سه‌شنبه ۱۵ شهریور ۱۳۹۰ - ۲۳:۱۷

قضاوت با چشمان کاملا بسته

زندگی با چشمان بسته

شادی رستمی

"زندگی با چشمان بسته"دهمین فیلم "رسول صدر عاملی"پس از فیلم های تحسین شده ای چون"من ترانه پانزده سال دارم" و "دختری با کفش ها ی کتانی" است و به نظر می رسد پس از ساخت یک تریلوژی زیارتی (هر شب تنهایی ،شب،شب وقسم به دلتنگی) بازهم درگیر دغدغه های اجتماعی شده است. وی این بار موضوعی را بر گزیده که در این چند سال اخیر مونوپل "اصغر فرهادی" بوده و مخاطب را به شدت شیفته خود ساخته است: قضاوت نادرست.
 
فیلم داستان خواهر و برادری به نام علی و پرستو را روایت میکند که علاقه ی فراوانی به یکدیگر دارند، برادر روی کشتی به کار مشغول است و خواهر با والدینش در محله ای سنتی و قدیمی زندگی می کند. اما زمانی می رسد که پرستو تصمیم می گیرد در زندگی اش تغییراتی ایجاد کند و به همین دلیل از دانشگاه انصراف می دهد،تا پاسی از شب به بهانه شغلش از خانه بیرون می ما ند و بیش از پیش به سر و ظاهر خود می رسد. پدر و مادر که تاب نگاه های سنگین و کنجکاو،کنایه ها و دخالت اهل محل را ندارند حتی تصمیم به قتل دخترشان هم می گیرند!تا اینکه با بازگشت علی همه چیز شکل دیگری به خود می گیرد....

"صدر عاملی"به عنوان کارگردانی که تجربه ی ساخت اولین ملودرام استاندارد ایرانی (گل های داوودی 1363) را در کارنامه اش دارد،این بار در قالب یک درام اجتماعی_خانوادگی کوشیده رفتارهای نادرست اجتماعی را به چالش بکشد و تهمت زدن و شایعه سازی را نقد کند اما فیلم نمی تواند آن اندازه مخاطب را با خود همراه کند و او را به این باور برساند که پرستو بی گناه است چرا که مسایل گوناگونی بر فساد او حکم می‌کنند و برخی از آنها در انتهای فیلم نیز گشوده نمی‌شود اما به هر حال یک مخاطب آزموده و سینماشناس بر اساس یک کلیشه قدیمی می داند که پرستو حتما پاک است!!!!!

جالب اینکه پرستو با بیتا ،زنی شوهردار اما خوشگذران که حسرت بچه اش را در دل دارد به گردش ، تفریح و اتو زنی! می رود ، با موکلینش شام می‌خورد و با اتومبیل های گرانقیمتشان رانندگی می‌کند اما در نهایت با اعترافی ساده از همه ی گناهان مبرا می شود و در ذهن بیننده می رود که زود قضاوت کرده و همانند مردم محل برداشت بدی داشته است در حالی که گویی منطق داستان از دست نویسنده در رفته و به گونه ای در صدد القای بی گناهی پرستو بر آمده بی‌آن که سکانس‌های بی بند و باری او را ماست‌مالی کند!

همچنین "صدر عاملی"با نشان دادن فرهنگ خاله زنکی محله ای کوچک و در عین حال تعمیم آن به کل جامعه در نشان دادن برخی صفات و رسوم قدری اغراق کرده است مثلا دخالت پدر پرستو در زندگی خصوصی دیگران و نادیده گرفتن مشکلات فرزند خودش،قصد سر بریدن دختر بی آنکه با او حرف بزند و حقیقت را از خودش جویا شود و علاقه بیش از حد او و همسرش به پسرشان علی که مصداق فرهنگ پسردوستی است به طوری که برای بازگشت او جشن و شادی به راه می اندازند و به مشکلات دختر اعتنایی نمی کنند. در حقیقت کاراکتر پدر با کاستی های فراوان پرداخته شده و نسبت به باقی شخصیت‌ها دوگانگی آشکاری دارد. البته فرهاد آییش به حق همه تلاش خود را برای ایفای نقش به کار برده است.

به غیر از این ضعف ها، برخی سکانس ها چنان در فیلم کش می آید و کسالت بار است که حوصله بیننده را سر می برد برای مثال صحنه ای که مادر ایستاده و امضا جمع کردن مردم بر علیه دخترش را تماشا می کند چنان طولانی و ملال آور است که بیننده تصور می کند او قصد انجام کار متهورانه ای را دارد و این آرامش پیش از طوفان است و یا سکانس کشدار خیره شدن پدر به چاقو بی هیچ کلامی، مردم رادر سینما به چرت زدن انداخته بود ! همچنین برخی سکانس ها در حد و اندازه های کارها ی "صدر عاملی " نبودند مثلا صحنه ای که علی و امید(حامد بهداد وپولاد کیمیایی) درباره پرستو صحبت می‌کنند انگار طراح صحنه دارد چند کپه برگ پاییزی را جلوی پنکه می‌ریزد که بدین شکل مصنوعی و نازیبا در فضا پراکنده می شوند و البته نباید حس گیری نامناسب کیمیایی را در ضعف این سکانس نادیده گرفت ، یا رقص بی‌ربط علی و پدرش که البته به توجیه برخی دوستان به دلیل کاستن از تلخی بیش از حد فیلم در بدنه اثر گنجانده شده است.

با همه ی این تفاسیر،صدر عاملی کارگرُدان قابلی است و در ذهن مخاطب پیشینه ای در خور دارد.فیلم او حتی با همه ی این مشکلات از آثاربسیاری از فیلم سازان مطرح گذشته و بازاری سازان فعلی سر تر است.او میزانسن های حرفه ای و قاب بندی های چشم نواز را در "زندگی با چشمان بسته" به مانند سایر آثارش رعایت کرده و با تکیه بر موسیقی متن مناسب صحنه های زیبا و به یاد ماندنی هم خلق کرده است.او حتی با قرار دادن صحنه ی زد و خورد پرستو با راننده ماشین مدل بالا قدری هیجان به فیلمش تزریق کرده است.رد کردن بسیاری از این خطوط قرمز سبب دو سال و نیم توقیف و جرح و تعدیل فیلم شد و در حال حاضر تنها در تهران مجوز اکران دارد به طوری که صدای شهرستان ها در آمده که " ما را از دیدن فیلم محروم می‌کنید، با پخش آن در سیستم ویدئوی خانگی چه خواهید کرد"؟همچنین یکی از نکات جالب "زندگی با چشمان بسته" نگارش فیلم نامه اش توسط محمود اربابی،رئیس پیشین اداره نظارت و ارزشیابی معاونت سینمایی انجام شده است.

اما به جد میتوان گفت نقطه ی قوت این فیلم بازی حامد بهداد است. با تماشای بازی او تمام تصوری که از هنرنمایی هایش در ذهن دارید دگرگون خواهد شد.گویا بهداد سرانجام موفق شده بر شور و هیجان بیش از حد خود که از خصوصیات منحصر به فرد بازی اش است فائق آید و تمثال یک برادر خوب ،مهربان و منطقی را به نمایش بگذارد.ترانه علیدوستی در "زندگی با چشمان بسته"بهترین بازی اش را ارائه نداده و نقشش زیر سایه ی قدرتمند بهداد گم می شود اما دیدن او با چهره ای پر شرم و حیا،نگاه های معصوم و لباس مدرسه همه خاطره ی خوش "من ترانه پانزده سال دارم" را زنده می‌کنند و به نظر می آید همکاری صدرعاملی و علیدوستی این بار نیز مغتنم بوده است.

صدر عاملی برای "من ترانه...."اصلی ترین جوایز جشنواره فجر و معتبرترین فستیوال های دنیا را کسب کرد و باید نشست و دید آیا آخرین اثر وی با حواشی بسیار و مضمون لبه دارش می‌تواند برایش موفقیت های گذشته را زنده کند؟


پایان پیام/ ع ک / ع الف

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.