چهارشنبه ۲۶ شهریور ۱۳۹۹ - ۱۲:۵۱

نگاهی به واقعیات امروز عرصه فرهنگ؛

مدیریت تخم مرغی و ناله بنفش اهالی سینما

مدیران در سایه

سینماپرس: مدیریت تخم مرغی در عرصه فرهنگ و بالاخص سینمایی کشور یعنی آنکه متولیان امر ندانند و یا آنکه نخواهند که بدانند! و متوجه شوند که بودجه فرهنگی کشور میراث پدری ایشان نیست که هرجور بخواهند آن را به مصرف برسانند. یعنی آنکه متولیان امر ندانند و یا آنکه نخواهند که بدانند! و متوجه شوند که سینمای ایران، سوای نظر از جماعت سلبریتی درگیر جماعتی به اسم اشباح المدیر است!

حسین پورقادری/ «دولت حرف» شاید برازنده ترین و البته معتبر ترین عنوانی باشد که تاریخ برای نامیدن دولت های یازدهم و دوازدهم می تواند از آن استفاده کند. دولتی که رسما روزگار ملت ایران را به رنگ بنفش مزین ساخته است. رنگی که اصالتا نماد غم و اندوه و بی اعتنایی است و امروزه این ماهیت نمادین خود را به سبب عملکرد هفت سال اخیر دولت به خوبی توانسته تا در زندگی آحاد ملت ایران عُریان نماید و طیف های مختلف اجتماعی را درگیر و دار چه کنم! چه کنم! ویژه ای سازد.



چه کنم! چه کنم! ویژه ای که تنها محدود به دلار ۲۸ هزار تومانی و سکه ۱۲ میلیونی و پراید ۱۰۰ میلیونی و ... نمانده و به سبب ولنگاری در مدیریت اجرایی کشور؛ به ارزاق عمومی جامعه، از شیر و ماست و کره گرفته تا گوشت و مرغ و ... تسری پیدا کرده است و در این میان شاید تخم مرغ را بتوان جدید ترین شاهکار مدیریتی ایشان قلمداد نمود. آن هم با شانه ای ۴۰ هزارتومان فروش در سوپرمارکت های تهران!


تاریخ خواهد نوشت که در دوران ژنرال های پُرمدعا و در عصر دولت تدبیر و امید، تخم مرغ شانه ای ۴۰ هزارتومان شده است! البته تخم مرغی که در سبد غذایی مردم است و خبرنگاران صدا و سیما مجبور به تهیه آن برای خود و خانواده هستند. وگرنه تخم مرغی که به سبب فشار دولت و در گزارش های خبری به آن اشاره می شود و ... همچنان از قیمت عادی برخوردار است!




با این همه ژنرال های بنفش آنقدر این موضوعات برایشان عادی شده که قطعا فردای روز بجای عذرخواهی از مردم، اعلام خواهند کرد که اصل وجود تخم مرغ و یافت شدن آن در اقصی نقاط کشور، نعمتی است که جامعه ایران به وساطه حضور و مدیریت ایشان بر عرصه اجرایی کشور از آن برخوردرا شده اند و ... اما واقعیت آن است که دیگر تخم مرغ همچون خود مرغ از سبد غذایی خیل گسترده ای از مردم حذف خواهد شد و این یعنی مقدمه شیوع بیماری های ویژهای که در آینده با آن روبرو خواهیم بود. بیماری هایی نشات گرفته از سوء تغذیه  مردم ایران!


پُرواضح است که جوانب عملکرد «دولت حرف» تنها محدود به ناکارآمدی ایشان در پهنه اقتصادی نبوده و حاکمیت این قِسم از مدیریت اجرایی در عرصه های مختلف فرهنگی و سیاسی است که اسباب نگرانی عمیقی را برای آینده ایران اسلامی پدید می آورد. نگرانی ویژه ای که امید است تا با سپری شدن دوران حاکمیت ژنرال های بنفش و با حضور طیف مدیران جوان حزب‌اللّهی برطرف شود و قطعا تا آن زمان نیز هوشمندی مجلس شورای اسلامی و حضور به موقع قوه قضائیه  می تواند از جوانب تخریبی آن تا حد ویژه ای بکاهد. انشالله




البته سوء تغذیه  مردم ایران در عرصه اقتصادی می تواند با یک برنامه منسجم و نهایتا طی دوسال فعالیت شبانه روزی نهادهای مختلف اقتصادی در کشور مرتفع گردد و اوضاع معیشتی مردم تا حد قابل قبولی به سامان برسد. اما در این میان باید توجه داشت که اعمال همین گونه از مدیریت تخم مرغی در سایر عرصه های اجرایی کشور و بالاخص عرصه فرهنگی است که عملا در مدت زمان کوتاه قابل جبران نمی باشد و اساسا سوء تغذیه  مردم ایران در عرصه فرهنگی موضوعی بین نسلی است و تبعات آن را می بایست در دهه های مختلف مشاهده نمود.

پس سوای نظر از آنکه تخم مرغ و مُدل تخم مرغی از جایگاه و موضوعیتی خاص در طرح ریزی استراتژیک برخوردار است و یکی از کارکردهای عادی آن در قرینه سازی از لایه‌های سه‌گانه تخم‌مرغ برای آموزش مدیریت استراتژیک به اهالی این رشته می باشد و ...؛ مُدل تخم مرغی می تواند به عنوان شاخصه ای از برای معرفی نوع عملکرد و مدیریت ژنرال های بنفش در عرصه اجرایی کشور معرفی شود. نوع مدیریتی که به صورت ویژه موجب سوء تغذیه  مردم ایران و ایجاد بیماری های گسترده فردی و اجتماعی در جامعه می شود.




پس باید به این نکته توجه ویژه نمود که سوء تغذیه  مردم ایران در عرصه فرهنگی یعنی آمادگی برای پذیرش نفوذ بیگانگان و آن چیزی است که یا اسباب براندازی نظام جمهوری اسلامی را فراهم می سازد و یا آنکه استحاله جامعه از باورهای ایرانی و اسلامی را موجب می شود و این همه به سبب مدیریت تخم مرغی در عرصه فرهنگ و هنر کشور پدید خواهد آمد.


مدیریت تخم مرغی در عرصه فرهنگ و بالاخص سینمایی کشور یعنی آنکه متولیان امر ندانند و یا آنکه نخواهند که بدانند! و متوجه شوند که طیف گسترده ای از اهالی سینمای ایران، درگیر معیشت حداقلی خود می باشند و اکثریت شاغلان در بخش های مختلف صنعت-هنر-رسانه سینما برای برآورده نمودن نیازهای حداقلی زندگی خود یا مجبور به ترک این عرصه فرهنگی و انتخاب شغلی دیگر بوده و یا آنکه مجبورند تا اعتقادات خود را به کنجی وانهاده و هر پیشنهادی را برای فعالیت و کسب درآمد بپذیرند. که این آخری یا به حاکمیت تفکرات سرمایه داری در عرصه فرهنگی کشور و تولید فیلم های مبتذل و سخیفی همچون بسیاری از تولیدات معروف به گیشه محور منجر می شود و یا آنکه اسباب حضور پول های کثیف و بودجه های سفارتی را بیش از پیش موجه ساخته و موجب فربه شدن بیش از پیش تولیدات مجعولی با عنوان سینمای اجتماعی می شود. تولیداتی سراسر سیاه و مایوس کننده ای که عموما با عارق های روشنفکرانه و با عناوین پُرطمطراقی همچون سینمای هنر و تجربه در فضای رسانه ای کشور همراه می شوند.



حال اگر در شرایط کرونایی کشور و دقیقا در دورانی که شاهکارهای تخم مرغی دولت روز به روز سفره اقتصادی عموم مردم را متاثر از خویش می سازد و معیشت طیف گسترده ای از اهالی سینما را با مخاطره جدی مواجه و حتی برخی از ایشان را مستحق دریافت سبد کالا ساخته و ...؛ اگر جشنی با عنوان مراسم تجلیل از افتخارآفرینان سینمای ایران در عرصه بین‌المللی برگزار شود؛ این اقدام می تواند چه نام بگیرد!؟




مدیریت تخم مرغی در عرصه فرهنگ و بالاخص سینمایی کشور یعنی آنکه متولیان امر ندانند و یا آنکه نخواهند که بدانند! و متوجه شوند که امر تولید مقدم بر هر چیز دیگری است در صنعت-هنر-رسانه سینما است و اساسا اختصاص بودجه و پیگیری برای تولید آثار سینمایی است که می تواند علاوه بر پاسخگویی به نیاز مخاطبان، سایر تولیدات سینمایی را نیز مدیریت نموده و به سامان برساند.


حال اگر در شرایط کرونایی کشور و دقیقا در دورانی که شاهکارهای تخم مرغی دولت در رسانه های غربی از پوشش وسیعی برخوردار گردیده و با عناوینی همچون و بلاهت و ناتوانی ژنرال های بنفش به اسم ناکارآمدی کلیت نظام جمهوری اسلامی گذاشته و به جامعه جهانی معرفی می شود و ...؛ اگر جشنی با عنوان مراسم تجلیل از افتخارآفرینان سینمای ایران در عرصه بین‌المللی برگزار شود و طی آن به تجلیل از آثار و تولیداتی سیاه و سراسر تاریکی به اسم سینمای اجتماعی پرداخته شود؛ تولیداتی که برخی شان با بودجه های مشکوک و صرفا برای جلب نظر جماعت فرنگی در جشنواره های خارجی ساخته و پرداخته شده اند. تولیداتی که عمده کارکردشان در سیاه نمایی و ناکارآمد نشان دادن نظام جمهوری اسلامی است؛ حال این اقدام می تواند چه نام بگیرد!؟




مدیریت تخم مرغی در عرصه فرهنگ و بالاخص سینمایی کشور یعنی آنکه متولیان امر ندانند و یا آنکه نخواهند که بدانند! و متوجه شوند که بودجه فرهنگی کشور میراث پدری ایشان نیست که هرجور بخواهند آن را به مصرف برسانند. بلکه بودجه فرهنگی کشور یعنی اموال عمومی که متعلّق به همه‌ی مسلمانان ایران است و از این جهت صرفا می بایست صرف اموری شود که برای تمام جامعه مفید است و عایدی آن نصیب عموم جامعه اسلامی ایران می شود. پس اگر قرار به تقدیر از فعالی فرهنگی وهنری شد؛ لزوما می بایست فعالیت ایشان عایدی مناسب و مفیدی از برای مسلمانان ایران به همراه داشته باشد.



حال اگر در شرایط کرونایی کشور و دقیقا در دورانی که شاهکارهای تخم مرغی دولت شرایط معیشتی جامعه را تحت الشعاع قرار داده؛ اگر جشنی با عنوان مراسم تجلیل از افتخارآفرینان سینمای ایران در عرصه بین‌المللی برگزار شود و طی آن به تجلیل از آثار و تولیدات سینمایی خاصی پرداخته شود که تنها به واسطه سیاه نمایی و با سوژه های روشنفکرمآبانه خود موفق به کسب جوایز جشنواره های خارجی شده اند و در عینن حال اسباب آبروریزی از کرامت انسان ایرانی را در منظر جهانیان رقم زده اند و اقدام به تصویرسازی از ناکارآمدی نظام جمهوری اسلامی در مدیریت جامعه نموده اند و ...؛ و حال اتفاقا مدیریت فرهنگی کشور نیز در چنین مراسمی حاضر شود و به تجلیل از اینگونه آثار مبادرت ورزد که ابتدایی ترین اصول دیپلماسی عمومی و دیپلماسی فرهنگی در آثار آن رعایت نشده است و ...؛ این اقدام می تواند چه نام بگیرد!؟




مدیریت تخم مرغی در عرصه فرهنگ و بالاخص سینمایی کشور یعنی آنکه متولیان امر ندانند و یا آنکه نخواهند که بدانند! و متوجه شوند که سینمای ایران درگیر جماعتی سلبریتی است که به اسم بازیگر در جلوی دوربین راه می روند و با به نمایش گذاشتن تناقضات زندگی خود، از کفش و لباس گرفته تا جراحی گونه و بینی و ... و در نهایت طلاق و ازدواج از یک سو خبرساز می شوند و از سوی دیگر پول های هنگفت و بی حساب و کتابی را در پروژه های مختلف به جیب می زنند. معدود افرادی که تعدادشان در میان خیل عظیم اهالی سینمای کشور ناچیز است و در عین حال از بیشترین امکانات و معتبرترین جایگاه در عرصه مدیریت فرهنگی کشور برخوردار می باشند.


حال اگر در شرایط کرونایی کشور و دقیقا در دورانی که شاهکارهای تخم مرغی دولت به عنوان محصول بذری که توسط جماعت سلبریتی در موعد انتخابات سال ۱۳۹۲ و ۱۳۹۶ هجری شمسی کشت شده و به بار نشسته و امروز معیشت عمومی جامعه را درگیر خود ساخته و ...؛ اگر جشنی با عنوان مراسم تجلیل از افتخارآفرینان سینمای ایران در عرصه بین‌المللی برگزار شود و طی آن یک سلبریتی را به روی سن بیاورند و از بیت المال مسلمین به او جایزه دهند و او نیز در کمال وقاحت و بجای عذرخواهی از بی سوادی خود برای هدایت جامعه؛ از موقعیت استفاده کند و ضمن حمایت از یک قاتل جانی به کلیت نظام جمهوری اسلامی بتازد و قوه قضاییه را محکوم کند و ...؛ این اقدام می تواند چه نام بگیرد!؟




مدیریت تخم مرغی در عرصه فرهنگ و بالاخص سینمایی کشور یعنی آنکه متولیان امر ندانند و یا آنکه نخواهند که بدانند! و متوجه شوند که سینمای ایران، سوای نظر از جماعت سلبریتی درگیر جماعتی به اسم اشباح المدیر است. جماعتی نامرئی و البته بسیار ذی نفوذ و قدرتمند که به نوعی می توان گفت مافیای سینمای کشور را شکل می دهند. به نحوی که اگر چه مدیرت سازمان سینمایی کشور در دوران ژنرال های بنفش، سه مرتبه جابجا شد و یا آنکه وزارت ارشاد در این ایام سه وزیر را به خود دید؛ اما مع الاسف در تمام این ایام آنچه که باقی ماند، حضور همین اشباح المدیر است که همچون شاه کلید به هر مدیری می خورند و ایشان را به سیطره و تحت نفوذ خود در می آورند! جالب آن است که این قبیل از اشباح المدیر در صورت های مختلف با ریش و گاها بی  ریش و ریشه سکاندار بسیاری از جشن ها و جشنواره های سینمایی کشور می شوند. جشن ها و جشنواره هایی که به سبب ارتزاق از بودجه فرهنگی کشور و توزیع رایگان بیت المال مسلمین در میان اهالی سینما، می تواند به خوبی ایشان را مدیون مردم ایران سازد. اما با این وجود، چمبره جماعت اشباح المدیر در کم و کیف برگزاری این جشن ها و جشنواره ها و اعمال نفوذ ویژه ایشان در تقسیم غنایم سبب می شود تا اهالی سینما بیش از هر چیز نمک گیر این جماعت شوند و شاید همین موضوع است که اسباب ماندگاری جماعت اشباح المدیر را در جامعه سینمایی موجب شده است.


حال اگر در شرایط کرونایی کشور و دقیقا در دورانی که شاهکارهای تخم مرغی دولت به عنوان محصول عملکرد همین جماعت اشباح المدیر ارزیابی می شود و ...؛ اگر جشنی با عنوان مراسم تجلیل از افتخارآفرینان سینمای ایران در عرصه بین‌المللی برگزار شود و طی آن اشباح المدیر از نادانی و یا بی اطلاعی و اعتماد بی جای مدیران فرهنگی کشور استفاده کنند و بجای آنکه به محتوای تولیدات سینمایی بپردازند و نقش تولیدات را در افزایش و یا کاهش قدرت و توان دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی در جهان معرفی کنند و ...؛ به توجیه فرنگستان رفتن خود و رفقا بپردازند و چیزی شبیه دید و بازدید های  به سبک جشنواره های جهانی را عامل فربه شدن دیپلماسی فرهنگی معرفی سازند؛ این اقدام می تواند چه نام بگیرد!؟




در پایان باید باردیگر یادآور شد که در شرایط کرونایی کشور و دقیقا در دورانی که شاهکارهای تخم مرغی دولت یکی پس از دیگری رونمایی می شود؛ لازم است تا برای سوء تغذیه  مردم ایران در عرصه فرهنگی چاره ای اندیشیده شود و همچنین ملتماسانه از قوه قضاییه و بالاخص مجلس شورای اسلامی خواست تا نظارت خود را متمرکز بر عرصه فرهنگی و بالاخص سینمایی کشور نمایند. بویژه آنکه هنوز معین نشده که قرار است تا بودجه ۲۱۰ میلیارد تومانی سازمان سینمایی که در مصوبه بودجه سال ۱۳۹۹ هجری شمسی معین گردیده، صرف هزینه کرد در چه اموری شود! بودجه ای قابل توجه از بیت المال که بعید نیست تا در قالب فاکتورهایی همچون مراسم تجلیل از افتخارآفرینان سینمای ایران در عرصه بین‌المللی به خرج رسیده و با ژست شفافیت به انتشار آن در قالب سلسله گزارش عملکرد مالی هایی بی در و پیکر منجر گردد!


ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.