شنبه ۷ اردیبهشت ۱۳۹۲ - ۱۰:۰۳

در حاشیه تقدیر از برنامه «کلاه قرمزی» در مراسم انتخاب برترین برنامه های نوروز 92 سیما/

«کلاه قرمزی» چگونه محبوب شد و چطور محبوب ماند؟

کلاه قرمزی 92

سینماپرس ـ گروه تلویزیون/ در مراسم تقدیر از برترین برنامه های نوروزی سال 1392، مجموعه عروسکی «کلاه قرمزی» در کنار سریال «پایتخت 2» به عنوان اثر برتر انتخاب و معرفی شد.

به گزارش خبرنگار تلویزیون سینماپرس، معاون سیما در همین جلسه بر ادامه ساخت برنامه کلاه قرمزی برای مناسبت های دیگر هم تاکید کرد و به نظر می رسد مخاطبان این عروسک های پُر طرفدار دیگر نیازی نیست تا برای ملاقات با این عروسک ها یک سال دیگر هم منتظر بمانند.

 

در دنیای امروز نوعی از برنامه های تلویزیونی توانسته است با توده مخاطب ارتباط برقرار کرده و با تکرار الگوهایی خاص، بدل به «سنت» خاص آن شبکه تلویزیونی گردد. «کلاه قرمزی» در تلویزیون ایران به چنین جایگاهی دست پیدا کرده است. این برنامه بر پایه ساده ترین الگوی قراردادی تلویزیون یعنی حضور یک مجری که با بینندگان سخن می گوید شکل گرفته است. در مطلبی که می خوانید، به این سوال پاسخ داده شده که چرا مخاطب کودک تا این اندازه کلاه قرمزی را دوست دارد؟

 

تلویزیون و سنت کلاه قرمزی:

 

سنت در یک جامعه پدیده ای اجتماعی است که در دل فرهنگ ریشه دوانیده و بدل به ویژگی هویتی آن جامعه می گردد. سنت «تعزیه» و یا سنت «تخت حوضی» که نمایش های ایرانی را ساختار و هویت بخشیده بودند نمونه ای از سنت های پیش از دوران مدرن هستند و اساسا سنت چنان در دوران مدرنیسم رو به نابودی رفته است که از آن در برابر مدرنیسم یاد می شود، لیکن دوران مدرن هم مانند سایر دوره های تکاملی حیات بشر، الگو ها و شاخصه های دلخواه خود را پدید آورده است، که به نوعی می توان آن ها را سنت های دوران مدرن نامید. در این جا طرح یک پرسش ضروری به نظر می رسد:کدام سنت های مدرن هماهنگ با سلامت روح بشر این دوران و کدام مغایر با آن است؟

رسانه تلویزیون و ارتباط با جامعه:

مطالعه شبکه های تلویزیونی در جوامع امروز در سراسر دنیا حداقل یک عامل مشترک را که هدفی همه آن ها نشان می دهد و آن جذب و ارتباط با مخاطب است. تلویزیون به عنوان نافذترین وسیله ارتباط جمعی، همواره از طریق انتخاب الگوهای متعدد برنامه سازی، برای رسیدن به این هدف تلاش کرده است. در هر شبکه موفق تلویزیونی، در هر نقطه از این دنیای پهناور، نوعی از برنامه های تلویزیونی توانسته است با توده مخاطب ارتباط برقرار کرده و با تکرار الگوهایی خاص، بدل به «سنت» خاص آن شبکه تلویزیونی گردد. «کلاه قرمزی» از در رسانه ملی امروز به چنین جایگاهی رسیده است.

 

کلاه قرمزی و شاخصه های بنیادین آن:

برنامه «کلاه قرمزی» بر پایه ساده ترین الگوی قراردادی تلویزیون یعنی حضور یک مجری که با بینندگان سخن می گوید، استوار شده است و از میان گستره وسیع مخاطبان تلویزیونی مخاطبان خاص خود را کودکان انتخاب کرده و می کوشد در هر لحظه به آنان توجه کند.(به بیان دیگر هر لحظه توجه آنان را به خود جلب کند) در کنار این الگو، این برنامه شخصیت «کلاه قرمزی» را که از جنس همان مخاطب منتها کودکی بی توجه و پرحرف است که بسیاری از نکات اخلاقی را که بچه ها باید رعایت کنند، رعایت نمی کند، وارد می کند.

 

محبوبیت کلاه قرمزی؛ این بچه ی شیطان:

«کلاه قرمزی» علیرغم اینکه بی دقت، پرحرف و شیطان است و دائم «خطوط قرمز» را رد می کند، هم برای بچه ها و هم برای مجری محبوب است و شخصیت منفی که باید درآخر فیلم از بین برود محسوب نمی شود. حتی اگر یک روز هم نباشد برنامه لطفش را از دست می دهد، در واقع بدون او برنامه «کلاه قرمزی» وجود ندارد. اما چرا مخاطب کودک تا این اندازه کلاه قرمزی را دوست داشت؟ یک جواب برای این سوال این است که «کلاه قرمزی» از لحاظ روانشناسی همان کودک مخاطب است که بادقت و مودب و ساکت نشسته و برنامه را تماشا می کند و با به پایان رسیدن برنامه ممکن است دست به همان کارهای «کلاه قرمزی» هم بزند و جواب دیگر این است که «کلاه قرمزی» اگر هم همه این اشتباهات را انجام می دهد عیبی ندارد و کودک از همان شیرخوارگی آموخته است که باید عروسک ها را دوست داشته باشد.

 

کلاه قرمزی و پذیرش آن در جامعه ایرانی:

«کلاه قرمزی» در بطن جامعه ی امروز متولد شده است. او در کوچه و خیابان های ایران امروز زندگی می کند. او نه عروسکی است متعلق به گذشته و نه عروسکی است الگو برداری شده از روی یک پسربچه خارجی. مانند همه بچه های امروز ایرانی یک پیراهن و کلاه دارد. کلاهی که همه بچه ها موقع رفتن به مدرسه سرشان می گذارند. کودکانی که در دهه ی شصت متولد شدند و عموم مخاطبان این برنامه تلویزیونی را تشکیل می دادند به علت سیاست های تشویقی دولت برای بچه دار شدن خانواده ها، عموما در خانواده های پرجمعیتی زندگی می کردند که علیرغم داشتن خواسته های زیاد به حرف های آنان توجه نمی شد. جمعیت کلاس های درس هم زیاد بود و معلم فرصت نمی کرد  به سوالات و خواسته های همه ی دانش آموزان این دوره توجه کند. در نتیجه کلی حرف داشتند و البته تنها هم بودند. «کلاه قرمزی» پرُحرف، شخصیتی بود که کسی را یافته بود که نه تنها به حرف های او گوش می کرد بلکه در برابر بچه های توی خانه با او بسیار مهربان بود. کودکان با حسرت به «کلاه قرمزی» نگاه می کردند. در واقع او قهرمان توده مخاطب کودک بود.

 

کلاه قرمزی و سیر تحولی آن:

 

تحول «کلاه قرمزی» از کاراکتر دوست داشتنی یک برنامه ی تلویزیونی به یک ستاره محبوب، یک شبه رخ نداد و تامل در این باب به عنوان یک نمونه مناسب می تواند راهگشای، برنامه ریزی های مدبرانه تر در عرصه صدا و سیما باشد. «ایرج طهماسب» به عنوان مجری و کارگردان کوشید کاراکتر دوست داشتنی خود را به همراه گروه سازنده برنامه به عرصه ی سینما برده و در آنجا با مخاطبان سینمایی و این بار در یک مکان عمومی تر رویارو کند. در این مرحله «کلاه قرمزی» دارای شناسنامه گردید و به زندگی واقعی و میان جمعیت مردم قدم نهاد و شخصیت های عروسکی دیگر هم در زندگی و دنیای او  قدم نهادند. شخصیت هایی همچون پسرخاله و سروناز. در واقع «حمید جبلی» و «ایرج طهماسب» همراه با همان مخاطبان کودکی که آرام آرام بزرگ می شدند، کاراکتر خود را رشد می دادند اگر چه ظاهر او تغییر پیدا نکرده بود. این عدم تغییر ظاهر «کلاه قرمزی»  از پس گذشت سال ها، چند مزیت به همراه داشت: نخست اینکه او را به یک شخصیت نمادین تبدیل کرد که به ازای همه کودکان، ما به ازاء داشت و در نتیجه نسل جدید کودکان را نیز به مخاطبان خود اضافه می کردند. دوم اینکه با این عمل «کلاه قرمزی» محصول یک دوران و شخصیتی ریشه دار، اصیل و جا افتاده تلقی می شد که نوستالوژی یک نسل را نیز با خود همراه داشت. به این ترتیب «کلاه قرمزی» از لحاظ شهرت و اصیل بودن، «دارا و سارا» عروسک های معروف بازار داخل را نیز پشت سر گذاشت.

 

کلاه قرمزی، تغییرات شکلی و شخصیت های فرانمادین:

 

با امکانی که صدا و سیما برای برنامه ی «کلاه قرمزی» مخصوصا در چند سال اخیر فراهم آورد، این برنامه توانست، ظرفیت های تازه ای را برای جذب مخاطب به خود اضافه کند. از مهمترین این ظرفیت ها عبارتند از:

 

تغییرات جدید در شکل اجرایی برنامه: حالا دیگر برنامه ی «کلاه قرمزی» یک برنامه ی تک لوکیشنی نیست بلکه برنامه ای است که می تواند در هر مکان و لوکیشن دیگری رخ بدهد؛ از آشپزخانه و پذیرایی گرفته تا فرودگاه و هواپیما.

 

 دعوت از بازیگران محبوب سینما و تلویزیون و مشارکت آن ها در اجرای برنامه: معمولا تا پیش از این رسم بود که بازیگران محبوب تلویزیون و سینما در برنامه های رسمی تلویزیون حضور یافته و به صحبت های رسمی می پرداختند اما حضور چنین بازیگرانی در برنامه ی «کلاه قرمزی» هم کیفیت صحبت های آنان را تغییر داده و صمیمی تر کرده و هم «کلاه قرمزی» را به عنوان یک واقعیت مسلم در فضای رسانه به اثبات می رساند.

 

افزودن شخصیت های جدید به این برنامه: گذشته از موارد بالا بی شک مهم ترین عامل به روز بودن «کلاه قرمزی» ، ورود شخصیت های تازه در هر زمان به داخل آن است. به گونه ای که امروز دیگر کلاه قرمزی کمتر در آن نقشی پررنگ ایفا می کند. به عنوان مثال در «کلاه قرمزی 92» عمده توجه با «فامیل دور»، «جیگر»، «ببعی»، «گابی»، «پسر عمه زا»، «دختر همساده»، «خانم بزرگ»، «آقوی همساده» بود و «کلاه قرمزی» البته همچون نشان خاص برنامه حضور دارد. نکته ی مهم و مورد تاکید این است که علیرغم حضور شخصیت های متعدد در مجموعه «کلاه قرمزی» تاکنون هیچ شخصیت بی هویت و تعریف نشده ای در آن وارد نشده است. همه شخصیت های این برنامه برای مخاطب، خاص و منحصر به فرد هستند.

 

کلاه قرمزی و خطوط قرمز رسانه در ایران:

 

«کلاه قرمزی» با پیش گرفتن یک رویکرد طنز نسبت به مسائل اجتماعی توانسته است بسیاری از «خطوط قرمز» را که در حالت عادی عبور از آن ها در سایر برنامه های تلویزیون امکان پذیر نیست، پشت سر بگذارد. به عنوان مثال اگرچه حضور شخصیت «جیگر» در این برنامه و حرف هایی که بر زبان می آورد بحث های زیادی را بر سر زبان ها انداخت، لیکن باز با یک جور سعه صدر هم حضور آن در ادامه امکان پذیر شد. با این ترتیب «کلاه قرمزی» توانسته است ظرفیت های بیانی رسانه تلویزیون را بالا ببرد.

 

کلاه قرمزی و سیاست های صدا و سیما در برابر آن:

 

«کلاه قرمزی» یکی از ده ها «واقعیت ایده آلی» است که می بایست حضور آن در تلویزیون مورد تاکید قرار بگیرد. برنامه ای سرگرم کننده و محبوب با مخاطبان انبوه، که حرف هایی برای گفتن دارد و هیچ وقت هم به صورت برنامه ای پرادعا و شعاری جلوه گری نکرده است. «کلاه قرمزی» اکنون به صورت یکی از سنت های محبوب تلویزیون در آمده است که هر سال مخاطب چشم انتظار پخش آن از رسانه است و می توان با گسترش امکانات و پتانسیل های تولید آن از آن به عنوان برنامه ای برای نگاه انتقادی و سالم در جامعه، گرم کرده محیط خانواده  و ارتباط میان نسل ها سود برد؛ چرا که ما باعروسک هایی طرف هستیم که با خبرسازی و حاشیه پردازی هایی که می کنند دست روی بخش مهمی از نقاط حساس فرهنگ ایرانی گذاشته اند و  آن سخن گفتن به کنایه و استفاده از نمادگرایی در با مخاطب می باشد. سخنانی که ارائه ی موضوعات زندگی روزمره در جهت حرکت به سوی جامعه ی سالم و با نشاط  محور اصلی آن هاست.

 

انتهای پیام/م/ب/ن.ف

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.