چهارشنبه ۱۹ شهریور ۱۳۹۹ - ۱۲:۳۴

چند کلام به مناسبت فرا رسیدن روز ملی سینما

وقتی روزگار بنفش سینما بسر خواهد شد

روز ملی سینما

سینماپرس: امسال در شرایطی به موعد ۲۱ شهریورماه می رسیم که متاسفانه ولنگاری در عرصه فرهنگ و بالاخص سینمایی کشور آنچنان گسترده و عمیق شده است که حتی رهبر معظم انقلاب را به صراحت بیان واداشت و سبب شد تا معظم له در فرمایشات اخیر خود از غفلت متولیان فرهنگی و سینمایی کشور به عنوان عامل اصلی هجمه به نظام جمهوری اسلامی تعبیر فرمایند.

سیدعلی فاطمی/ امسال صنعت سینمای ایران شاهد روز سینمای متفاوتی است. روز سینمایی خاص که هم برای اهالی و دست اندرکاران آن و هم برای مخاطبان هنر-صنعت-رسانه سینما از تازگی برخوردار است و تجربه تازه محسوب می شود. تجربه ای تازه که سوای نظر از تازگی، با تلخی ویژه ای همراه می باشد. تلخی یک اپیدمی بزرگ به وسعت جهانی که عموم جامعه بشری را درگیر خودساخته و روزانه بسیاری از عزیزان را به بستر بیماری و بسیاری دیگر را به کام مرگ می کشاند.



بهمن ماه سال ۱۳۷۸ هجری شمسی بود که برای نخستین بار موضوعی با عنوان تعیین یک روز ملی برای صنعت سینمای ایران مطرح گردید و به سرعت مقرر شد تا ۲۱ شهریور هر سال با عنوان روز ملی سینمادر تقویم رسمی کشور ثبت شود و اگر چه برخی طرح چنین روزی را به واسطه زادروز شهید آوینی تصور می کنند، اما واقعیت آن است که امروزه پس از گذشت ۲۰ سال از چنین تصمیم شتابزده ای، همچنان چرایی تعیین این تاریخ و گزینش آن در هاله ای از ابهام می باشد. با این همه شاید تنها فایده ثبت روز ملی سینما در تقویم رسمی این باشد که بتوان از متولیان سینمایی کشور عملکرد یکساله‌ ایشان را مطالبه نمود. البته بگذریم از برخی مدیران که از توانایی پیچاندن افکار عمومی برخوردار بوده و اساسا اصل مدیریتی ایشان بر کشف کاردکردهای جدیدی از بیلان‌سازی در مسیر اقناع و یا به تعبیر بهتر تحمیق افکار عمومی است!.




امسال در شرایطی به موعد ۲۱ شهریورماه می رسیم که جامعه هنری و بالاخص سینمایی کشور، حدود هشت ماه است که در حال سازگاری خود با شرایط کرونایی می باشند. شرایطی که به صورتی ویژه، معیشت بسیاری از ایشان را تحت الشعاع خود قرار داده و اُزلت بیش از پیش برخی دیگر را موجه ساخته است. حال آنکه در چنین شرایطی انفعال دولت مردان بنفش بیش از هر زمان خود نمایی کرده و اگر چه عموم ایشان همچنان با برگزاری کارگروه های کذا و کذا به گذران اوقات مشغول می باشند؛ اما در مجموع اسباب گله برخی از ایشان را نیز به همراه داشته و حتی سبب شده تا وزیر عموما سایلنت ارشاد نیز زبان بر گلایه بُگشاید و توییت کند که: اصحاب فرهنگ و هنر، منتظر تسهیلات بانکی هستند!


امسال در شرایطی به موعد ۲۱ شهریورماه می رسیم که بسیاری از پروژه های سینمایی همچنان در تعطیلات اجباری به سر می برد و طیف گسترده ای از اهالی سینما همچنان مشغول رتق و فتق زندگی روزانه خود از پس اندازهای ایام ماضی و یا دستی گرفتن از این و آن می باشند و بسیاری از عوامل فنی نیز به دنبال شغل جدیدی برای گذران امور خویش بوده و در این میان شاید سینماداران و یا به تعبیر دقیق، شاغلان سالن های سینما را بتوان مغموم ترین و بی پناه  ترین طیف از اهالی آسیب دیده سینما قلمداد نمود.



امسال در شرایطی به موعد ۲۱ شهریورماه می رسیم که فرهنگ سلبریتی بالاخص در عرصه سینما دچار تحولاتی جدی شده است. البته این موضوع فقط محدود به ایران نمی باشد و اساسا در جهان دیگر سلبریتی ها رونق پیش از کرونایی خود را از دست داده اند. کرونا تحولی عمیق در تمامی عرصه  ها پدید آورد و سبب شد تا یک سلبریتی که وجودش بستگی به دیده شدن دارد، از ترس جان خود در خانه بماند و وقتی سلبریتی‌ها در خانه بمانند، بازار شایعه از رونق می‌افتد. با این همه در ایران وضعیت سلبریتی ها متفاوت و حادتر از سایر جوامع می باشد. زیرا در دنیا وقتی نمایشی وجود نداشته باشد پاپاراتزی‌ها به شکار افراد مشهور می‌روند که ماسک بر صورت در سوپر مارکت‌ها به خرید دستمال توالت و پاستا مشغولند! اما در ایران عموم طیف های اجتماعی درگیر و دار جَفنگی هستند که دولتمردان بنفش هر روز برای جامعه رقم می زنند و اساسا ژنرال های بنفش با شاهکارهای مدیریتی خود اعم از دلار ۲۰ هزار تومانی و سکه ۱۰ میلیونی و پراید ۱۰۰ میلیونی و ...  دیگر فراغتی برای پیگیری تصاویر سلبریتی‌ها در جامعه باقی نگذاشته  اند و در این میان تنها اعلام تغییر جنسیت و یا انتشار تصاویر جنسی و یا خبر طلاق و ... می تواند به عنوان حربه ای رسانه ای از برای دیده شدن ایشان در وضعیت کنونی قلمداد شود. این در حالی است که باید بگذریم از وصف سلبریتی های ویژه خواری که برای دیده شدن در این روزها به سراغ رسانه ملی رفته و ضمن فراموشی مصلحتی فرمایشات پیش از این خود در باب رسانه ملی، به تبلیغ پوشک و تُشک و چای و آبمیوه و ... مبادرت می ورزند. سلبریتی های منفعت طلبی که برای دیده شدن هر کاری، بسیاری از تعهدات خود در قبال سرگرم کردن مردم را در شرایط کرونایی کشور زیر پا گذاشته و کمترین تعهدی را از برای پُرکردن مناسب اوقات فراغت جامعه در ایام خانه نشینی در خود احساس نمی کنند.



امسال در شرایطی به موعد ۲۱ شهریورماه می رسیم که مخاطبان سینمایی کشور با مُدل جدیدی از اکران فیلم ها مواجه شده اند. مُدلی به نام اکران آنلاین که چندسالی است در کشورهای مختلف به راه افتاده و حال شرایط کرونایی کشور سبب شد تا این مُدل از اکران نیز در فضای سینمایی ایران آغاز شود. مُدلی که با از خود گذشتگی و به نوعی ایثار ایراهیم حاتمی کیا در عرضه و نمایش اولیه فیلم سینمایی «خروج» به صورت اکران آنلاین آغاز گردید و سبب شد تا این مُدل از اکران در کمترین مقطع زمانی از مفبولیت و مشروعیت ویژه در میان اهالی و بالاخص مخاطبان سینمایی کشور برخوردار شود.



اکران آنلاین نه تنها می توانست وضعیت تولیدات سینمایی کشور را در شرایط کرونایی سامان بخشد و اوقات فراغت مردم خانه نشین را به نحو مطلوبی پُرسازد. بلکه موقعیتی ویژه بود که می توانست صنعت سینمای کشور را از بحران سال های اخیر خود در جذب مخاطب نجات دهد و ۸۸ درصد از مردم ایران را که در حال قَهر با سینما به سر می بردند را به هزینه کرد برای تماشای تولیدات سینمای ایران بکشاند.



البته طبق معمول این موقعیت که با فداکاری و از خودگذشتگی نیروهای ارزشی و انقلابی و به سبب موفقیت فیلم سینمایی «خروج» در اکران آنلاین به احسن وجه حاصل گردید؛ با تدبیر غلط و اقدامات اشتباه متولیان سینمایی کشور، به سرعت ضایع شد. تدبیری نابخردانه که اسباب حضور طیف ویژه ای از فیلم های هنجارشکن و وامانده از اکران عمومی را در موقعیت اکران آنلاین پدید آورد و سبب شد تا اقبال عمومی جامعه به تماشای آثار را متوقف و مردم را از هزینه کرد برای تماشای چنین آثاری منصرف سازد. تدبیری احمقانه و از سر غفلت که سبب شد تا موقعیت اکران آنلاین در اختیار طیف گسترده ای از آثار توقیفی و فیلم های سینمایی مبتذل و سخیفی همچون حمال طلا و عصر جمعه و کشتارگاه و ... درآمده و عملا فرصت سوزی ویژه ای برای صنعت سینمای ایران رقم بخورد.



امسال در شرایطی به موعد ۲۱ شهریورماه می رسیم که شفافیت به ابزاری از برای بزک رزومه مدیران فرهنگی و سینمایی مبدل شده است. بزرکی که شاید عمده کاربرد آن را بتوان در پوشاندن ناکارآمدی دولت بنفش و بویژه در فرایند هزینه کرد مطلوب بودجه های فرهنگی کشور قلمداد شود. از این جهت بودجه های فرهنگی و بالاخص سینمایی کشور که تا پیش از این معلوم نبود در چه بخش و در چه مسیری هزینه می شود؛ با ژست شفافیت به انتشار سلسله گزارش عملکرد مالی هایی بی در و پیکر منجر گردید! ژستی بی خاصیت و با ماهیت پروپاگاندا که به عنوان مثال وقتی از خلال جداول چنین گزارشاتی معلوم می شود که بیش از نیمی از بودجه اختصاصی مجموعه های مختلف سینمایی در ردیف بودجه ای با عنوان «هزینه های جاری و پشتیبانی» صرف می شود! مدیریت سینمایی بجای پاسخ شفاف و اصلاح رویه، تمامی این ردیف بودجه ها را حذف و بجای آن ردیف بودجه ای با عنوان «کمک به راهبری و مدیریت» تاسیس می نماید! ردیف بودجه ای که اتفاقا به سیاق گذشته و همچون ردیف بودجه حذف شده قبلی، بری از شفافیت بوده و هیچکدام دارای پیوست خاصی نمی باشد!



امسال در شرایطی به موعد ۲۱ شهریورماه می رسیم که عموم تولیدات سینمایی کشور در حالت تعلیق به سر می برند و همچنان مشخص نیست که قرار است تا بودجه ۲۱۰ میلیارد تومانی سازمان سینمایی که در مصوبه بودجه سال ۱۳۹۹ هجری شمسی برای امر نظارت و حمایت ایشان از تولیدات سینمایی کشور در نظر گرفته شده، صرف چه امری شود! و یا آنکه طبق معمول و مبتنی بر بند «پ» و یا بند «ن» جاری و ساری در ساختارهای سینمایی کشور، قرار است در دقیقه نود این بودجه ها به طیفی خاص از سینماگران همیشه در حال غُرغُر به حاکمیت جمهوری اسلامی و با آروغ های منوالفکرانه اختصاص یابد و ...



امسال در شرایطی به موعد ۲۱ شهریورماه می رسیم که شرایط کرونایی و همچنین قِلت تعداد آثار و تولیدات سینمایی کشور موجب خواهد شد تا عملا چیزی با عنوان جشنواره های سینمایی از موضوعیت برخوردرا نباشد. حال در چنین شرایطی همچنان معلوم نیست که ۱۷ میلیارد تومانی که در مصوبه بودجه سال ۱۳۹۹ هجری شمسی به برگزاری جشنواره فیلم فجر اختصاص داده شده، قرار است چگونه هزینه شود و یا در صورت برگزاری آنلاین جشنواره، آیا همچنان قرار است تا به سبک سال های گذشته، دبیر و مدیران سی و نهمین جشنواره ملی فجر باز هم مبلغ سیصد و سی میلیون تومان (۳۳۲۰ میلیون ریالی) به عنوان دستمزد خود از بودجه بیت المال دریافت نمایند!؟



امسال در شرایطی به موعد ۲۱ شهریورماه می رسیم که متاسفانه ولنگاری در عرصه فرهنگ و بالاخص سینمایی کشور آنچنان گسترده و عمیق شده است که حتی رهبر معظم انقلاب را به صراحت بیان واداشت و سبب شد تا معظم له در فرمایشات اخیر خود از غفلت متولیان فرهنگی و سینمایی کشور به عنوان عامل اصلی هجمه به نظام جمهوری اسلامی تعبیر فرمایند. تعبیری که با گذشت بیش از ۷۰ روز از طرح آن همچنان با ناشنوایی متولیان امر در مجموعه های مختلف اجرایی همراه است و در این میان سازمان سینمایی کشور به عنوان مخاطب اصلی این فرمایشات و در جایگاه متولی رسمی صنعت سینمای ایران و اصلی ترین زیر مجموعه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نه تنها عذرخواهی شفافی نسبت عملکرد خود صورت نداد؛ بلکه در اقدامی جالب و طی دهن‌کجی آشکار به چنین فرمایشی از جانب مقام رهبری، مجوز نمایش برای چند اثر سینمایی مجعول را صادر نمود و حتی اثری همچنان هنجارشکن را پس از پانزده سال توقیف به معرض دید عموم گذاشت!



امسال در شرایطی به موعد ۲۱ شهریورماه می رسیم که شرایط کرونایی عُمق کم کاری نهادهای اجرایی کشور را در عرصه فرهنگ به منصه ظهور گذاشت. کرونا آزمونی بوده و هست تا اثبات کند که مدیریت فرهنگی کشور آنچنان فشل است که نمی‌تواند برای ایام فراغت و سرگرم کردن انسان مسلمان ایرانی محصولات متعدد و متکثری در اختیار او قرار دهد و فراغت او را مبتنی بر سیاست‌های کلان فرهنگی کشور پُر سازد. کُرنا اثبات نمود که متولیان سینمایی کشور با تدابیر غلط خود صنعت سینمای ایران را به چونان انفعالی کشانده اند که برای درک آن تنها کافی است تا نگاهی به فهرست اکران های این روزها بیندازیم آثاری که ضمن برخورداری از بودجه حمایتی دولت مع‌الاسف عموما دارای مشکلات عدیده و تعارضات آشکار و عمدتا در تقابل با سبک زندگی اسلامی و ایرانی می‌باشد و در این میان هیچ اثر فاخری را جز تک موردهایی نمی‌توانیم بیابیم که توانسته باشند تا مخاطب افسرده در شرایط کرونایی را به تحمل و صبر رهنمون شوند و یا آنکه فراغت او را با آموزه‌هایی ناب و اصیل به احسن وجه پُر سازد.



امسال در شرایطی به موعد ۲۱ شهریورماه می رسیم که بحران معیشتی برای طیف گسترده ای از هنرمندان موضوعیت پیدا کرده و اهالی سینما بیش از گذشته چشم به دستان حمایتی دولتمردان دوخته اند و حال اگر اقدام عاجلی صورت نپذیرد؛ قطعا باید شاهد حضور گسترده و جولان بیش از پیش سفارتخانه های بیگانه در جذب اهالی هنر و وام دار نمودن هنرمند و بالاخص سینماگر ایرانی به جماعت اجنبی بود. جماعتی که نشان داده اند به واسطه شبکه نفوذ خود در عرصه های مختلف و بویژه عرصه مدیریت فرهنگی کشور توانسته اند تا منافع خود را در ایران اسلامی پیگیری نموده و در بزنگاه ها از پتانسیل هنرمند ایرانی در جهت اهداف سیاسی خود بهره لازم را بببرند.



امسال در شرایطی به موعد ۲۱ شهریورماه می رسیم که قلم مالامال از تعریف رنج و مشقت است و تنها دلخوشی و تسکین دهنده می تواند سپری شدن هرچه سریعتر روزگار بنفش ملت ایران باشد. روزگاری که به امید خدا هر چه سریعتر به سر خواهد آمد و با حضور طیف مدیران جوان حزب‌اللّهی در عرصه مدیریت کشور قطعا گُشایش ویژه ای در عرصه فرهنگی و بالاخص سینمایی محقق خواهد شد. انشالله



نظرات

  • سیا محمدزاده ۱۳۹۹/۰۶/۲۲ - ۱۲:۰۶
    0 0
    کارنامه این برادران چرا اینطوریست؟

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.