بر این اساس تمامی انبیا الهی، از ذریه ایشان بوده و این در حالی است که تمامی ادیان کنونی نیز به نوعی گذشته خود را به این حضرت متصل دانسته و به همین جهت در تمامی مذاهب توجه ویژهای به مقام حضرت نوح و سرگذشت زندگی ایشان شده است.
با این وجود امپراطوری رسانه ای غرب در طول حیات خود همواره در صدد ترسیم چهره ای متمایز از این پیامبر عظیم الشان الهی به بشر بوده که در این میان فیلم سینمایی نوح (Noah) به کارگردانی دارن اس. آرونوفسکی (Darren Aronofsky) را می توان به عنوان آخرین تصویر مخدوش و کاملا جعلی ارایه شده از این انسان خدا جو و خدا پرست در جهان دانست.
البته باید توجه داشت که از منظر اسلام، داستان حضرت نوح از پر نشانه ترین داستانها برای اهل تفکر است و پرداختن به دوران رسالت ایشان، تعداد بیشماری از عبرتها را در مقابل بشر قرار میدهد و این در حالی است که متاسفانه این پیامبر عظیمالشان هیچگاه به خوبی برای جهانیان تبیین نشده است و در سوی دیگر جهان غرب با سیطره رسانهای، به خوبی توانسته اذهان جهانی را به سمت و سوی مد نظر خود سوق داده و با ارایه تصویری مخدوش و تاریک، به تخریب وجه الهی این پیامبر عظیم الشان مبادرت ورزد.
بر این اساس فیلم تحریفشده نوح که به اعتراف کارشناسان دینی و سینمایی، از زاویه قابلتوجهی حتی با متن تحریفشدهی کتاب مقدس بر خوردار است را می توان به عنوان آخرین محصول امپراطوری رسانه ای غرب برای معرفی نوح دست پرورده و خود ساخته هالیوود به جهانیان قلمداد کرد.
البته در این میان باید توجه داشت که یهودی بودن آرونوفسکی و داشتن عُلقه وی به تورات یا همان عهد عتیق مسیحیان که از سوی یهودیان کاملا مورد پذیرش است، در مستندات این فیلم هیچگونه اثری نداشته و هالیوود صرفا با روگرفتی از داستان حضرت نوح دست به تصویرسازی اومانیستی از این پیامبر الهی زده است.
به این ترتیب باید دانست که داستان فیلم نوح را به هیچ عنوان نمیتوان به عنوان اثری اقتباسی از داستان مذکور حضرت نوح در بخش عهد عتیق از کتاب مقدس دانست و هر چند آرونوفسکی در مقام نویسنده، تهیه کننده و کارگردان این سینمایی، معتقد است که تمام تلاش خود را برای نزدیک شدن این فیلم به متن کتاب مقدس کرده، اما با این وجود به صراحت نیز اعلام کرده که قصد نداشته با ساخت فیلمی مذهبی مخاطب غیرمذهبی خود را از دیدن این فیلم دور کند.
داستان فیلم سینمایی نوح (Noah) از جایی آغاز می شود که نوح با الهاماتی از سوی خداوند متوجه میشود که جهان به دلیل گناهان انسانها دچار بلای آسمانی میشود که این موضوع با رفتن وی به نزد جد خود متوشالح، مسجل شده و از این جهت او طبق الهام صورت گرفته تصمیم به ساخت کشتی ای می کند که بتواند نسل حیوانت را از عذاب الهی نجات دهد.
در این میان نوح و خانوادهاش صرفا مسئول نجات حیوانات بوده و مقرر گشته تا خود آنها نیز بعد از نازل شدن عذاب الهی و با طی کردن عمر طبیعی از دنیا رفته و در نهایت نسل انسان از کره خاکی برچیده شود.
اما در این بین ایلا، در مقام دخترخوانده نوح، از سام، به عنوان یکی از پسران نوح، که عاشق او شده است، باردار گردیده و در نهایت فرزندانی را به دنیا میآورد. این موضوع که پس از وقوع بلای آسمانی و نابودی تمام انسانها برای نوح عیان شده، موجب برافراشته شدن وی میشود؛ چرا که با بچهدار شدن ایلا، اسباب حفظ و بقای نسل بشر را پدید آورده و این مسئله خلاف دستور پروردگار به نوح است.
از این جهت نوح تصمیم به کشتن دوقلوهای به دنیا آمده سام و ایلا گرفته، اما سرانجام از انجام این کار خودداری کرده و با دست کشیدن از کشتن نوزادان، به تقابل با اوامر وحیانی خداوند می پردازد، تقابلی که در نهایت موجب حفظ نسل بشر می شود.
بر این اساس فیلم از هیچگونه پیچیدگی روایی برخوردار نبوده و ضمن آنکه فاقد حد اقل های نسبی در تبیین خطوط تعلیق است، حتی در ترسیم سینمایی رابطه عاشقانه فی ما بین ایلا و سام و یا درگیریهای افسانهای بین یاران غولآسا و سنگی نوح و کفار، عاجز بوده و نمیتواند جذابیت لازم را برای مخاطبان جهانی ایجاد کند؛ در واقع فیلم سینمایی نوح (Noah) را باید در زمره آثار ضعیف آرونوفسکی و به تبع آن سینمای هالیوود ارزیابی کرد.
بررسی القائات فیلم و تطبیق آن با متون مقدس:
همانگونه که ذکر شد داستان فیلم نوح برداشتی آزاد از تاریخ منقول و مکتوب حضرت نوح علیهالسلام در کتب مقدس ادیان است و به این ترتیب به هیچ عنوان نمیتوان بین این فیلم حتی با متن موجود در قاعده کتاب مقدس نزد یهودیت و مسیحیت ارتباطی برقرار کرد، چه رسد به آنکه بین این فیلم و روایت اسلام از این پیامبر عظیم الشان، رابطه ای قایل شد.
با این همه بررسی و تطابق این فیلم با کتاب مقدس یهودیت و مسیحیت از آن جهت اهمیت دارد که آرونوفسکی خود یک یهودی بوده و در مطلبی مدعی تلاش برای نزدیک کردن داستان فیلم به کتاب مقدس است؛ کتاب مقدسی که برای هم کیشان آقای کارگردان به همان مقدار معتبر و مقدس است که برای مسیحیان در قاعده عهد قدیم یا عهد عتیق (Old Testament) حکم قداست را داشته و دارد.
بر این اساس شاید بتوان با آنالیز متون مقدس یهود و نصاری و تطبیق آن با روایت آرونوفسکی یهودی، به عنوان کارگردان و یکی از نویسندگان و تهیه کنندگان این اثر سینمایی، بر گوشه ای از واقعیت مقاصد ایشان پی برد و انگیزه ی امپراطوری رسانه ای غرب در باز ترسیم شخصیت این پیامبر عظیم الشان در جهان ۲۰۱۴ میلادی را فهم کرد.
اما قبل از هر چیز باید دانست که آنچه تحت عنوان عهد قدیم یا عهد عتیق (Old Testament) بخش اول از کتاب مقدس مسیحیان را شامل می شود، همانا تمامی ۳۹ کتابی است که متون مقدس را تشکیل می دهد، با این تفاوت که یهودیان از پنج کتاب اول این مجموعه، با عنوان تورات یاد می کنند.
به این ترتیب ماجرای حضرت نوح عنوان روایتی که است که تورات مقبول یهودیان ذکر و عینا در اولین کتاب از ۳۹ عنوان کتاب بخش عهد عتیق برای مسیحیان روایت شده است.
از این جهت ماجرای حضرت نوح در کتاب پیدایش (Book of Genesis) از مجموعه ی عهد عتیق، به همان نحوی روایت شده که در بخش برشیت (בראשית) از مجموعه تورات یهودیان نگاشته و آمده است:
«هنگامی که خداوند دید مردم غرق در گناهند ودایما بسوی زشتی ها و پلیدی ها می روند، از آفرینش انسان متاسف و محزون شد. پس خداوند فرمود: من انسانی را که آفریده ام از روی زمین محو می کنم. حتی حیوانات و خزندگان وپرندگان را نیز از بین میبرم، زیرا از آفریدن آنها متاسف شدم.»
به این ترتیب شاید بتوان روند خطی فیلم نوح را الهام گرفته از این بخش در کتاب مقدس دانست و میتوان با اغماض، شاهبیت فیلم نوح را در این جملات پیدا کرد؛ جملاتی که صرفا خشم خداوند را نشان میدهد و بدون اشاره به گناه گناهکاران و رنج حضرت نوح علیهالسلام برای رستگار شدن ایشان، صرفا غضب الهی را یادآوری میکند که در مجموع میتوان این نکات را به خوبی در فیلم مشاهده کرد.
با این وجود نص همین متون مقدس یهود و نصاری که از منظر بسیاری از محققین، اشکالات عمده تحریفی در آن عیان است، در ادامه با ساختار کلی فیلم تطبیق نداشته و به عبارتی دیگر فیلم گوی میدان را از تحریفات کتاب مقدس ربوده و این در حالی است که به طور مثال در ادامه بخش پیدایش آمده است:
«نوح سه پسر داشت به نامهای سام ، حام و یافث؛ او تنها مرد درستکار و خداترس زمان خودش بود و همیشه میکوشید مطابق خواست خدا زندگی کند. در این زمان، افزونی گناه و ظلم در نظر خدا به منتها درجهی خود رسیده و دنیا به کلی فاسد شده بود. وقتی خدا فساد و شرارت بشر را مشاهده کرد به نوح فرمود تصمیم گرفتهام تمام این مردم را هلاک کنم، زیرا زمین را از شرارت پُر ساختهاند؛ من آنها را همراه زمین از بین میبرم اما تو، ای نوح، با چوب درخت سرو یک کشتی بساز و در آن اتاقهایی درست کن؛ درزها و شکافهای کشتی را با قیر بپوشان. آن را طوری بساز که طولش ۳۰۰ ذراع عرض ۵۰ ذراع و ارتفاع آن ۳۰ ذراع باشد.
یک ذراع پایین تر از سقف ، پنجرهای برای روشنایی کشتی بساز، در داخل آن سه طبقه بنا کن و در ورودی کشتی را در پهلوی آن بگذار؛ .بزودی من سراسر زمین را با آب خواهم پوشانید تا هر موجود زندهای که در آن هست، هلاک گردد. اما با تو عهد میبندم که تو را با همسر و پسران و عروسانت در کشتی سلامت نگاهدارم . از تمام حیوانات، خزندگان و پرندگان یک جفت نر و ماده با خود به داخل کشتی ببر، تا از خطر این طوفان در امان باشند. همچنین خوراک کافی برای خود و برای تمام موجودات در کشتی ذخیره کن.»
بر این اساس همانگونه که گذشت، مبتنی بر کتاب مقدس، خداوند حضرت نوح را مورد لطف خویش قرار میدهد و سرنوشت ایشان را به گونهای دیگر رقم میزند و این در حالی است که آرونوفسکی یهودی این مسئله را به شکل کاملا متفاوتی به تصویر کشیده شده است.
به عبارتی دیگر جملات ذکرشده مبتنی بر متن عهد عتیق، اگر چه نشان از یکی بودن خط کلی داستان منقول آرونوفسکی با متون مقدس یهود و نصاری را دارد، اما باکمی دقت میتوان فراوانی تغییرات نوح ساخته و پرداخته ی آقای کارگردان، در نسبت با متن کتاب مقدس را مشاهده کرد.
به این ترتیب آنچه که در این فیلم قابل طرح است، به تصویر کشیدن نوح در قالب پیامبری خودخواه و گوشهگیر است که نه تنها برای هدایت مردم تلاشی نمیکند بلکه خواهان نابودی هر چه سریع تر آنان بوده و در این راستا کارگردان ضمن آنکه در هیچ سکانسی از فیلم به گناه کافران اشارهای نمیکند، صرفا انسانهایی را نشان میدهد که برای بقای خود با نوح در حال جنگ هستند.
از این منظر اگر چه آرونوفسکی به سادگی میتوانست با ارایه تصاویری از اعمال قبیح گناهکاران، منطبق با آنچه که در کتاب مقدس آمده، عمل نوح نبی را در اذهان مخاطبان جهانی خود توجیه کند، اما به هیچوجه بر چنین منظوری اقدام نکرده و گویی در صدد ترسیم نوح، به عنوان پیامبری خشونتطلب بوده که هیچگونه دلسوزی برای هدایت بشر نداشته و همچنین خداوند نیز به دلیل سرکشی ذاتی انسانها، قصد ریشه کن کردن نسل بشر را داشته و حتی خواهان نابودی خانواده نوح است و این مسئله در تضادی آشکار حتی با متن به ذعم بسیاری، تحریفی عهد عتیق است.
بر این اساس به طور کلی در فیلم نوحِ آرونوفسکی سر سوزنی از رحمت الهی و و جانفشانیهای حضرت نوح قابل مشاهده نیست و این در حالی است که در کتاب مقدس مورد تایید جماعت یهود و نصاری، به صراحت آمده است:
«خدا، نوح و پسرانش را برکت داد و به ایشان فرمود: بارور و زیاد شوید و زمین را پُر سازید. همهی حیوانات و خزندگان زمین، پرندگان هوا و ماهیان دریا از شما خواهند ترسید، زیرا همهی آنها را زیر سلطهی شما قرار دادهام و شما می توانید علاوه بر غلات و سبزیجات، از گوشت آنها نیز برای خوراک استفاده کنید، اما گوشت را با خونش که بدان حیات میبخشد نخورید. کُشتن انسان جایز نیست، زیرا انسان شبیه خدا آفریده شده است. هر حیوانی که انسانی را بکُشد باید کشته شود. هر انسانی هم که انسان دیگری را به قتل برساند، باید به دست انسان کشته شود. اما شما، فرزندان زیاد تولید کنید و زمین را پُر سازید.
سپس خدا به نوح و پسرانش فرمود من با شما و با نسلهای آیندهی شما و حتی با تمام حیوانات ،پرندگان و خزندگان عهد میبندم که بعد از این هرگز موجودات زنده را به وسیلهی طوفان هلاک نکنم و زمین را نیز دیگر بر اثر طوفان خراب ننمایم. این است نشان عهد جاودانی من.»
حتی اگر عبارات ذکرشده را در متن وارده بدون خدشه و درست بدانیم و آن را مورد تایید مشترک میان یهودیان و مسیحیان قلمداد کنیم، به خوبی میتوان بر زاویه شدید فیلم با این متون مقدس پی برد، به نحوی که در این متون به خوبی رحمت و لطف الهی بر نوح نبی و نسل آینده بشر دیده میشود و خواست خداوند که نسل صالح بشر باید به ادامه زندگی خود بپردازد به شکل کاملا واضح موجود است و این در حالی است که آرونوفسکی به عنوان کارگردان فیلم با تقابلی خشن و غیرقابل پذیرش مابین خداوند و انسان، خالق و مخلوق را در برابر یکدیگر قرار داده و رویکرد اومانیستی خویش را بر ذهن و جان مخاطبان جهانی خود حقنه می نماید.
به عبارتی دیگر، مبتنی بر متن کتاب مقدس یهودیان و مسیحیان، بعد از آرام گرفتن کشتی و پیاده شدن نوح علیهالسلام و خانوادهاش، مطابق خواست خداوند نسل بشر ادامه پیدا کرده و نعمات الهی به گونه ای ویژه بر ایشان عنایت می گردد و این در حالی است که در فیلم نوح، ادامه حیات بشر در تقابل جدی با حاکمیت خداوند به تصویری کشیده شده است.
پس ایلا فرزندخوانده نوح که با سام متصور در داستان کارگردان ارتباط دارد، از او باردار میشود و این امر به اعتقاد نوحِ آرونوفسکی خلاف فرمان خدا و این فرزند بر خلاف خواست خداوند در انهدام نسل بشر بوده و از این جهت آقای نوح در مقام کشتن این فرزندان برآمده و معتقد است با به دنیا آمدن نوزاد نسل بشر حفظ و اجرای خواست خداوند محقق نمی شود.
این در حالی است که در بخشی از کتاب مقدس آمده است:
«آنگاه نوح قربانگاهی برای خداوند ساخت و از هر حیوان و پرندهی حلالگوشت بر آن قربانی کرد.خداوند از این عمل نوح خشنود گردید و با خود گفت: «من بار دیگر زمین را به خاطر انسان که دلش از کودکی به طرف گناه متمایل است ، لعنت نخواهم کرد و اینچنین تمام موجودات زنده را از بین نخواهم برد. تا زمانی که جهان باقی است، کشت و زرع ،سرما و گرما، زمستان و تابستان ، و روز و شب همچنان برقرار خواهد بود»
بر این اساس اگر چه عبارات ذکر شده به خوبی نشاندهنده آن است که خداوند مبتنی بر رحمت خود، نه تنها هیچگاه قصد نابودی نسل بشر را نداشته، اما متاسفانه آنچه که فیلم به مخاطبان خود القا می کند، تقابل نوح و خداوند در مورد فرزندان سام است که در نهایت نوح را از پیامبری مطیع اوامر خدا، به پیامبری اومانیست مبدل می کند.
به واقع سیر داستان نقل شده توسط این کارگردان یهودی را می توان بیش از هر چیز در سیر تطور نوح دانست که در ابتدا با گوش دادن به فرامین خالقش دست به هر عملی میزد اما در نهایت با برانگیخته شدن حس انسانی، بر خدای خود غلبه کرده و نسل انسان را حفظ و صیانت می کند.
البته این همه در حالی است که متاسفانه نه در کتاب مقدس یهود و نصاری و نه در فیلم های متعدد تولیدی غرب، هیچ گاه بر تلاش و صبوری حضرت نوح در انجام فرامین الهی به منظور هدایت انسان اشاره نشده و نمی شود؛ حال آنکه خداوند تبارک و تعالی در قرآن مجید، از۹۵۰ سال به عنوان دوران رسالت و تلاش حضرت نوح علیهالسلام برای هدایت قوم خویش یاد می نماید که این امر ضمن آنکه نشاندهنده بردباری و دلسوزی این پیامبر الهی و تلاش ایشان به جهت نجات و فلاح بشر است، حاکی از رحمانیت الهی و میل ذات اقدس حق به جهت فلاح انسان ها است.
به این ترتیب متاسفانه در فیلم نوح، پیامبر بزرگواری که صدها سال با ستمگران و سرکشترین انسانها زندگی میکرده به فرمان الهی موظف به ایجاد فلاح و رستگاری انسان ها بوده، در پستترین شکل ممکن تصویر کشیده شده و گویی که نوح پیامبر و در اصل خداوند ظالم او، از ابتدا، قصد بر نابود کردن انسان داشتهاند.
از این حیث میتوان تمامی القائیات این سینمایی را در بستری نفی ایمان به خدا و پیامبران خلاصه و اهتمام سازندگان این اثر را بر باور پذیر ساختن تقابل سنتی میان انسان محوران و خدا محوران ارزیابی نمود و این در حالی است که خداوند تبارک و تعالی در آیات ۱۶ و ۱۷ سوره مبارکه اسرا، به صراحت درباره امتهایی که به هلاکت محکوماند میفرماید:
به عبارتی دیگر سنت الهی بر آن است که جامعه انسانی را هدایت کند و در برابر تباهی آنها مهلت برگشت دهد ولی اگر نصاب صبر به سر آید و آنها توبه نکنند ، خداوند آنان را به کام هلاکت فرو میبرد و این اختصاص به قوم نوح نداشته و ندارد زیرا قبل از آنها و بعد از آنها گروههایی بودهاند که محکوم سنت قهر الهی شدهاند و این در حالی است که در این فیلم هیچگونه اشارهای به سنت الهی نمیشود هر چند که چنین مطالبهای از فردی همانند آرونوفسکی یهودی، با علقه های اثبات شده، دور از عقلانیت است.
در مجموع باید توجه داشت که متاسفانه هالیوود در طی عمر خود با ساخت فیلم ها ی متعدد با موضوع و مضمون انبیای الهی، در صدد حقنه ی منویات و اندیشه های اومانیستی خود به جهانیان بوده و در این مسیر هیچ گاه دست از تلاش برنداشته و از هیچ موقعیتی به منظور تقابل چشم پوشی نکرده است.
بر این اساس فهم جانمایه این آثار که در بستر نفی وحدانیت الله و لائیسیته سازی شکل گرفته و در نهایت به القای نفی متعلقات ایمان منجر خواهد شد، امری حیاتی محسوب و از این رو اشراف به زوایای تولیداتی از این دست که در قلوب و اذهان جهانیان نفوذ زیادی دارد، موضوعی لازم از برای جوامع هنری مسلمان به جهت بصیرت افزاری در جوامع گوناگون جهانی محسوب می شود، تا در نهایت با ساخت فیلمهایی نظیر ملک سلیمان (The Kingdom of Solomon)، به ایجاد جبههای جدید در برابر سینمای غرب مبادرت ورزیده و حقیقت وجودی انبیای الهی را به جهانیان معرفی و فلاح انسانی در ذیل توجه و اطاعت از فرامین خداوند تبارک و تعالی را برای جهانیان باور پذیر کنند.
نظرات