شنبه ۲۴ خرداد ۱۳۹۹ - ۱۰:۳۳

در شرایط ولنگاری فرهنگی؛

نمایش خانگی در مرداب کلیشه‌های تکراری

شبکه نمایش خانگی

سینماپرس: در حالی که امریکایی‌ها در سریال‌ها مسائل مهم فلسفی گریبانگیر بشر امروز را در قالب داستانسرایی‌های جذاب ارائه می‌دهند، سریال‌های نمایش خانگی ایران همچنان در ابتذال سوژه و پرداخت متوقف مانده‌اند

به گزارش سینماپرس، در سال‌های اخیر تمرکز شرکت‌های فیلمسازی و تهیه‌کنندگان در جهان به سمت ساخت سریال رفته است. با تولید سریال‌های باکیفیت و جذاب بر علاقه‌مندی مردم برای دیدن این سریال‌ها افزوده شده است، به طوری که در این سال‌ها صنعت سریال‌سازی به جهت سرمایه‌گذاری و جذب مخاطب در حال گرفتن گوی سبقت از صنعت سینماست. سریال «آینه سیاه» که تولید آن از سال ۲۰۱۱ شروع شده است توانسته به واسطه ایده‌های جذابش مخاطبان زیادی در سراسر جهان پیدا کند و تولیدش همچنان ادامه داشته باشد؛ سریالی که در هر قسمت به تاثیرات تکنولوژی بر زندگی افراد می‌پردازد و در هر قسمت گوشه‌هایی از این تاثیر مخرب را نشان می‌دهد. این سریال در نقد زندگی مدرن با پیشرفت‌های عجیب و غریبش است. این پیشرفت‌ها به جای اینکه انسان را به سمت زندگی متعالی هدایت کند، او را سردرگم‌تر و آشفته‌تر از گذشته رها کرده است. نقش پررنگ رسانه‌ها در جهت‌دهی افکار عمومی، تاثیرگذاری شبکه‌های اجتماعی در زندگی روزمره افراد و پیشرفت‌های بی‌حد و حصر در حوزه فناوری‌های دیجیتال پیرنگ اصلی هر قسمت سریال است. در فضای رقابتی ساخت سریال‌های مخاطب‌پسند، دست برتر را کارگردانانی دارند که ایده‌های نابی در داستانگویی داشته باشند. دوری از سوژه‌های تکراری و نخ‌نما نکته مهمی است که بسیاری از فیلمنامه‌نویسان و کارگردانان به خوبی متوجه شده‌اند. کارگردانان سریال‌های خارجی با هوشمندی دریافته‌اند که برای مردم امروز که روزانه در محاصره صدها تصویر و ویدئو هستند، باید حرف‌های نو زد. کلنجار رفتن با سوژه‌های قدیمی مخاطب را پس می‌زند و برآورد مثبتی برایشان نخواهد داشت؛ اشتباهی که هنوز کارگردانان ایرانی در ساخت سریال‌هایشان انجام می‌دهند و با تکرار موضوعات پیش‌پا افتاده مخاطب‌هایشان را فراری می‌دهند. از زمان اوج‌گیری شبکه نمایش خانگی تا امروز که تلویزیون‌های اینترنتی پا گرفته‌اند، ضعف در داستان و شخصیت پردازی در سریال‌های ایرانی به وفور دیده می‌شود. هنوز کارگردانی نیامده تا ایده‌ای نو با خودش بیاورد و مخاطبان بی‌شماری را با خود همراه کند، هرچه بوده تعدادی کار بی‌کیفیت بوده که بیشتر بر سوژه‌های کلیشه‌ای تکیه کرده است. تصویر یک زندگی لاکچری، عاشق شدن و خیانت کردن و گم شدن و پیدا شدن و... جزو سوژه‌هایی هستند که به ذهن کارگردانان ایرانی می‌رسد. این کارگردانان بدون هیچ زحمتی با دستمایه قراردادن پایین‌ترین سطح سوژه‌ها، سریال ساختن‌شان را ادامه می‌دهند. اگر کارگردانان ایرانی توانایی خلق موقعیت‌های تازه و ایجاد فضاهای داستانی بکر و نو را داشتند، سریال‌های ایرانی می‌توانستند در خارج کشور مخاطب پیدا کنند. اما در حال حاضر سطح سریال‌ها در حد مخاطب جهانی نیست و حتی توانایی جذب مخاطب گسترده داخلی را هم ندارد. تا زمانی که آمال و آرزوی کارگردانان، جذب چند هزار مخاطب و درآمدزایی از طریق سریال‌هایشان باشد، به این زودی‌ها اتفاق مثبتی برای صنعت سریال‌سازی ایران نخواهد افتاد. در آن سوی آب‌ها، اما صنعت سریال‌سازی به سرعت به لحاظ سوژه داستانگویی و پرداخت در حال درنوردیدن عرصه‌های تازه است. چارلی بروکر، سازنده سریال آینه سیاه در مورد عنوان سریال به روزنامه گاردین چنین گفته بود: «اگر تکنولوژی مخدر است و انسان را نشئه می‌کند پس دقیقاً، اثرات جانبی این ماده مخدر چیست؟ این فضای بین لذت و ناآرامی جایی است که آینه سیاه، سریال درام جدید من، قرار است درباره‌اش حرف بزند. «آینه سیاه» همان چیزی است که شما روی هر دیوار، هر میز، کف هر دست، صفحه نمایش سرد و براق تلویزیون، مانیتور و گوشی‌های هوشمند می‌بینید. آینه سیاه سریالی است که درست مثل یک آینه، سیاهی وجود انسان را به شما نشان خواهد داد.» صنعت سریال‌سازی در جهان با چنین ایده‌هایی مخاطبانش را جذب می‌کند و محبوب می‌شود. «آینه سیاه» علاوه بر سرگرم کردن مخاطبانش، به آن‌ها تلنگر هم می‌زند؛ تلنگرهایی درباره از دست رفتن مفهوم زندگی، کشف نکردن جنبه‌های مختلف جهان هستی، غرق شدن در تکنولوژی و نابودی روح و روان انسان‌ها. چنین ایده‌هایی به واسطه پشتوانه ادبی و عرفانی ایران می‌توانست توسط کارگردانان ایرانی ساخته شود، ولی آشنایی پایین با این گنج غنی، سطح فیلم و سریال‌های داخلی را به شدت تنزل داده است.

*جوان

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.