حمید خرمی/ فیلم سینمایی «تا ابد» اثری تلخ و سیاه است که در شرایط کرونایی این روزهای کشور به روی پرده سینماها رفته است. اثری که بازهم به رسم همیشگی نامربوط و نامأنوس بودن تولیدات صنعت سینمای کشور را با اوضاع و احوال مردم به نمایش گذاشته و هویدا می سازد و جامعه نیازمند شادابی و امید را به تماشای فیلمی می نشاند که رنگ و بوی امید ندارد و سراسر سیاهی و پلشتی و یأس و ناامیدی است.
فیلمنامه این اثر سینمایی را امیرحسین دواتگر نوشته است. فیلمنامه ای که شبیه فیلمهای نوآر شعری دهه ۱۳۵۰ میلادی آمریکا است و تمام زمان فیلم در شب میگذرد و شخصیتهای فیلم نیز دچار نوعی سرگشتگی و جنون شدهاند. و از سوی دیگر چون تعلیق فیلم بر اساس موضوع پولهای بهرهای است، فیلم به اثری با ژست نوآر اجتماعی تبدیلشده است و از سوی دیگر چون ادعای آسیبشناسی هم دارد، به اثری شبیه سایکودرام ها و پیرو فیلم ی همچون بایسیکل ران در آمده است.
فیلم سینمایی «تا ابد» با مکث دراماتیک و موکدکنندهای به پایان میرسد. پایانی غلوشده که مضمون فیلم را پررنگ میکند و درنتیجه از فیلم چیزی جز تیتر موضوعیِ عبرتآموزش، آسیبهای اجتماعی نزولخواری، باقی نمیماند. حال آنکه فیلم سینمایی «تا ابد» عملاً نوعی نوآر ضد شهری است و به هیچ وجه فیلم اجتماعی یا رئال محسوب نمیشود. و اگرچه کارگردان سعی داشته قصه را به شهر خاص و یا نقطه خاصی اشاره ندهد و قصهای باشد که در هر نقطهای از جهان ممکن است اتفاق بیفتد، اما فیلم سینمایی «تا ابد» ، به همین واسطه بیهویتی و فقدان شمایل، به یک اثر ضد مردمی هم تبدیلشده است، زیرا اشارهای به خرابشهر و دیستوپیا دارد و این همه نکتهای است که البته بدیهی به نظر میرسد و نیازی به این تعمیمهای زورکی و تعلیل های اثر ندارد!
فیلم سینمایی «تا ابد» با توجه به تخصص کارگردان اثر که رشته اصلیاش فیلمبرداری و تصویرسازی است و به عنوان فیلمبردار در چند پروژه سینمایی ازجمله فیلم سینمایی عشقولانس به کارگردانی محسن ماهینی و فیلم سینمایی مرداب تنهاست به کارگردانی نصرت الله قاضی مقدم حضورداشته است و ...؛ اکنون برای فیلم سینمایی «تا ابد» استوری برد داشته و از ویژوال برای ساخت فضا استفاده کرده است تا جایگاه اثر را از منظر فیلمبرداری ترفیع بخشد. با این همه کارگردانی اثر چنگی به دل نمی زند و این در حالی است که اندازه نماها و زوایای دوربین و ... سبب می شود تا فیلم سینمایی «تا ابد» در حد یک فیلم تلویزیونی نازل شود.
میزانسن غلو شده فیلم سینمایی «تا ابد» به شدت ضد سمپاتیک است و مخاطب با آن ارتباط برقرار نمیکند این در حالی است که کارگردان با استفاده از جلوههای بصری سعی کرده فضای فیلم را به داستانهای مصور و کمیک نزدیک کند؛ مانند لحظهای که زن و مرد به افق نگاه میکنند و زمینی دیگر در آسمان دیده میشود. ایدههایی که می توان گفت البته به غیراز تلاش برای دور شدن از فضای فیلمهای اجتماعی کارکرد دیگری ندارند!
او همچنین با بهرهگیری از این جلوهها، تلاش کرده تصویر تازهای از شهر نمایش دهد؛ اما برجستگیِ این تصویرسازی از شهر فقط در تمایز آن با نمونههای دیگر خلاصه میشود و فیلم نتوانسته اتمسفری بکر از جغرافیای شهری مجسم کند.
داستان فیلم سینمایی «تا ابد» چهار اپیزود است، و روایت اول درباره فردی به نام علی و با بازی مهرداد صدیقیان است. فردی که قصد دارد تا با بیخوابی کشیدن رکوردی در گینس به نام خود ثبت کند و از این طریق پولی به جیب بزند (چیزی شبیه داستان فیلم بایسیکل ران مخملباف). سوای نظر از برخی از لایه های سیاسی این اپیزود که به صورتی محافظه کارانه در این اپیزود مطرح می شود؛ شخصیت علی در طول اثر با نامزدش که ترلان پروانه نقش او را ایفا می کند بیهوده وقت گذرانده و مدام نگران این باشد که خوابش نبرد! روایت دوم فیلم سینمایی «تا ابد» درباره فردی به نام عباس و با بازی بهرنگ علوی است. شخصیتی که به یک نزولخوار بدهی دارد و دقایق زیادی از فیلم صرف پول جور کردن عباس و تلفن کردن او به این و آن می گذرد. عباس با خواهرزاده کوچک خود در پارکی وِل میگردد و هرجا بساط شرطبندی میبیند شانس خود را برای بردن پول امتحان میکند. همچنین شخصیت مریضحال مرتضی با بازی محسن کیایی در روایت سوم فیلم سینمایی «تا ابد» همانند عباس به دنبال تهیه کردن پول بدهیاش است و این در حالی است که شخصیت او در تمام مدتزمان حضورش در فیلم داد و بیداد دارد و با آدمهای دیگر وارد درگیری و دعوا میشود. همچنین ر این بخش است که ماجرای گروگانگیری کاریکاتوری همسرِ دوستش پیش میآید و پدرش که با ازدواج فرزندش مخالف بوده، برای کمک به او شرط می گذارد که از همسرش طلاق بگیرد و ... قصه چهارم فیلم سینمایی «تا ابد» در مورد همراهی تصادفی زن و مردی مرموز است که مخاطب اثر دقایق زیادی شنوند دیالوگهای بیمعنی آن دو با یکدیگر می باشد. کاراکتری که نوحه پوشش و حضورش به صورتی ویژه از شباهت خاصی با لارنس فیشبرن (Laurence Fishburne) و کاراکتر منجی گونه او در فیلم سینمایی ماتریکس (The Matrix) برخوردار شده و این در حالی است که میلاد کیمرام در نقش مرد نزولخوار داستان و در قالب شخصیتی بیهدف که به پوچی رسیده حضور دارد. مردی که بدهکاران زیادی دارد، اما انگار عجلهای برای وصول طلبهای خود از آنها ندارد و حتی جواب بدهکاران خود را نمیدهد. و البته ضعف شدید فیلم سینمایی «تا ابد» آنجا ظهور پیدا می کند که این چهار اپیزود فیلم، در ارتباطی یکپارچه و معنادار با یکدیگر قرار نمیگیرند و همه آنها به تکرار یک موقعیت مضمونی آن هم در سطحیترین شکل ممکن روایت می شوند. |
در مجموع سبک فیلمبرداری و فضاسازی در فیلم سینمایی «تا ابد» چیزی شبیه فیلمها و تولیدات ژانر خون آشام و زامبی لند ( Zombieland ) می باشد. اثری که به صورت مشخص از فیلم سینمایی شهر گناه ( Sin City ) به کارگردانی تارانتینو الحام گرفته است؛ وام گیری ویژه ای که در سال های اخیر همواره در غالب فیلمهای ضد ایرانی شاهد آن می باشیم و از این جهت می توانیم تولیداتی همچون فیلم سینمایی دختری در شب تنها به خانه میرود ( A Girl Walks Home Alone At Night ) به کارگردانی آنا لیلی امین پور را به عنوان موفق ترین رونوشت آن ارزیابی نماییم.
البته باید توجه داشت که فیلم سینمایی «تا ابد» در ایجاد موقعیتها نتوانسته مسیر درستی را در پیش بگیرد؛ چراکه ساختمان ساختاری اثر با حفرههای اساسی مواجه است و بهتر است بگوییم ایده اولیه فیلم بر اساس همان طرح چندخطی احتمالا تبدیل به فیلمنامه شده است؛ فیلمنامهای که کشش لازم برای روایت شدن و شکلگیری درام را ندارد و آن چیزی که برای فیلمساز اولویت داشته قطعاً سیاه نمایی از اجتماع پیرامونی خود به به بهانه فعل حرام ربا بوده است و این در حالی است که باید بر این موضوع تاکید داشت که سیاه نمایی در فیلم سینمایی «تا ابد» به وضوح فاقد نگرش و اندیشهای واقعگرایانه است و با ضعیفترین تمهیدات شکلگرفتهاست. بهطوریکه مخاطب در فیلم سینمایی «تا ابد» با اثری مواجه می شود که حتی نمیتواند یک فیلم کوتاه باشد و تولید کننده عملا هیچ پردازش مناسبی برای آن نداشته و آدمهای بلاتکلیف و بیهویت در فیلم سرگرداناند و دیالوگها تخت و تصنعی است و بازیگران فیلم هم که تمام تلاش خود را کرده اند که بدترین بازیهای خود را در فیلم سینمایی «تا ابد» ارائه دهند و صرفاً همانند صورتکهایی سخنگو و همچون مردگان متحرک، دیالوگ می گویند!
دنیای فیلم سینمایی «تا ابد» از فقر و ناکامی و عقدههای چند میگوید و انفعالاتی که آدمهای این دنیا برای غلبه بر فقرشان انجام میدهند. عطش پولدار شدن، یا حداقل به رفاهی نسبی رسیدن، در جامعهای که هرروز فقیرتر میشود، مثل یک ویروس کشنده به جان آدمها میافتد، آنها را مقابل هم قرار میدهد و درنهایت همه را به یک اندازه قربانی میکند. فیلم بااینکه سعی میکند به جامعه و رفتارهای آدمهای جامعه نزدیک شود، از کنکاش و ریشهیابی بازمیماند و به زبان سادهتر از طرح موضوع غافل میشود. درواقع، آنچه تا ابد مطرح میکند، فرقی با تیترهای روزنامهای ندارد. بهاینترتیب، این فیلم در اولین قدم در جذب مخاطب با مشکل اساسی روبرو میشود. |
فیلم سینمایی «تا ابد» آنقدر دچار نقصهای ریزودرشت است که شاید نقد برای آن امری زیادی تلقی شود؛ اما در این میان موضوع قابل اهمیت آن است که چرا وزارت ارشاد و سازمان سینمایی کشور در شوراهای اقماری خود نظارتی بر تولید چنین فیلمهایی ندارد!؟ و آیا شوراهای نظارتی از درک و فهم فیلمنامه عاجر می باشند و عملا نمی توانند با خواندن فیلمنامه تشخیص دهند که اثری همچون فیلم سینمایی «تا ابد» سعی داشته تا بستری برای مشکلات چند جوان در یکشب را به تصویر بکشد، اما وحدت زمانی و ناکجایی که داستان باید در آن بگذرد، به بدترین شیوه روایت شده و این روایت به صورت مستقیم تبدیل به اثری چرک و سیاه شده که ابتدا و میان و پایانش مشخص نیست!؟
نظرات