یکشنبه ۲۴ آذر ۱۳۹۲ - ۰۰:۲۳

همراه با سینما حقیقت؛

«شاهجهان» بهانه‌ای برای پرداختن به مشروطه از دید کارگردان این مستند است

مازیار فکری ارشاد در نشست فیلم یک سطر واقعیت در سی امین جشنواره فیلم فجر

نشست نقد و بررسی فیلم های «شاهجهان» به کارگردانی حسن نقاشی، «بعد از فراموشی» به کارگردانی آرش رییسیان و معرفی فیلم مستند «برای من خورشید هرگز غروب نمی‌کند» ساخته مینا راد از فرانسه امشب؛ 23 آذر، با حضور مازیار فکری ارشاد؛ منتقد سینما در سالن شماره 3 سینما فلسطین برگزار شد.

به گزارش خبرنگار سینماپرس، نشست نقد و بررسی فیلم های «شاهجهان» به کارگردانی حسن نقاشی، «بعد از فراموشی» به کارگردانی آرش رییسیان و همچنین جلسه معرفی فیلم خارجی «برای من خورشید هرگز غروب نمی کند» به کارگردانی ساخته مینا راد در همین سالن برپا شد.

 

در ابتدای این نشست کارگردان شاهجهان گفت: زمانی که می‌خواستم این پروژه را شروع کنم با خودم به شدت فکر کردم که باید اتفاقاتی در فیلم بیافتد که از آن چیزی که ما در کتاب هاس درسی خود خوانده ایم  نباشد. تلاش کردم که یک وزن قصه گو برای آن پیدا  کنم که با یک ریتم قصه گو در فضا آشنایی زدایی کند و شرایطی را به وجود آورم که مخاطب ترغیب شود تا بیشتر مشروطه را بشناسد و اگر مخاطب با این شخصیت گره بخورد در کلیت اثر شخصیت را رها نمی کند و تا پایان ماجرا همراه او است.

 

حسن نقاشی ادامه داد: تصمیم گرفتم این قضیه را در سکانس ها جوری پچینم که ماجرا در ابتدای فیلم مبهم باشد و کم کم شخصیتتی در فیلم بیاید که لایه های ماجرا را باز کند. سعی کردم داستان مشروطیت را از نگاه خودم نشان دهم نه آن نگاه کلاسیکی که همیشه وجود داشته است.

 

این مستندساز افزود: خیلی از کسانی که فیلم من را دیده بودند به من توصیه می کردند فیلم را با مرگ پرویز شاهجهان تمام کنم اما واقعیت ماجرا این نیست. من وقایع مستندی از فوت شاهجهان داشتم که مجبور بودم آن ها را توضیح دهم. در دقیقه 30 فیلم شخصیت اصلی من فوت می کند و باقی فیلم به تاثیراتی که او در زندگی بعد از خودش می گذارد، می پردازد.

 

وی بیان کرد: قرارداد من برای تولید این مستند 25 دقیقه بود اما 45 دقیقه شد و من دوست داشتم تا 60 دقیقه هم برسد چون خیلی از چیزها را به خاطر کمبود زمان در فیلم نگفته ایم.

 

فکری‌ارشاد در نقد مستند «شاهجهان» گفت: شخصیت شاهجهان با یک نریشنی که بر روی فیلم است اطلاعاتی را به ما می دهد که با در کنار هم قرار دادن این اطلاعات ناگهان در دقیقه‌های پایانی یک گشایشی بر زندگی این شخصیت اتفاق می افتد. نامه هایی که دوستان، همسر و آدم های مختلف برای او نوشته اند و ما به صورت نریشن متن آن نامه ها را می شنویم و یا حتی با عکس هایی که از این شخصیت در آن دوره و زمان موجود است به شکل بطنی جلو می رویم و ناگهان می بینیم در وسط زندگی شخصیتی هستیم که خیلی هم شناختی از آن نداریم.

 

وی ادامه داد: این آدم در نقطه ای از تاریخ و انقلاب مشروطه نقش بسیار موثری دست کم در منطقه زندگی خود داشته است. این روند برای گشایش ماجرا از نکات مثبت این مستند بود.

 

این منتقد بیان کرد: این ایده کارگردان «شاهجهان» را که از نگاه خود به ماجرای مشروطه پرداخته نه از نگاه کلاسیک همیشگی می پسندم که در آن یک شخصیتی که نه چندان شناخته شده نیست را دست مایه کار خود قرار داده و این دست مایه بهانه ای برای شنیدن و دیدن روایات شخصی این کارگردان است.

 

وی ادامه داد: از یک جایی به بعد در فیلم این شخصیت نه اینکه به حاشیه برود بلکه کمرنگ می شود که به این بهانه بررسی و تحلیل کارگردان از تاریخ مشروطه را به صورت نریشن می شنویم.

 

آرش رییسان در ادامه این نشست گفت: این ماجرا از جایی آغاز شد که پیمان سلطانی بر اساس آشنایی قبلی که با من داشت به من مراجعه کرد و از من خواست به دلیل اینکه سال ها قطعه وطنم را که او ساخته و آنطور که باید و شاید به آن پرداخته نشده و اطلاعات نادرستی از آن باقی است و مهمترین آن این است که همه فکر می کنند این قطعه اولین سرود ملی ایرانی است را بسازم که این ابهامات در باره این قطعه برطرف شود.

 

وی ادامه داد: در حقیقت پیمان سلطانی شناسنامه ای از کار خود از من می خواست که همراه با آلبوم موسیقی این اثر، دو اثر دیگر هم در فیلم به آن ها اشاره می شود.

 

رییسیان اظهار داشت: من خیلی در انتخاب کارشناسانی که در فیلم با آن ها به گفت و گو پرداختیم دخیل نبودم و این خواسته پژوهشگر و تهیه کننده کار بود. اگرچه نتیجه این فیلم را دوست دارم اما روند ساخت فیلم به من تحمیل شد. شاید اگر با سلیقه خودم این فیلم را می ساختم از کارشناسان دیگری استفاده می کردم که بتوانم با تناقض هایی که در گفته های آن ها به وجود می آورم قضاوت را برعهده مخاطب بگذارم.

 

این مستندساز در پایان اشاره کرد: هدف سفارش دهنده این بود که حقانیت کار خود و تعلق این قطعه را به خود به همگان ثابت کند و اصرار داشت که در فیلم استنادهای بیشتری صورت گیرد و البته به او حق می دهم.

 

فکری‌ارشاد در ادامه این نشست گفت: با اینکه رییسان با گفتن این مطالب من را خلع سلاح کرد و دست و پای من را برای نقد فیلم خود بست اما باید بگویم مستندهایی که جنبه پژوهشی و تاریخی دارند مانند این مستند، در کشور ما یک ساختار ثابت و مشخصی دارند.

 

وی افزود: یک سری المان هایی است که همه فیلم ها از این المان ها استفاده می کنند از جمله نظرات کارشناسان در رابطه با موضوعی که فیلم به آن پرداخته که در این مستند به صورت متداول و مکرر شاهد آن بودیم و این نکته ای است که این فیلم را از مستندهای هم تراز خود متمایز می کند.

 

در ادامه مینا راد در معرفی اثر خود گفت: فیلم را در مدت زمان 5 هفته فیلمبرداری کردم که بعد از آن هم 3 هفته ای در حال مرتب کردن و چیدمان آن بودم.

 

وی ادامه داد: این مستند را براساس فلسفه سینماحقیقت ژان گوژن ساختم که به رابطه میان فیلمساز و موضوعی که از آن می گیرد اهمیت زیادی می دهد. در این سبک احترام به واقعیت جایگاه خاصی دارد همانطور که نقش دوربین و حضور آن هم هرگز فراموش نمی شود.

 

کارگردان «برای من خورشید هرگز غروب نمی کند» افزود: چیزی که در ساخت این مستند برای من اهمیت داشت احترام به دو شخصیت اصلی بود زیرا آن ها نابینا بودند و اتفاقاتی که در اطرافشان رخ می داد را نمی دیدند من هم از این امر سوء استفاده نکردم و قسمت هایی از زندگی خصوصی آن ها را که مایل به گفتن آن نبودند در فیلمم نیاوردم وبه خواسته آن ها احترام گذاشتم که این احترام دو جانبه بود.

 

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.