌هایی رفتیم و چه راه‌هایی موفقیت‌آمیز بوده و چه راه‌هایی موفقیت‌آمیز نبوده و به بن‌بست خوردیم. باید راه‌های خوب را نصب‌العین قرار دهیم و مسیر کارهای موفقی که اتفاق افتاده را ادامه دهیم و اگر می‌خواهیم تجربه کسب کنیم باید راه‌های جدید که می‌خواهیم در آن گام برداریم را با مطالعه، برنامه‌ریزی و هوشمندانه ترسیم کنیم نه به هر شکلی که دلمان خواست عمل کنیم. اگر این بحث را هر طور که دلمان خواست انجام دهیم باعث می‌شود که هم پول بیت‌المال را هدر بدهیم و هم دچار اشتباه شویم و مشکلاتی را در جامعه فرهنگی و هنری و عموم جامعه به وجود بیاوریم.


برخی فکر می‌کنند هنر انقلابی لزوماً باید درباره موضوعات انقلابی باشد، مثلاً به بخشی از تاریخ انقلاب و جنگ اشاره کند، اما از سویی دیگر عده‌ای معتقدند هنری که در خدمت اعتلای اخلاق معنویت و رفع مشکلات جامعه به شکلی اصولی باشد نیز می‌تواند انقلابی باشد. نظر شما چیست؟

این مسئله را من همیشه گفته‌ام، هنر چیزی جز مکارم‌الاخلاق نیست. پیامبر اکرم (ص) فرمودند انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق / من مبعوث شده‌ام که مکارم اخلاق را تمام کنم.


کار هنری چیزی جز مکارم‌الاخلاق نیست. در واقع اگر ما این مسیر را در رشته‌های هنری درست برویم، کار انقلابی و کار اسلامی انجام داده‌ایم. به دفاع مقدس باید بپردازیم، به تاریخ انقلاب، به فراز و فرودهایی که انقلاب داشته و دستاوردهایی که داشتیم باید بپردازیم، اما صرفاً کار انقلابی در واقع پرداختن به شکل مستقیم به انقلاب نیست. همان طور که عرض کردم هر چیز انسانی و ارزش‌های اخلاقی که ما به آن بپردازیم کار انقلابی است. فیلم بچه‌های آسمان یک موضوع کاملاً انقلابی، تفکر، ایده و اندیشه برخاسته از انقلاب اسلامی است؛ لذا ما باید به مسائل معنوی، انسانی و اخلاقی در جامعه بپردازیم. هنرمندان رسولان جامعه خودشان هستند. هنرمندان در واقع رهرو پیامبران و ائمه هستند. هنرمند باید قدر خودش را بداند. هنرمند باید بداند هنری که خداوند به او داده یک موهبت الهی است.


چرا آدم‌های دیگر نمی‌توانند کار سینما و تئاتر انجام بدهند، کتاب بنویسند یا نقاشی بکنند؟ چرا یک هنرمند می‌تواند آن کار را انجام بدهد، چون عنصر خلاقیت و عنصر هنری یک موهبت الهی است که پروردگار به انسان هنرمند عطا کرده و به هر انسان دیگری نداده است؛ لذا هنرمند باید قدر خودش را بداند و در مسیری حرکت کند که برای ارزش‌های انسانی و ارتقای ارزش‌های اخلاقی جامعه و حتی فراتر از جامعه خودش، دنیا، گام بردارد. هنرمندی که در این مسیر حرکت بکند، هنرمند انقلابی است.


به هر حال جایگاه انقلاب اسلامی مشخص است و حتی قانون اساسی ما بر اساس دستورالعمل‌ها و قوانین قرآن نوشته شده است. هرچند برخی قوانین ما در شرایط امروز باید دستخوش تغییراتی بشود، مخصوصاً قوانینی که راجع به کار فرهنگی نوشته شده است، یا شورای انقلاب فرهنگی، باید بازنگری‌هایی روی مصوبات بکند که به‌روزتر باشد مثل احکام اولیه و احکام ثانویه که در دین داریم. دین می‌گوید شما بر اساس شرایط روز می‌توانید یک سری استفتائات جدید که در احکام ثانویه است را تغییر دهید. برای آنکه جامعه اسلامی بتواند در مسیر پیشرفت قرار بگیرد احکامی به نام احکام ثانویه صادر می‌شود. در فرهنگ و هنر هم باید دوستان در مجلس شورای اسلامی، در دولت و در شورای انقلاب فرهنگی قوانین جدید وضع کنند که اتفاقات جدیدی را به وجود بیاورند و مطابق با زمان‌مان پیش برویم. محضر مقام معظم رهبری بودم، ایشان فرمودند شما فکر می‌کنید وقتی ما می‌گوییم یک فیلم دینی باید کار بکنید حتماً باید راجع به نوع نماز خواندن، روزه گرفتن یا احکام باید فیلم ساخت یا کتاب نوشت؟ نه مثلاً امکان دارد شما راجع به عدالت، راجع به رفتارهای درست یک خانواده یا راجع به قضاوت یک فیلم بسازید، این کار هم کار دینی است.


با توجه به آسیب‌هایی که در حوزه نمایش وجود دارد و آثار سخیف و بی‌ارزش نمایشی و حتی آثاری که دچار سیاه‌نمایی و دلمردگی اجتماعی هستند، نقش هنرمندان متعهد در اعتلای هنر انقلابی و ارزشی چیست؟


به هر حال ما باید ببینیم چه کاری کرده‌ایم، چه قدم‌هایی برداشته‌ایم، چه سرمایه‌گذاری‌ای کرده‌ایم، چه حمایتی از آثار نمایشی تئاتر کردیم که الان سر از اینجا درآورده و شاهد کارهای بی‌ارزش و سطحی و مبتذل روی صحنه هستیم.


یعنی اینکه ما چشم‌انداز و برنامه‌ریزی درستی نداشته‌ایم و حمایت نکرده‌ایم. آن طور که باید به میدان نیامده‌ایم و برای تئاتر اهمیت قائل نشده‌ایم. الان واقعاً تئاتر رها شده است. تئاتر نه برای دولت و نه مجلس مهم نیست. هنری است که هم تأثیرگذاری اندیشه‌ای دارد، هم تأثیرگذاری احساسی و هم بر تفکر و عقل انسان تأثیر می‌گذارد، هم بر احساس و روح و روان انسان تأثیر می‌گذارد. تئاتر یک هنر زنده است. رهبر معظم انقلاب می‌فرماید: تئاتر منبر است بلکه فراتر از منبر است. یعنی ارزشگذاری و تأثیرگذاری این هنر آن‌قدر بالاست که رهبر ما راجع به تئاتر چنین اظهارنظری می‌کند. تئاتر مثل منبری می‌ماند که یک واعظ بر منبر نشسته و هزار نفر مخاطب دارد و دارد راجع به یک مقوله انسانی، ارزش اخلاقی، دینی و مذهبی سخنرانی می‌کند و روی مردم و مخاطبان خودش تأثیر می‌گذارد.


تئاتر یک قدرت جادویی دارد. یک قدرت ماورایی که ما از آن غافلیم و، چون غافل شدیم، رهایش کردیم همین اتفاق می‌افتد. به هنر نمایش باید توجه بیشتری شود. باید دولت و مجلس سرمایه‌گذاری کنند. باید مسئولان فرهنگی برای تئاتر ارزش قائل شوند. تنها هنر انسانی است که در واقع به موضوع انسان می‌پردازد. این هنر خلق شده است برای اینکه راه سعادت بشری را ترسیم کند. ما در تئاتر چیزی جز اخلاق و ارزش‌های انسانی نداریم، یک هنر کاملاً انسانی است. تئاتر تا زمانی که رها شود و حمایت مالی نشود وضع همین است و روز به روز به بیراهه و کج‌راهه خواهد رفت و دچار فساد خواهد شد. تئاتر یک هنر والا است. هنری که با تعقل و اندیشه انسان بیشتر کار دارد و روی فکر انسان کار می‌کند.


دلیل این غفلت چیست؟ به طور کلی به نظر می‌رسد در هنرهای نمایشی در حال پسرفت هستیم.


به نظر من تئاتر در مدارس از ابتدایی باید به بچه‌ها آموزش داده شود و جزو کتب درسی باشد، زیرا قرار است یک هنر انسان‌ساز باشد. در هنر ما با انسان، با اندیشه انسان، با تفکر انسان، با تعقل انسان و با رشد اندیشه و عقل انسان کار داریم. ما در رشته‌های مختلف درس می‌خوانیم که به جامعه انسانی کمک کنیم.


همه این راهکارهای کمک به جامعه انسانی درون تئاتر نهفته است و وجود دارد. نمی‌دانم چرا تئاتر برای دولتمردان و قانونگذاران ما بی‌ارزش است؟! تا در تئاتر مسئله‌ای به وجود می‌آید همه شاخک‌ها تیز می‌شود که چرا در تئاتر این اتفاق افتاده و چرا این ابتذال در تئاتر رخ داده؟


تئاتر اگر مثل یک بچه بی پدر و مادر و بی‌خانواده در کوچه و خیابان رها شود، وضع بدتر هم خواهد شد. اگر به هنرمند تئاتر سر زدی و به او توجه کردی و وارد گفتگو شدی، اگر مسائل اقتصادی‌اش را حل کردی و حمایتش کردی، آن موقع می‌توانی از تئاتر انتظار داشته باشی.


وقتی شما تئاتر را رها کردی، نباید انتظار داشته باشی که در مسیر ارزش‌های انسانی و انقلابی و مسائل دینی گام بردارد. وقتی می‌توانیم بگوییم تئاتر انقلابی داریم که حمایتش کرده و برایش برنامه‌ریزی کرده باشیم.

*جوان

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.