یکشنبه ۶ اسفند ۱۳۹۱ - ۱۹:۴۴

به بهانه نمایش فیلم بروس لی از شبکه مستند سیما/

به دنبال قاتل بروس لی

بروسلی

سینماپرس-گروه تلویزیون/علی سرچشمه

نمایش فیلم «من بروس لی هستم» از شبکه‌ی مستند سیما بهانه‌ای شد برای نوشتن یادداشتی که موضوع آن برای سال‌ها در ذهنم چرخ می‌خورد و هر از چند گاهی فکرم را به خود مشغول می‌کرد که آیا به راستی مرگ این ستاره یک حادثه بود؟ و اگر نه؛ چه کسی و یا چه چیزی او را به کام مرگ کشاند؟

 

«بروس لی» برای جوانان نسل امروز شاید تنها یک نام باشد، یک ستاره‌ی سابق هالیوودی و یا در بهترین حالت یک کنگ‌فوکار تراز بالا. اما این برای ما دهه‌ی شصتی‌ها و بیشتر از ما منسوبین به دهه‌ی پنجاه «بروس لی» تداعی کننده‌ی یک مرام است، یک ایدئولوژی، یک جهان‌بینی و یک طریقت؛ نه فقط یک ستاره‌ی معمولی هالیوود بلکه یک پهلوان شرقی که در مبارزاتی مردانه قهرمانان پوشالی غرب و نوکران شرقی‌شان را جلوی چشمان دوربین‌های هالیوود به خاک می‌اندازد، قهرمانانی سفیدپوستی که تمدن غرب بر شانه‌های آنان استوار شده بود و هم‌چنان می‌شود و شرقی‌های غیرسفیدپوستی که مسخ این تمدن شده و بردگی‌اش را می‌کردند. «بروس» از این نگاه یک نماد فرهنگی و چه بسا خود فرهنگ به حساب می‌آمد.

 

لی در 27 نوامبر 1940 در محله‌ی چینی‌های سانفرانسیسکو در کالیفرنیای آمریکا به دنیا آمد و توسط والدینش به هنگ‌کنگ برده شد و در 19 سالگی برای تحصیلات عالی به کالیفرنیا بازگشت. اولین آشنایی بروس با هنرهای رزمی توسط پدرش «لی هوی چون» صورت گرفت. او در ابتدا مهارت‌های پایه‌ای در سبک «تای چی» را از پدرش فرا گرفت اما استاد بزرگ او «ییپ من» از دوستان پدرش بود.

 

پدر برویس یک ستاره‌ی مشهور «اپرای کانتون» بود. لذا بروس لی از طریق پدرش وارد سینما شد و وقتی کودک بود در چند فیلم سیاه و سفید کوتاه بازی کرد. لی اولین نقش خود را به عنوان نوزاد در کالسکه بازی کرد. وقتی که او ۱۸ سال داشت ۱۲ فیلم بازی کرده بود.بعد از نمایش «لانگ بیچ» یک کارگردان که اتفاقاً در سالن حضور داشت به ملاقات بروس رفت و از وی خواست در سریال «زنبور سبز» به ایفای نقش بپردازد و بروس هم پذیرفت و این مقدمه‌ای شد برای ورود بروس لی به سینما.

 

بروس لی بعد از بازی در چند سریال و فیلم سینمایی در آمریکا تصمیم گرفت به هنگ‌کنگ بازگردد و برای هم‌میهن خود نیز چند فیلم بازی کند که توسط «استدیو گلدن هاروست» و کارگردانی «لو وی» کارگردان معروف چینی به ایفای نقش در فیلم‌های «رئیس بزرگ» و «ضربه نهایی» پرداخت که این فیلم‌ها رکورد فروش تمامی فیلم‌های هنگ‌کنگی را شکست.

 

بعد از این فیلم‌ها همه به این نتیجه رسیدند که بدون شک «بروس لی» برترین رزمی‌کار دنیاست. سپس لی خود تصمیم گرفت فیلم بسازد. بدین منظور در سال ۱۹۷۲ شرکت فیلم‌سازی خود به نام «شرکت فیلمسازی کنکورد» را دایر کرد و خود کارگردانی فیلم «راه اژدها» یا «ازگشت اژدها» را به عهده گرفت. این فیلم در هنگ‌کنگ مجدداً رکورد فروش فیلم‌های قبلی بروس را شکست.

 

بعد از موفقیت بروس لی در هنگ‌کنگ هالیوود به سراغ بروس لی آمد و کمپانی «برادران وارنر» از وی خواست در فیلم «اژدها وارد می‌شود» که اولین فیلم جهانی وی به شمار می‌رفت.

در این دوران بروس لی با موج پیشنهادهای شرکت‌های فیلم‌سازی مواجه گشت و وی در چهارمین فیلم معروف خود «بازی مرگ» به ایفای نقش پرداخت. اما این فیلم درهنگ‌کنگ به دلیل فوت ناگهانی ناتمام باقی ماند.

 

تیم پزشکی «بروس لی» ۵ دلیل برای مرگ نابه‌هنگام او ارائه داده‌اند. یکی از دلایل اصلی مرگ زودرس بروس تورم و رشد یک غده در مغز او بود.

 

به گفته همسرش «لیندا»، بروس با تهیه کننده فیلم «ریموندجو» در ساعدت ۲ بعدازظهر قرار داشت. آن دو در مورد ساخت فیلم «بازی مرگ» با یکدیگر مشورت کردند و تا ساعت ۴ بعدازظهر با هم صحبت کردند و بعد به خانه «بتی تینگچی» بازیگر تایوانی‌الاصل که نقش اصلی زن فیلم را داشت رفتند. بعد از ساعتی چو آنجا را ترک می‌کند و بروس و بتی با هم شام می‌خورند.

 

در آن‌جا بروس احساس سردرد می‌کند و بتی یک قرص Eguagesic(آسپرین قوی) به او می‌دهد. حدود ساعت ۷ شب بروس به خواب می‌رود. چو به خانه بتی تلفن می‌زند تا با بروس حرف بزند اما بتی می‌گوید بروس به خواب عمیقی رفته و نمی‌تواند او را بیدار کند. بلافاصله او را به بیمارستان می‌رسانند. پزشکان به معاینه دقیق می‌پردازند. او به کما رفته بود بعد از مدت کوتاهی نیز حتی نفس هم نمی‌کشید. پزشکان متوجه شدند که مغزش تورم دارد. وزن مغز او از ۱۴۰۰ به ۱۵۷۵ گرم رسیده بود.

 

هیچ یک از رگ‌های خونی بسته یا پاره نشده بود. تمام اعضا و جوارح بدن مورد معاینه قرار گرفته و کالبد شکافی شد. در معده‌اش همان قرص آسپرین قوی بود که بتی به او داده بود. علاوه بر این چند دانه شاهدانه در معده اش یافت شد که مشخص نشد این شاهدانه‌ها را از دست چه کسی خورده‌است. عده‌ای از پزشکان معتقد بودند که شاهدانه‌ها به زهر آغشته شده بود و همین امر سبب مرگ وی شده است. اما پزشک اصلی او معتقد بود که به دلیل خوردن آسپرین قوی، تومور فعال شده و مرگش فرار رسیده بود. در واقع چنین فردی با داشتن تومور مغزی نباید چنین آسپرینی مصرف می‌کرد!

 

بروس در زمان مرگ تنها 33 سال داشت، قبر او در سیاتل آمریکا در خیابان گارفیلد است. در هنگام مرگ بروس لی پسرش «براندون لی» ۸ سال داشت که ۲۰ سال بعد از مرگ پدرش یعنی در سن ۲۸ سالگی او نیز به طرز مشکوکی در گذشت و در کنار قبر پدرش به خاک سپرده شد.

 

پسر بروس لی همانند پدرش رزمی‌کار و بازیگر فیلم‌های رزمی اوایل دهه نود بود. براندون در یکی از صحنه‌های فیلم «کلاغ» که باید مورد اصابت گلوله قرار بگیرد، پس از شلیک گلوله توسط یکی از بازیگران و اتمام فیلمبرداری، زمانیکه «الکس پرویاس» (کارگردان فیلم) دستور "کات" می‌دهد، براندون از جا بلند نشده و خون از اندام وی جاری شده و صحنه را فرا می گیرد. عوامل فیلم براندون را به بیمارستان «مدیکال سنتر اوکلند» منتقل می‌کنند اما براندون با زندگی وداع می‌کند ...

 

در هر صورت با درخواست «خانواده‌ی لی» مبنی بر پایان دادن رسانه‌ها بر شایعات و احترام به حریم ایشان، نظریه‌ی کارشناسان در مورد هر دو مرگ پذیرفته شد و مرگ مردان خانواده‌ی لی به سیاهه‌ی مرگ‌های مرموز هالیوود افزوده شد تا از آن‌ها برای همیشه به عنوان معمایی مرگ‌بار یاد شود.

 

اما آن چه که «بروس لی» را از سایر رزمی‌کاران سینما متمایز می‌کند تنها تبحر و تنکنیک خاص او در کنگ‌فو نیست، هر چند که توانایی‌های لی در این رشته طعنه به اسطوره‌ها می‌زند. پلان‌های رزمی بروس لی در فیلم‌هایش یکی از طولانی‌ترین پلان‌های رزمی در تاریخ این نوع سینما به حساب می‌آیند، در حقیقت بروس در صحنه‌های اکشن فیلم‌هایش واقعاً مبارزه می‌کند و حریفان او نیز مبارزین حقیقی هستند و این در مقابل سایر فیلم‌های رزمی به ویژه سینمای هالیوود که صحنه‌های اکشن را با برداشت‌های سریع و منقطع ضبط می‌کنند یک عنصر منحصر به فرد در سینمای بروس محسوب می‌شود که نشان از قدرت و توانمندی او در مقابل کاستی‌های سایر ستارگان دارد که آن‌ها و کارگردانان‌شان را وا می‌دارد برای جبران این نقصان به جلوه‌های سینمایی رو بیاورند.

 

از دیگر سو سینما برای «بروس لی» تنها یک هنر، یک شغل و یا یک ابزار نمایش برای هنرهای رزمی نیست. سینما برای بروس وسیله‌ایست برای بیان تجربه‌ها، جهان‌بینی و فلسفه‌ی خود که آمیزه‌ای است از ملی‌گرایی، مبارزه با ظلم و اشغال‌گری، اخلاق و فلسفه‌ی شرقی. مخاطب غربی شاید با دیدن فیلم‌های بروس لی و صحنه‌های اکشن سرگرم شود و سرشار از لذت تندخویی شود اما فیلم‌های او برای طبقات محروم و مورد تبعض آمریکا مانند رنگین پوستان و فقرا و مخاطبان شرقی غیر از سرگرمی پیام‌های دیگری را هم به همراه دارند؛ تسلیم ناپذیری در برابر زورگویان، ملی‌گرایی و مبارزه در برابر اشغال‌گران و مقاومت در برابر استحاله‌ی فرهنگی پیام‌هایی بودند که بروس به مخاطبان خود عرضه می‌داشت آن هم در زمانه‌ای حساس که ملت‌ها یا باید تسلیم شرق می‌شدند و یا غرب!

 

انتهای پیام/ن.ف

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.