جمعه ۴ مهر ۱۳۹۹ - ۱۴:۴۰

محمد گلریز:

الان موسیقی باعث‌شده خیلی از جوانان ما انحراف فکری پیدا کنند و موسیقی‌های مبتذل و بی‌محتوا متداول شده

محمد گلریز

وقتی ما را شناختند گفتند باید بخوانید. اینجا بخوانید بهتر است. گفتند خواندن شما از جهاد مفیدتر است. موتوری دراختیار ما گذاشتند و با موتور به این‌ور و آن‌ور می‌رفتیم و می‌خواندیم. ما سرود حماسی می‌خواندیم و آقای آهنگران در حوزه مداحی فعالیت می‌کردند.

جنگ هشت‌ساله عراق با ایران همراه با خودش ابزارها، ژانرها و نمادهایی را آورد که هم خاص بودند و هم پس از گذشت بیش از ۳۰ سال از جنگ همچنان وجود و هویت دارند. یکی از این ژانرها، موسیقی دفاع مقدس بود. موسیقی دفاع مقدس به‌واسطه خاص بودنش و همراهی حماسه و عاطفه و تعهد به‌صورت توامان، در حوزه هنر دارای یک جایگاه ویژه و البته رفیع است. موسیقی دفاع مقدس شروع‌کننده‌هایی داشته و قله‌هایی دارد که در اذهان مردم همچنان مانده‌اند. صادق آهنگران، غلام کویتی‌پور، حسین فخری، مهرداد کاظمی و... ازجمله چهره‌های برجسته این نوع موسیقی هستند. یکی دیگر از کسانی که از مشهورترین و فعال‌ترین خوانندگان در حوزه موسیقی دفاع مقدس و انقلاب بوده و سابقه اجرای زنده در محضر امام و رهبری را هم داشته، محمد گلریز است. با او به‌مناسبت هفته دفاع مقدس هم‌صحبت شدیم تا هم از ویژگی‌های موسیقی دفاع مقدس بگوید و هم از خاطرات دوران جبهه و جوانی‌اش.

شما با موضوع انقلاب و دفاع مقدس قطعات زیادی را خوانده و ضبط کرده‌اید. یادتان هست اولین کاری که برای جنگ و دفاع مقدس خواندید چه سالی بود؟ می‌دانم که قبلش برای انقلاب خوانده بودید اما اولین قطعه برای جنگ چه نام داشت؟

در اوایل انقلاب هم برخی کارها را خواندیم که حالت دفاع مقدس داشت. به‌یاد دارم کاری به‌نام دفاع را خواندم.

هنوز جنگ شروع نشده بود؟

خیر. اوایل شروع جنگ بود و هم به انقلاب می‌رسید و مطلع آن این بود که «ما برای حفظ دین می‌جنگیم، کی طالب جنگیم!» شعر احتمالا برای آقای سبزواری بود. همه این آهنگ‌ها را نوشته‌ام و باید در خانه باشم تا بتوانم اطلاعات آهنگ‌ها را به شما بدهم و بگویم اولین کار کدام بوده است.

می‌دانید درمجموع چند آهنگ برای دفاع مقدس خوانده‌اید؟

برای دفاع مقدس ۵۰-۴۰ کار خوانده‌ام. همه را یادداشت کردم که مخصوص دفاع مقدس است. برخی آهنگ‌ها هم به دفاع مقدس و هم به انقلاب می‌خورد. مثلا آهنگ «من ایرانی‌ام، آرمانم شهادت» را برای انقلاب خواندم ولی با دفاع مقدس نیز همخوانی داشت. این را سال ۵۹ خواندم. در سال ۵۹ جنگ شروع شد. آهنگ را آقای کیانی و شعر را خانم سپیده کاشانی گفته‌اند. این آهنگ دوگانه بود و شعر به‌نحوی بود که هم به دفاع مقدس و هم به انقلاب می‌خورد. خوشبختانه شعرهایی که خواندم را می‌توان با مفاهیم دیگر هم تطبیق داد.

البته انقلاب ما همان دفاع مقدس است. با هم فرق نمی‌کند. انقلاب ما هم دفاع مقدسی بود که ان‌شاءالله تا ظهور امام‌زمان(عج) ادامه یابد. می‌توان اینچنین تفسیر کرد. آهنگ‌هایی که اوایل انقلاب خواندم درباره دفاع مقدس بود. آهنگ دیگر «ظفر مبارک» بود. کارهایی قبل از سال ۶۱ بود که چند کار را ذکر کردم و اوایل دفاع مقدس اجرا کردیم.

گفتید کارهایی که برای انقلاب خوانده‌اید با دفاع مقدس مشترک است. از لحاظ معنایی قطعا مشترک است اما کارهای دفاع مقدس از نظر ریتم و ملودی باید حماسی‌تر باشد. درست است؟

بله.

تفاوتش در این است که درکنار بحث‌های ایدئولوژیک باید حماسی‌تر می‌شد و به رزمنده‌ها انگیزه بیشتری می‌داد.

درست است. شعرای ما واقعا آینده‌نگر بودند. مثلا شعرایی همانند مرحوم سبزواری، آقای مشفق، آقای شاهرخی، مرحوم‌سپیده کاشانی، معلم و غیره شعرهایی که می‌گفتند همانند این بود که از آینده خبر داشته باشند. وقتی انقلاب کردیم مشخص بود تمام دنیا با همه قوا نمی‌خواهد این انقلاب باشد چون منافع آنها در خطر می‌افتاد. این امر درطول زمان ثابت شد. اگر آن زمان این حرف را بیان می‌کردید کسی باور نمی‌کرد. الان همگی باور کردند دنیا و استکبار جهانی با انقلاب ما و به‌طور کلی دفاع مقدس مخالف بود چراکه نمی‌خواهند ایران اقتدار یابد. چون می‌دانند اگر ایران اقتدار یابد ابرقدرت می‌شود و قطعا ابرقدرت‌های جهان نمی‌خواهند ابرقدرت دیگری درکنار آنها باشد. الان شاهد هستیم در بخش نظامی و فناوری بسیار پیشرفت کرده‌ایم. این مسائل را کشورهای دیگر اذعان دارند و می‌گویند ایران در عرصه موشک و مسائل نظامی بسیار پیشرفت کرده است. این به اذعان کشورهای دیگر است. واقعا انقلاب و دفاع مقدس ما هماهنگ و همگون هستند. انقلاب ما هم نوعی دفاع مقدس بود. شعرای ما ذهن بسیار خوبی داشتند و بسیار آینده‌نگر و اندیشمند بودند که اگر شعری برای انقلاب می‌گفتند حتما دفاع مقدس هم مدنظر داشتند و بالعکس. این تفسیر من است. نمونه این مساله را بیان کردم. آهنگ‌هایی که خواندم برخی هم بوی دفاع مقدس و هم بوی انقلاب می‌دهد. وقتی شعر یا آهنگ‌ها را گوش می‌دهید آهنگ‌ها حماسی است. خود انقلاب اسلامی هم حماسه بود. وقتی جنگ ما شروع شد همه با تمام وجود هدف مشخصی را دنبال کردند. اگر آهنگی ساخته می‌شد برای دفاع مقدس بود. همگی در خدمت دفاع مقدس و جنگ بودند.

در منطقه اجراهای زیادی داشتید؟

بله.
اولین اجرای شما در کدام منطقه بود؟

من دوبار جبهه رفتم. یک‌بار خودم رفتم که اوایل دهه ۶۰ بود.

برای خواندن نرفته بودید.

درست است. برای جنگیدن رفتم. من خیلی به جهاد علاقه‌مند بودم. با چند تن از دانشجویان تربیت‌معلم رفتم. رفیقی داشتیم و فرد اهل‌دلی بود. آقای حسین رسایی که مطالب زیادی از ایشان آموختم. یکی از مدیران و برادر شهید هم بود. در مسائل انقلاب بسیار پیشرو بود. اوایل انقلاب جلسات مختلفی در خانه‌ها با ایشان برای مبارزه داشتیم. ایشان بسیار به ما کمک می‌کردند. خیلی از دانشجویان با ما همکاری می‌کردند. سوای اینکه ما با آقای سبزواری و غیره جلساتی داشتیم با ایشان هم جلساتی داشتیم تا برای انقلاب کاری انجام دهیم. در حوزه فرهنگی و دانشگاهی اقداماتی انجام می‌دادیم. همه در این زمینه فعال بودند. هرکسی به‌نوبه خود کاری که می‌توانست انجام می‌داد. توسط ایشان و یک‌سری از بچه‌های تربیت‌معلم به جبهه‌ها رفتیم و به‌عنوان فعال در عرصه جهاد بودیم.

اولین باری که رفتید به کجا اعزام شدید؟

اولین جایی که رفتم بستان بود. ما را تقسیم کردند و با یکی از لندکروزها که سر آن باز بود رفتیم. چفیه هم بسته بودیم.

در کنار جنگ کار فرهنگی هم می‌کردید؟

خیر. برای جنگیدن رفتیم. برای اعزام به خط‌مقدم رفتیم. نظر من روی جهاد بود که در این حوزه کار کنم. آن زمان وانت‌های کوچکی بود که درست کردند تا پل‌سازی کنند و مورد اصابت قرار نگیرد. درخصوص جهاد بسیار علاقه‌مند بودم. هر کاری را که در این حوزه بود علاقه داشتم.

وقتی به بستان رفتم تقریبا غروب بود و به ما گفتند اینجا به‌شدت بمباران می‌شود و باید مسائل امنیتی را رعایت کنید و این نکات را به ما گوشزد کردند. معرفی و وارد سوله‌ای شدیم. سوله زیرزمینی بود که به آنجا رفتیم و نمازجماعت خواندیم. یک‌باره یکی از فرماندهان ما را شناخت. آن زمان ۳-۲ سالی بود که مشغول کارهای هنری بودیم. از تلویزیون هم صدای ما پخش شده بود. وقتی ما را شناختند گفتند باید بخوانید. اینجا بخوانید بهتر است. گفتند خواندن شما از جهاد مفیدتر است. موتوری دراختیار ما گذاشتند و با موتور به این‌ور و آن‌ور می‌رفتیم و می‌خواندیم. ما سرود حماسی می‌خواندیم و آقای آهنگران در حوزه مداحی فعالیت می‌کردند.

شما مداحی هم می‌کردید؟

ما مداحی بلد هستیم چون پدرم مداح بود. منتها در جبهه مداحی نمی‌کردم. این کار را به‌صورت حرفه‌ای انجام نمی‌دادم. در جاهایی که شرایط ایجاب می‌کرد مداحی می‌کردم. ما سرودهای حماسی می‌خواندیم.

چه مدتی در جبهه بودید؟

یک‌ماه طول کشید.

با فرماندهان معروف هم برنامه داشتید؟

بله. با شهیدکاظمی و همه آن فرماندهان ارتباط داشتیم. دوکوهه بود که همه آنجا جمع می‌شدند. تمام فرماندهانی که آن زمان بودند آنجا جمع می‌شدند. با اکثر این فرماندهان که برخی شهید شدند، دعا می‌خواندیم و به‌قول معروف ما را می‌شناختند.

دفعه دوم که رفتید چند سال بعد بود؟

دفعه دوم با ارشاد رفتیم.

با ارکستر رفتید یا به‌تنهایی رفتید؟

با ارکستر رفتیم. گروهی درست کردیم و رفتیم.

چند نفر بودید؟

با گروه کر و غیره حدود ۴۰ نفر بودیم.

چه سالی بود؟

فکر کنم سال ۶۳ یا ۶۴ بود.

۴-۳ سال بعد از دفعه‌اولی که به جبهه رفتید بود.

شاید ۳-۲ سال بود. باز دقیق به‌یاد ندارم. اوایل دهه ۶۰ و یکی، دو سال بعد از آن بود که با گروه ارکستر رفتم. با رزمنده‌ها به جبهه رفتم.

دفعه دوم کجا رفتید؟

دفعه دوم طرف‌های کردستان رفتیم و یک‌ماه بعد جاهای دیگر می‌رفتیم. تمام جبهه‌ها را رفتیم ولی ابتدا به کردستان رفته بودیم. شهرهای مختلف را انتخاب می‌کردند و می‌رفتیم. یک‌ماه اطراف جنوب رفتیم.

دفعه دوم هم یک‌ماه بودید؟

بله. کلا رفت‌وبرگشت ما یک‌ماه طول می‌کشید. ممکن بود ۲۰ روز آنجا بودیم و ۱۰ روز رفت‌وبرگشت بود که حدود یک‌ماه می‌شد.

هزینه می‌گرفتید یا با هزینه شخصی می‌رفتید؟ ارشاد به شما هزینه‌ای پرداخت می‌کرد؟

خیر. کسی آن زمان پول دریافت نمی‌کرد. همه برای رضای خدا کار می‌کردند. همه با جان و دل کار می‌کردند.

کارهای دفاع مقدس ماندگار هستند، چه ویژگی‌هایی داشتند که یک‌سری کارهای جدید الان این ویژگی‌ها را ندارند؟

متاسفانه وقتی دفاع مقدس به‌وقوع پیوست دشمنان دست به‌کار شدند. دیدند در جنگ پیروز می‌شویم و چاره‌ای نداشتند جز اینکه جنگ فرهنگی را با ما شروع کنند که متاسفانه در این زمینه مسئولان ما تلاش کمتری کردند. واقعا هنوز این جنگ ادامه دارد. تبلیغات در این حوزه زیاد بود و حجم این تبلیغات به‌حدی زیاد بود که به برخی مسئولان فرهنگی ما نیز رسوخ کرد و باعث شد در عرصه فرهنگی مقابله کمتری داشته باشند.

یکی از هنرهایی که در جنگ مقدس ما وجود داشت، هنر موسیقی بود. الان موسیقی باعث‌شده خیلی از جوانان ما انحراف فکری پیدا کنند و موسیقی‌های مبتذل و بی‌محتوا متداول شده و جوانان در این زمینه تحت‌تاثیر قرار گرفته‌اند. واقعا در این زمینه هشدار می‌دهم که باید مسئولان فرهنگی در میدان حاضر شوند و مقابله کنند. این می‌تواند خطر بزرگی برای فرهنگ دفاع مقدس به‌خصوص در عرصه موسیقی حماسی باشد.

جلوی مقام معظم رهبری هم اجرا داشتید؟

بله. کار خجسته باد این پیروزی را اجرا کردیم. عکس‌ها هم موجود است و می‌توانم برای شما ارسال کنم.

یادبود پدر شعر انقلاب

عمده اشعاری که محمد گلریز خوانده است، سروده حمید سبزواری است. اما حمید سبزواری که بود؟ شعر حمید سبزواری، شناسنامه زمانمند انقلاب است، زیرا کمتر حادثه یا رویدادی است که شاعر با حساسیت ویژه خویش، آن را با گلواژه‌های شعرش در حافظه زمانه نقش نکرده باشد تا آیندگان از یاد نبرند که نسل گذشته در چه شرایط دشواری از آرمان‌ها و انقلابش دفاع کرده است. حمید سبزواری هنگامی که در بانک بازرگانی مشغول بود نشریه‌ای داخلی راه انداخت؛ نشریه‌ای که علاوه‌بر اخبار بانک و مسائل اقتصادی، جدول و صفحه شعر و داستان هم داشت.

سبزواری درمیان شعرای متقدم، کار مسعود سعدسلمان و ناصرخسرو را بیشتر می‌پسندد. در میان شعرای معاصر نیز فرخی و نسیم‌شمال در او تاثیرگذارتر بوده‌اند. طی جریان انقلاب کم‌کم شعرهای او حال‌وهوای مذهبی به خود گرفت. در جریان ساخت سرودهای انقلابی هم پیشقدم بود. مدتی هم در جبهه حضور داشت و اشعاری نیز در رابطه با جنگ تحمیلی سرود.

حمید سبزواری درمورد سبک شعری خودش گفته بود: «اشعار من بیشتر در قالب قصیده و به پیروی از «سبک خراسانی» است. بنده به این سبک تعلق‌خاطر خاصی دارم، چون معتقدم سرمایه گرانبهایی است که از بزرگان‌مان به میراث رسیده است.» سبزواری در گفت‌وگویی با اشاره به اینکه شاعران نمی‌توانند نسبت به مسائل پیرامون خود بی‌تفاوت باشند، گفته بود: «هرگاه در تاریخ کشور ما تحول بزرگی پدید آمده، شعرهای خوبی نیز متناسب با آن رویداد سروده شده است، مثلا شاهنامه فردوسی در زمانی پدید آمد که معنویت‌ها و فرهنگ ایرانی زیرسوال رفته بود.

تحول بزرگی مانند انقلاب اسلامی هم موجب تحول در حوزه ادبیات شد و شعرای ایرانی با این تحولات همگام شده و شعرهایی متناسب با آن را سرودند. شاعران متناسب با رویدادی که شعر می‌سرایند باید آهنگ متناسب با آن را مدنظر داشته باشند و شاعری که بین آهنگ و محتوا هماهنگی و ارتباط عاطفی ایجاد نکند شعرش تاثیرگذار نمی‌شود. شاعر باید متناسب با نیازها و خواست‌های جامعه شعر بسراید و از سویی همگام با این احساس نیاز موسیقی شعر نیز با محتوای کارش ارتباط عمیق داشته باشد. مثلا اگر شاعری شعری عرفانی می‌گوید باید محتوا و آهنگ، تلطیف‌کننده روح انسان باشد و اگر درباره جنگ و دفاع در برابر دشمن شعر می‌سراید، شعرش باید آهنگ و محتوای حماسی داشته باشد. بنابراین زمانی هم که انقلابیون با رژیم شاه مبارزه می‌کردند ادبیات و شعر ما رنگ و بوی حماسه داشت و همین محتوا و آهنگ حماسی مردم را به مبارزه ترغیب می‌کرد. زمانی هم که انقلاب پیروز شد، شعر باز هم رنگ حماسی خود را حفظ کرد.»

البته سبزواری در سال‌های پایانی عمر خود انتقاداتی را نسبت به شیوه سرودن برخی اشعار در حوزه دفاع مقدس مطرح کرده و گفته بود: «انکار وجود ادبیات پایداری در ایران یک سوءتفاهم است، زیرا این ادبیات با شیوه‌ها و رویکردهای مشخصی در دوره خودش متولد شد و در مقاطعی توانست به بار هم بنشیند، اما من درحال حاضر از نحوه ارائه این نوع از آثار ادبی چندان راضی نیستم، زیرا در برخی شعرها و داستان‌ها، دفاع مقدس ما که بار ارزشی داشت، به‌عنوان ضدارزش معرفی می‌شود و این ظلم به فرهنگ و ادبیات ماست.» وی تاکید داشت که جنس جنگ هشت‌ساله ما متفاوت از جنس جنگ‌های دیگر نقاط دنیاست و در این‌باره می‌گفت: «در همه دنیا «جنگ» مخالفانی جدی دارد، از نظر من هم این پدیده قابل قبول نیست، اما باید توجه داشت که ما دفاع کردیم و این نکته باید در ادبیات و هنر ما مورد توجه قرار بگیرد.» حمید سبزواری در ۲۲ خرداد ۱۳۹۵ در ۹۱سالگی به دلیل کهولت سن در سرخاب درگذشت و در زادگاهش سبزوار به خاک سپرده شد.

*فرهیختگان

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.