یکشنبه ۱۱ فروردین ۱۳۹۲ - ۱۴:۰۹

پرده نقره ای نوروزدر نوروز با «رسوایی»

شوخی‌های تکراری برای ارائه پیامی گمشده

فیلم سینمایی رسوایی

سینماپرس-گروه نقد/ مهدی شایگان

رسوایی فیلمی دیگر از مسعود ده نمکی است که وی را با سری فیلم های اخراجی ها می شناسند. این فیلم نیز چون فیلم های قبلی این کارگردان ژانر مشخصی ندارد چرا که بین کمدی و پلیسی دست و پا می زند اما موضوع آن مشخص و اجتماعی است.

 

داستان فیلم درباره دو شخصیت اصلی فیلم است که سرنوشت آنها بر اساس تصادف به هم گره می خورد و موازی به تصویر کشیده می شود. اولی که تیپ دستکاری شده ای از فیلمفارسی های قبل از انقلاب است و فیلم با نماهایی رو به بالا از حرکات ناشایست و لباس های جلب توجه کننده وی آغاز می شود دختری با بازی الناز شاکر دوست است که تمام مردان محل را شیفته خود کرده و غیر از پیرمردی لحاف دوز که نقش پیر طریقت قصه را دارد و سنش از این چیزها گدشته است! - به قول تیپ‌های داخل قصه - دارد محله را به فساد می کشاند.

 

فیلم سینمایی رسوایی

 

دومی یک روحانی است که از قضا تنها شخصیت فیلم است و باید بار تمام تیپ‌های تکراری فیلم را به دوش بکشد و اکبر عبدی نقش وی را به خوبی بازی می کند. این روحانی مردی وارسته است که همه محل وی را از ته دل دوست دارند و در عید زهد و ورعی که دارد و به همین دلیل چشم دل وی باز شده است از اجتماع گریزان نیست و به گذران امورات دنیوی مردم در حد امکان کمک می کند. روزها را به تدریس و مسجد می گذراند و شبها برای شکستن کبر و غرور به کار سخت باربری مشغول می شود در حالی که سنش بالاست و این کار برایش دشوار است.

 

فیلم سینمایی رسوایی

 

بقیه آدم های قصه تیپ هایی عاریه ای از فیلمفارسی هستند مثل حاجی بازاری متاهلی که برای به دست آوردن دل دختر سفته های پدر وی را اهرم فشار می کند و نوچه اش را برای خبر داشتن از احوال وی دور و بر دختر می گمارد. پلیس هم اگر چه در تمام طول فیلم حضور دارد و از خود هوش و ذکاوت نشان می دهد اما نقش چندان امروزی ای ایفا نمی کند و حرف آخر را روحانی قصه می زند که معتمد محل است. این حالت کدخدامنشی که با توجه به زندگی امروزی حتی در محلات قدیمی تر تهران هم از بین رفته و با وجودی که کارگردان سعی دارد آن را پایدار نمایش دهد جای خود را به اعمال قانون و نظم اجتماعی داده است، باعث می شود بیننده خود را در سالهای چهل و پنجاه شمسی ببیند و نتواند با آدم های قصه همذات پنداری امروزی و بالایی پیدا کند.

 

فیلم سینمایی رسوایی

 

حضور دیالوگهای تاریخ مصرف گذشته و شوخی های از لطف افتاده تکراری نیز مزید بر علت این موضوع می شود و فیلم را برای مخاطب امروز یک اثر غیر جدی معرفی می کند و برای همین پیام خوبی که کارگردان سعی دارد در قالب این داستان آن را به مخاطب برساند از بین می رود. چه خوب می شد که ده نمکی برای ارائه پیام هایی که فیلم دارد و در زندگی تکنولوژی زده امروز برای همه مردم تذکر آن لازم و سودمند است از داستانی امروزی با دیالوگهای امروزپسند و تاثیرگزار استفاده می کرد تا تماشاگرانی که به دیدن فیلم می روند فقط به شوخی های آن که اصلا برای سنین زیر 16 سال مناسب نیست نخندند و به پیام اصلی فیلم که بیننده را به فطرت پاک گمشده در ظواهر امروزی دنیا ارجاع می دهد توجه بیشتری کنند.

 

فیلم سینمایی رسوایی

 

رسوایی اگر چه در بین فیلم های قبلی ده نمکی فیلم شسته رفته تر و بهتری به نظر می رسد اما درگیر همان شخصیت های اخراجی هاست و همان آدمهای تغییر چهره و ظاهر داده را با افکار و رفتار و گفتار قبل دارد و برای همین به نظر می رسد این کارگردان نمی تواند از آنها دل بکند.

 

توجه جدی ده نمکی به قالبی نو برای فیلم بعدی می تواند گام بلندی در کارنامه این فیلمساز باشد که اصلی ترین بخش فیلمسازی یعنی توانایی جذب مخاطب به سینما را دارد و چه خوب است که حرف های تازه با شیوه های نوین به این مخاطبان در حال کاهش بیافزاید.