دوشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۲ - ۱۱:۲۹

در نشست فیلم سینمایی «امروز» در شب محفل سینمای انقلاب؛

میرکریمی: فیلم تا جایی که به کرامت انسانی احترام می‌گذارد سیاه‌نمایی نکرده است

رضا میر کریمی در نشست خبری فیلم « امروز» در جشنواره فیلم فجر

کارگردان فیلم سینمایی «امروز» در نشست فیلم سینمایی «امروز» که در هشتمین شب محفل سینمای انقلاب برگزار شد، گفت: سیاه‌نمایی ناشی از نگاه هنرمندان به وقایع اطراف است و تا جایی که یک فیلم به کرامت انسانی و مخاطب احترام می‌گذارد سیاه‌نمایی نکرده است.

به گزارش سینماپرس، در هشتمین شب محفل سینمای انقلاب فیلم سینمایی «امروز» ساخته سیدرضا میرکریمی نمایش داده شد که پس از نمایش فیلم با حضور کارگردان، ابراهیم فیاض و نصرت‌الله تابش نشستی درباره این فیلم سینمایی برگزار شد.

در ابتدای این نشست ابراهیم فیاض درباره این فیلم سینمایی عنوان کرد: ‌«امروز» من را به یاد «آژانس شیشه‌ای» انداخت و به خود علاقه مند کرد. آثار میرکریمی جای تأمل زیادی دارد و شاید خودش هم نداند چه شاهکارهایی خلق می‌کند. همه نمادهایی که آثار است دارای معنای فلسفی وحشتناکی است به طوری که اگر در کشورهای اروپایی زندگی می‌کردیم این فیلم‌ها را در دانشگاه درس می‌دادند اما متأسفانه در ایران کسی معنایش را نمی‌فهمد. این فیلم نقد شدید اجتماعی است اما در پایان به صبح می‌انجامد و کوچکترین سیاه‌نمایی ندارد اما متأسفانه هنر ما مانند مواد مخدر شده و پایه‌اش بر فلسفه نیست.

بعد از صحبت های فیاض؛ نصرت‌الله تابش، گفت: من یکی از دوستدارام میرکریمی هستم و معتقدم سینمای دینی را در ایران بدون توجه به فیلم‌های او نمی توان بررسی کرد و تلاش او برای انعکاس مسائل دینی در آثارش قابل تحسین است. در این فیلم برخلاف تفکر  مینی‌مالیستی میرکریمی در فیلم‌های قبلی‌اش این بار با یک قهرمان روبه‌رو هستیم که زخم‌های گذشته را به دوش می کشد، به سمت آینده می‌رود و فقط سکوت می‌کند. اما ابتدا باید ببینیم فرم انتخابی توسط کارگردان برای بیان این مضمون مناسب بود یا خیر.

سیدرضا میرکریمی؛ کارگردان فیلم «امروز» درباره هدف خود از ساخت این فیلم، بیان کرد: فیلمسازی به خاطر خود فیلمسازی برایم قابل توجه نیست و هدف اصلی‌ من کشف کردن خودم است و به همین دلیل بعد از اثر فرم‌گرایی مانند «یه‌ حبه قند»‌ به سمت فیلمی رفتم که حرف دلم بود. ساختن فیلم برای دل مخاطب و اسیر خواسته‌های او شدن باعث توقف رشد هنری کارگردان می‌شود و در این راه باید کمی دیکتاتور بود.

وی در ادامه گفت: دل کندن از فیلم قبلی برای خودم هم سخت بود اما بعد از دو سال این کار را انجام دادم و قهرمان جدیدی پیدا کردم که از یکسو نشانه‌های دهه ۶۰ را داشت و از سوی دیگر می‌خواست جبر انسان امروزی را نقد کند و بگوید همیشه تصمیم از اجتماع شروع نمی‌شود و گاهی یک فرد مؤثر است. شاید این قهرمان من، شبیه به قهرمان‌های قبلی‌ در فیلم هایم نباشد و به دنبال یک انسان کاربردی و بی‌ادعا بین مردم اجتماع بگردد. رسیدن به شخصیت یوسف که از تشویق و تنبیه دیگران بی‌نیاز است بسیار سخت بود و شاید مشقی برای من باشد که در آینده آنگونه شوم.

میرکریمی اظهار کرد: در دنیای امروز ما همه می‌خواهند مشکلات را به گردن گروه دیگری بیندازند و به رسمیت‌ شناختن حق فرد در مشکلات جامعه عمق حرفی بود که می‌خواستم در این فیلم بزنم و زدن همین حرف به لحاظ فرم دشواری‌های خاصی داشت زیرا باید بدون پرداختن به پیشینه افراد، شخصیت آنها را شکل می‌دادیم.

میرکریمی با اشاره به سیاه‌نمایی برخی فیلم‌های این روزها گفت:‌ سیاه‌نمایی ناشی از نگاه هنرمندان به وقایع اطراف است و تا جایی که یک فیلم به کرامت انسانی و مخاطب احترام می‌گذارد سیاه‌نمایی نکرده است و برعکس؛ فیلمی که محیط خراب و جبر اجتماعی را عامل گناهکار بودن افراد می‌داند، سیاه‌نمایی کرده است.

در ادامه صحبت های میرکریمی، تابش در ادامه درباره ساختار این فیلم عنوان کرد: ساختار مینی‌مالیستی در آغاز قبلی میرکریمی بیشتر به کار می‌آمد اما در این فیلم موفق نشده به طوری که مثلاً وقتی قهرمان اول فیلم فقط سکوت می‌کند باید ساختار فیلم هم ساکت باشد ولی اینکه این قهرمان نسبت به رنج اطرافیان بی‌تفاوت نیست یکی از فضایل او در کنار سکوت محسوب می‌شود. اما دلیلی که باعث می‌شود برخی با این فیلم ارتباط برقرار نکنند پرسش‌هایی در ذهن مخاطب است که ارتباط آنها را با فیلم ناقص می‌گذارد مثلاً اگر پرویز پرستویی نقش اول این فیلم نبود و ما سابقه‌ای از «حاج کاظم» در ذهن نداشتیم بخشی از معنای فیلم از دست می‌رفت.

میرکریمی اظهار داشت:‌ شاید این قهرمان که نمی‌خواهد هیچ‌چیز از گذشته آن خانم بداند باورپذیر نباشد اما پیام این قهرمان این است که اصلاح را از یک فرد در جامعه شروع کنیم و هر پرنده‌ای به اندازه منقارش برای خاموش کردن آتش جنگل آب ببرد. امیدوارم میرکریمی این سینمای قهرمان‌محور را ادامه دهد زیرا ملتی که قهرمان نداشته باشد به ذلت کشیده می‌شود و اینکه سینمای ما از شخصیت‌های مفلوک گرفتار شرایط جبری محیط پر شده است منطبق براساس دین ما نیست.

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.