سه‌شنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۹ - ۰۹:۱۹

در شرایط ولنگاری حاکم بر عرصه سینمایی کشور؛

«هفت‌ونیم»؛ افشای کینه و دشمنی با زنان و دختران ایرانی!

فیلم سینمایی هفت و نیم

سینماپرس: فیلم «هفت‌ونیم» ساخته نوید محمودی صرفاً فیلمی علیه مردان ایرانی نیست بلکه ماهیتی ضدزنان و دختران جامعه ایران نیز دارد.

به گزارش سینماپرس، هفت‌ونیم برخلاف ژستی که دارد اساساً دغدغه زنان و دختران را ندارد، اگر چه مانند همه فیلم‌های سفارشی با موضوع مظلومیت زنان سعی دارد ظاهرنمایانه خود را طرفدار این قشر بنمایاند ولی واقعیت این است که فیلم به شدت علیه کلیت جامعه ایران ساخته شده است و توهینی آشکار محسوب می‌شود.

هفت‌ونیم فیلمی اپیزودیک است که برش‌هایی از زندگی هفت دختر ایرانی و افغان تبار را ارائه می‌دهد و به طور کامل برای مخاطب خارج از محدوده جغرافیایی ایران و افغانستان ساخته شده است، هر چند تلفیق شرایط دختران ایرانی با دختران افغانستانی به دلیل تفاوت فاحش شرایط فرهنگی، سیاسی و اجتماعی این دو کشور اساساً نوعی شیطنت محسوب می‌شود. وضعیت زنان در افغانستان را به عنوان کشوری که در بسیاری از بخش‌های آن همچنان افراط‌گرایی حتی اجازه درس خواندن به دختران نمی‌دهد و در برخی مناطق به دلیل قرائت‌های خشن و بی‌منطق، زنان اجازه حضور اجتماعی حتی در حد بیرون رفتن از خانه نیز ندارند و در بخش‌هایی هم که وضعیت زنان و دختران قدری بهتر است، به دلیل نبود امنیت این حق به طور عادی از ایشان سلب شده است، نمی‌توان با وضعیت زنان در ایران یک کاسه کرد، اما فیلمساز افغان‌تبار ما که اتفاقاً به فیلمسازی در ایران بیش از فیلمسازی در افغانستان علاقه دارد، ترجیح داده است به طور کلی روی این تفاوت‌های فاحش چشم ببندد و این حقیقت غیرقابل انکار را به کلی نادیده بگیرد که زنان در ایران در همه عرصه‌های اجتماعی حضور دارند و این نشاط اجتماعی اتفاقاً برخلاف آنچه از غرب دیکته می‌شود به فعالیت‌های ظاهری و مردپسندانه، چون مد و لباس و رقص و آواز محدود نمی‌شود و زنان بخش‌های جدی‌تری، چون علوم و تحقیقات و فناوری و پزشکی و حتی در فرهنگ و هنر بالاترین مدارج را کسب کرده و همواره درخشیده‌اند.

دو فیلمساز افغانستانی لازم نبود برای فهم وضعیت زنان در ایران راه دوری بروند و اگر نگاهی منصفانه و غیرمغرضانه داشتند، فقط وضعیت زنان در سینمای ایران را با سینمای غرب مقایسه می‌کردند، یعنی به همان حوزه فعالیت خود نگاه می‌کردند و عجیب است که برادران محمودی نمی‌بینند یا نمی‌خواهند ببینند که برای مثال یکی از مهم‌ترین فیلمسازان چند سال اخیر ایران یک زن است یا برخلاف سینمای غرب همواره در سینمای ایران چند فیلمساز زن درجه یک و مطرح درخشیده‌اند. بروز و ظهور این توانمندی‌ها آن‌هم در عرصه‌ای، چون سینما که در همه جای جهان زنان در آن آسیب‌پذیر بوده و هستند، این سؤال را در ذهن هر انسان منصفی ایجاد می‌کند که ریشه این بالندگی در چیست و آیا غیر از این است که این عرصه اتفاقاً برای بروز و ظهور استعداد زنان در جامعه ایران مهیاتر از هر جامعه دیگری است چراکه در اینجا به نسبت جوامع دیگر، نگاه جنسی به زنان دست‌کم کمتر غلبه دارد و فضا و محیط ایمن‌تر منجر به رشد زنان می‌شود. واقعاً عجیب است که دو فیلمساز جوان افغانستانی نه تنها این برتری‌ها را نمی‌بینند بلکه در وارونه‌نمایی اوضاع زنان و دختران ایرانی سنگ تمام گذاشته‌اند و پاسخ این نیست که این نگاه را غربی‌ها بیشتر می‌پسندند؟

چگونه است که فرشته حسینی، بازیگر نوجوان افغان‌تبار را که در همین چند سال اخیر توانسته در چند فیلم ایرانی توانمندی‌های هنری خود را نشان بدهد و جلوی چشم برادران محمودی هم هست، نادیده می‌گیرند؟ بازیگری که در همین فیلم هفت‌ونیم بازی کرده است. او اخیراً در پاسخ به سؤال مغرضانه مجری شبکه طلوع افغانستان که مدام سعی می‌کرد درباره جامعه سینمایی ایران به عنوان بخشی از جامعه سخنانی منفی به کار ببرد و موفقیت‌های هنری حسینی را صرفاً مبتنی بر توانمندی‌های فردی معرفی کند، اینطور واقعیت را برملا می‌کند: «در عالم هنر در ایران، یک روز یادم نمی‌آید که تحقیر شده باشم. کارگردانان و بازیگران ایرانی بسیار کمکم کرده اند. خوشحال می‌شدند که من یک دختر افغان هستم و بسیار تلاش می‌کنم نام افغانستان را زنده نگه دارم. کارگردان‌ها و بازیگران ایرانی مرا تشویق می‌کردند.»

برادران محمودی اگر کمترین انصافی داشتند حرف‌های بازیگر هموطن خودشان درباره فضای سینمای ایران را می‌شنیدند و در فیلم هفت‌ونیم از زنان و دختران موفق هم ردی به جای می‌گذاشتند و این چه تناقض تلخی است که زنان و دختران بازیگر اگر چه در زندگی حرفه‌ای خود می‌درخشند، اما قوانینی نانوشته آن‌ها را ملزم ساخته تا مقابل دوربین‌ها نقش زنان و دخترانی بدبخت و مغموم و قربانی یک جامعه مردسالار را بازی کنند. واقعاً این سؤالی جدی و مهم است که زنان و دختران ایرانی چه زمانی قرار است نقش خودشان را مقابل دوربین بازی کنند و چه زمانی فیلمسازان مغرض این اجازه را به ایشان می‌دهند که خود واقعی‌شان را بازی کنند و گویی به آن‌ها القا شده که شما همواره باید در نقشی وارونه ظاهر شوید و اتفاقاً این تناقض است که می‌تواند بزرگ‌ترین ظلم و تبعیض به زنان و دختران ایرانی باشد؛ اینکه عده‌ای اجازه نمی‌دهند هیچ گاه تصویری دقیق و واقعی از زن ایرانی در سینمای ایران ارائه شود.

از این جهت هفت‌ونیم فیلمی است که اتفاقاً و برخلاف ژستی که گرفته علیه زنان و دختران ایرانی است و مقابل ایشان ایستاده، نه در کنار آن‌ها و اگر واقعاً خیرخواهانه ساخته شده بود، به جای در هم تنیدن مشکلات این قشر از دو کشور با مختصات کاملاً متفاوت به مشکلات واقعی زنان در افغانستان می‌پرداخت و جالب است که فیلمساز افغان‌تبار ما رغبتی به این کار نشان نمی‌دهد.

اوج نگاه مغرضانه و غیرمنطقی فیلمساز به وضعیت دختران در جامعه ایران را می‌توان در سکانسی که دختر مبتلا به بیماری ترنس در حال گفتگو با پدرش است مشاهده کرد. واقعاً پلیدترین و سیاه‌ترین نوع مواجهه یک پدر با دختر در این سکانس ارائه شده است؛ سکانسی که به لحاظ منطق شخصیت‌پردازی نیز دچار اشکالات فاحشی است. دختر برای گفتگو با پدرش به محل کار وی که یک طویله است (لابد نماد جامعه ایران) مراجعه کرده و قصد دارد به او بفهماند به دلیل اینکه او یک ترنس است، نمی‌تواند با پسری که پدرش برایش انتخاب کرده ازدواج کند. واکنش پدر احمقانه و وحشیانه است و به جرئت می‌توان گفت چنین موقعیتی نمی‌تواند مابه‌ازای واقعی در جامعه دست‌کم ایرانی داشته باشد.

پدر در این صحنه گویی از قالب انسان بیرون آمده و مانند یک گاو برخورد می‌کند و بارها حین حرف زدن با دست توی سر دخترش می‌کوبد. این تصویری است که فیلمساز افغان‌تبار مورد حمایت وزارت ارشاد و صداوسیمای ایران از روابط یک پدر با دختر بیمار و رنجورش ترسیم می‌کند و در اپیزودهای دیگر فیلم نیز چهره و شخصیت مردان با واقعیت مرد ایرانی فرسنگ‌ها فاصله دارد.

* جواد محرمی

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.