سه‌شنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۳ - ۱۱:۵۷

گزارش نشست «مردن به وقت شهریور»

علیمردانی: بی آرمانی نسل دهه هفتادی ها باید ریشه یابی شود

هاتف علیمردانی

سینماپرس: هاتف علیمردانی گفت:متاسفانه نسل بچه های دهه هفتاد به شدت بی آرمان هستند و همین موضوع باید ریشه یابی شود.آنهایی که این فیلم را می بینند، بدانند که تازه با یک تصویر به شدت پاستوریزه شده روبرو هستند و واقعیتی که بیخ گوش ما در حال وقوع است به شکلی می باشد که حتی بازگو کردنش هم امکان پذیر نیست.

بنابراین گزارش، عصر دو شنبه(دوازدهم خرداد ماه)نمایش و نشست نقد و بررسی فیلم«مردن به وقت شهریور» در قالب پنجاه و هشتمین برنامه خانه فیلم فردوس با حضور هاتف علیمردانی(نویسنده،کارگردان و تهیه کننده)،علی افشین راد(دستیار اول کارگردان و برنامه ریز)،صبا گرگین پور(بازیگر) و محمدرضا لطفی مجری و منتقد در فرهنگسرای فردوس برگزار شد

 

براساس این گزارش،محمدرضا لطفی (مجری – منتقد) در ابتدای این نشست درباره این فیلم گفت: مردن به وقت شهریور از چند منظر قابل بررسی است.اول اینکه معمولا این فیلمها در چنین فضایی و با توجه به مقوله سانسور و قوانین پخش در کشور ما همواره در مرزی قرار دارند که می توانند تبدیل به اثری شعاری و خنده دار شوند که آخرین ساخته علیمردانی به این دام گرفتار نمی شود و این یک نقطه مثبت است،هرچند که به همان دلایل به شکل کاملی نمی تواند به عمق برود و برای همین فیلم اوج نمی گیرد و مخاطب نمی تواند به شکلی کامل به درون شخصیت ها نفوذ کند.از طرف دیگر هرچه میزانسن های فیلم نشان از بلوغ فیلمساز می دهد،بازی ها به استثنای بازی صبا گرگین پور در سطح مطلوبی قرار ندارند و می توانستند بهتر باشد. از شوی دیگر شخصیت ام جی با بازی گرگین پور در فیلمنامه در سطح است،اما بازی خوب او این مشکل را تا حتی کاور کرده،اما از  آن سو دیگر شخصیت نوجوان فیلم در فیلمنامه پخته تر و قوی تر است،اما بازی بازیگرش باعث ترمز در فیلم شده است.اینکه فیلمساز در چنین شرایطی نسبت به یک معضل اجتماعی احساس خطر می کند جای تقدیر دارد و «مردن به وقت شهریور» فیلم خوبی است،اما فیلمی مانا و ماندگار نیست.

 

در ادامه این بحث هاتف علیمردانی عنوان کرد که:علاقه و انتخاب اول من سینمای کودک است،اما از آنجایی که امکانات کافی در این بخش وجود ندارد و این نوع سینما از سوی مسولان جدی گرفته نمی شود ترجیح می دهم که وارد سینمای اجتماعی بشوم.مضاف براینکه مخاطبان سینمای کودک امروزه بهترین و کاملترین محصولات روز دنیا را دیده اند و سطح توقعشان بالا رفته و دیگر دوره ای نیست که کودک با کارهای عروسکی دهه شصت ارتباط برقرار کند.من در این فیلم به دلیل قوانین ارشاد و فرار از ممیزی یک دهم واقعیت را به تصویر کشیدم،چیزی که در جامعه رخ می دهد به مراتب بدتر و خطرناک تر از آن چیزی است که شما در فیلم شاهد هستید.متاسفانه نسل بچه های دهه هفتاد به شدت بی آرمان هستند و همین موضوع باید ریشه یابی شود.آنهایی که این فیلم را می بینند بدانند که تازه با یکتصویر به شدت پاستوریزه شده روبرو هستند و واقعیتی که بیخ گوش ما در حال وقوع است به شکلی می باشد که حتی بازگو کردنش هم امکان پذیر نیست و این زنگ خطر را باید جدی گرفت.

 

علیمردانی همچنین درمورد بازیگران فیلم خود و شیوه انتخاب آنها توضیح داد که:ما در این فیلم با سه طیف بازیگر مواجه هستیم.گروه اول بازیگران حرفه ای و مطرح سینما هستند که شامل حمید فرخ نژاد و هانیه توسلی می شود.گروه دوم بازیگرانی بودند که کار کرده بودند و در عین جوانی اما شروع بسیار خوبی داشتند،مانند مارتین شمعون پور و نازنین بیاتی و دست آخر بازیگرانی که تجربه ای نداشتند و برای اولین بار جلوی دوربین می آمدند که همین گروه سوم در واقع نقش اصلی های فیلم بودند.ما برای انتخاب این افراد تمام آموزشگاهها،دانشکده های سینمایی و تاترها را رصد کردیم و از بالغ بر ششصد هفتصد هنرجو تست گرفتیم و اغراق نیست اگر بگویم کسی نبوده که در این آموزشگاهها بوده و ما از او تست نگرفته باشیم.این ریسک بزرگی است که شما وزنه های سنگین ترت را برای نقش های دوم و سوم بگذاری و به تازه کارها نقش اصلی بسپاری،اما معتقدم که سینما نیاز به جوانان و نیروی تازه دارد.من خودم از سینمای تجربی آمده ام و  با این شیوه رشد کرده ام.تمام فیلمهایم هم این شکلی هستند.همین مردن به وقت شهریور فیلمی است تماما در بخش خصوصی که با هزینه شخصی خودم ساخته شده است و هزینه تولیدش هم خیلی کمتر از فیلمهای معمول این شکلی است که بیشتر عوامل فیلم لطف کردند و یا پول نگرفتند و یا به ما تخفیف دادند،با این حال احساس می کنم که فیلم در جشنواره سال گذشته مورد بی مهری قرار گرفت و آن را به درستی ندیدند.حتی صبا گرگین پور هم که کاندید سیمرغ شده بود به گفته یکی از داوران قرار بود که با نظر اکثریت آرا جایزه به او تعلق بگیرد اما به هر دلیلی این اتفاق صورت نگرفت و صبا در همان کاندیدا باقی ماند.هرچند که این بی مهری ها برای من مهم نیست،من معتقد به یک سینمای بدنه سالم و  پویا هستم که هدفش مخاطب و مردم است.برای من بیش از هرچیز مردم اهمیت دارد.همان طور که فیلم قبلی ام به خاطر پونه در جشنواره در بخش خارج از مسابقه قرار گرفت،اما در اکران با استقبال بسیار خوب مردم مواجه گردید و همین برای من کافی بود.

 

در ادامه این نشست علی افشین راد توضیح داد که: چیزی که در سینمای ایران به شدت معضل و آسیب است،این موضوع می باشد که به دلیل هزینه و بودجه وقت کافی برای پیش تولید گذاشته نمی شود.خوشبختانه این پروژه از معدود فیلم هایی بود که برای پیدا کردن بازیگران و بچه ها با حوصله و دقت زمان صرف شد و ما از هرکسی که احساس می کردیم می تواند موثر باشد تست گرفتیم.این اتفاق در سینمای ایران یک حلقه مفقوده است و باید به آن توجه کرد.حتی پس از انتخاب بچه هایی که قرار بود برای اولین بار جلوی دوربین بروند تازه وارد فاز تمرین شدیم و مدتها با انها تمرین کردیم.ما می خواستیم که انرژی و انگیزه انها را تا روز آخر حفظ کنیم و برای همین اولا هیچکدام نمی دانستند که قرار است کدام نقش را بازی کنند و ما در تمرین ها هربار نقش ها را عوض می کردیم و می چرخاندیم،ضمن اینکه هیچیک از آنها فیلمنامه نداشتند و فقط خط قصه داستان را می دانستند و حتی در طول فیلمبرداری هم برای اینکه جلوی دوربین فریز نشوند به آنها فیلمنامه ندادیم و سکانس سکانس جلو می رفتیم.

 

در پایان هم صبا گرگین پور بازیگر این فیلم که برای نقش اش در «مردن به وقت شهریور»  کاندید سیمرغ شده بود در این جلسه گفت:مردن به وقت شهریور اولین تجربه من جلوی دوربین بود،من متولد هفتاد هستم و بیش از این چند سال تاتر کار کرده بودم.یک روز آقای افشین راد بامن تماس گرفت و گفت خانوم صبا گرگین پور؟من هم گفتم من آقای صبا گرگین پور هستم و بعد به دفتر رفتم و برای این نقش انتخاب شدم.بعد از این فیلم دو کار به من پیشنهاد شد که آنها را نپذیرفتم.اساسا دروغ است اگر کسی که وارد حرفه بازیگری می شود بگوید شهرت را دوست ندارد و دلش نمی خواهد دیده شود،من هم از این قاعده مستثنی نیستم و  دوست دارم تا به شهرت برسم.اما نه به هر قیمتی و برای همین فضای تاتر را دوست دارم و آن را رها نمی کنم.

 

گرگین پور در پایان صحبت هایش گفت: با حرفهای آقای علیمردانی به شدت موافقم که بچه‌های دهه هفتاد بی آرمان هستند و من این را به وضوح در هم نسل‌هایم می بینم و فکر می کنم که این وظیفه سینما و هنرمند است که علت این موضوع را ریشه یابی کند و آن را به تصویر بکشد.

برچسب‌ها

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.