سینماپرس - گروه نقد/ شعیبی پیش از اولین تجربه سینمایی خود در مقام کارگردان تجربیات ارزشمندی در عرصه فیلمسازی داشت که در دهلیز نهایت بهره را از این تجربیات برده است. مورد توجه قرار گرفتن این فیلم در جشنواره فیلم فجر و جشن منتقدان نیز بیانگر این مهم بود که شعیبی در نخستین تجربه کارگردانی خود، بسیار خوب عمل کرده است.
به غیر از کارگردانی، در بخش فیلمنامه هم دهلیز بسیار خوب پیش می رود. خصوصا در زمینه شخصیت پردازی، آدم های غصه بسیار منطقی هستند. به طور مثال هانیه توسلی در نقش شیوا، همسر فردی است که در آستانه قصاص قرار دارد، شیوا رفتارش و برخوردهایش بسیار منطقی و واقعی است و به دور از اغراق های یک سری از فیلم هایی است که در ارتباط با قصاص ساخته شده است.
هانیه توسلی ایفاگر نقش زنی محکم است که طی سال هایی که شوهرش در زندان بوده است به تنهایی زندگی اش را اداره کرده است. بر خلاف بسیاری از فیلم ها که در این موارد نشان می دهند که زن در موقعیت های لغزش قرار می گیرد، اما در این فیلم به هیچ وجه به این گونه نیست و شان زن را با پرداختن به این مسائل پایین نیامده است و این خودش نکته بسیار مثبتی در فیلمی است که قضاوت مهمترین بحث آن است.
دگردیسی شخصیتی هم در فیلمنامه به شکلی غیر منطقی پیش نمی آید و نصحیت های معلم زندانی با نقش آفرینی رضا عطاران به پسرش امیر علی نیز، نشات گرفته از سال ها زندان است، آن هم بابت یک لحظه اشتباه و عصبانیت و تاوان سختی که یک معلم زبان بابت آن پرداخته است.
ملاقات های پدر و پسر در زندان نیز جزء سکانس های بسیار درخشان فیلم است و دیالوگ های این بخش بسیار حساب شده و منطقی هستند و به قولی نه کم گویی صورت گرفته است و نه اضافه گویی می شود و همه چیز به جا و منطقی است.
حضور عطاران در نقش فردی که قرار است قصاص شود، در کارنامه این بازیگر نقشی بسیار متفاوت است. زیرا که عطاران را پیش از این بیشتر در نقش های کمدی دیده ایم و نقش جدی رضا عطاران در این فیلم آنقدر غافل گیر کننده و متفاوت است که برای این نقش کاندیدای دریافت جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد در جشنواره فیلم فجر شد.
دیگر بازی درخشان فیلم مربوط به بازیگر کودک فیلم، علیرضا شیرخانلو می شود. با توجه به نقش کلیدی امیر علی در داستان فیلم، انتخاب یک بازیگر بسیار مسلط کودک، بسیار هوشمندانه صورت گرفته است و به حال و هوای فیلم بسیار کمک کرده است.
در کنار تمامی نکات مثبتی که در فیلم به چشم می آید، شاید مهمترین ضعف فیلم مربوط به خانواده مقتول و شخصیت پردازی آنها باشد. خصوصا شخصیت خواهر مقتول که بیش از همه بر قصاص تاکید دارد.
در طول فیلم درست اشاره نمی شود، که علت اصلی تاکید خواهر مقتول به قصاص و رفتار بسیار تند او با خانواده معلم زندانی چیست. شخصیت خواهر مقتول و بقیه اعضای خانواده اش به خوبی معرفی نمی شوند تا مخاطب بتواند قضاوت بهتری در مورد آنچه در طول فیلم پیش می آید داشته باشد.
با توجه به سابقه ای که از خانواده مقتول در طول فیلم به آن اشاره می شود، شاید پایان بندی دهلیز تا حدی خوشبینانه باشد. اما با این حال دهلیز را می توان فیلمی بسیار آبرومند برای یک کارگردان فیلم اول دانست و همین باعث می شود که در فیلم های بعدی بهروز شعیبی انتظارات بسیار بیش از این باشد.
نرگس خرقانی
نظرات