دوشنبه ۳۰ تیر ۱۳۹۳ - ۰۹:۴۱

در گفتگوی تفصیلی با سینما پرس مطرح شد

«برف»؛ روایت زندگی خانواده ای ایرانی و شهری در یک روز / رحمانی : دنباله روی سینمای کسی نیستم

مهدی رحمانی کارگردان درنشست فیلم سینمایی «پنهان» در فرهنگسرای ارسباران

سینما پرس: الناز دیمان/ «برف» مساله یک خانواده ایرانی را مطرح و در شیوه ارائه اطلاعات اش خیلی نمادین و بردبار برخورد می کند با این پیش فرض که مخاطب نقطه اشتراک های اجتماعی و فرهنگی فراوانی با این قصه و مردمش دارد و با شنیدن هر جمله که به صورت کد ارائه می شود خودش به مساله اصلی خواهد رسید.

مهدی رحمانی فارغ التحصیل رشته فیلم سازی از دانشکده صدا و سیماست .وی پیش از این فیلم های «دیگری» و«پنهان» را در گونه اجتماعی ساخته است و «برف»سومین فیلم این کارگردان جوان  به تازگی در سینما ها اکران شده است که گفتگوی سینماپرس با وی از نظر خوانندگان گرامی می گذرد:

در هر دو فیلم قبلی تان «دیگری» و«پنهان» پیرنگ داستانی پر رنگی وجود داشت اما در سومین فیلم تان «برف» به فضای ضد قصه نزدیک شده اید .تا چه حد نزدیک شدن به چنین فضایی خودخواسته بود؟

از ابتدا می دانستم فیلمنامه در قالب کلاسیک نمی گنجد و سر و شکل اش با قصه هایی که آغاز و پایان کلاسیک دارند متفاوت است. فیلم همانطور که دیدید برشی از زندگی یک خانواده را نشان می دهد و ما در جریان زندگی و اتفاقات این خانواده طی یک روز قرار می گیریم . نمی توانیم لقب ضد قصه بودن را به فیلم بدهیم اما حق با شماست و پیرنگ داستانی پررنگی در این فیلم وجود ندارد چرا که اساسا فیلمنامه بر پایه قصه به معنای کلاسیک اش استوار نشده است و بیشتر حول یک مضمون و محتوای ویژه می گردد.

زمان اکران فیلم های جشنواره سال گذشته بسیاری از فیلم ها متهم به دنباله روی از سینمای فرهادی شدند .فیلم شما «برف» نیز جزو همین آثار بود. نظر خودتان چیست ؟

من فیلم «برف»  را زمستان دوسال پیش فیلمبرداری کردم و فیلم های قبلی ام نیز هیچکدام از این فضا پیروی نمی کردند و در قالب های متفاوتی ساخته شده بودند. این فیلم فضا و قصه متفاوتی داشت و ساختنش برایش جذاب بود ضمن اینکه در مسیر فیلمسازی ام خیلی به این موضوع فکر نمی کنم که دیگران چه می گویند یا به چه فکر می کنند و قرار است به چه چیزهایی متهم شوم. اگربخواهم دایم به اینگونه حرف ها اعتنا کنم ازمسیر و راه فیلمسازی خودم غافل می شوم. در کل دوست دارم کار خودم رابکنم و درست به تجربه های جدید بزنم .فکر می کنم اگر کسی سینمای  آقای فرهادی رابشناسد متوجه خواهد شد که فیلم برف شباهتی به فیلم های ایشان ندارد. اساس قصه های فیلم های آقای فرهادی مبتنی بر غافلگیر کردن مخاطب استوار شده است. در سینمای ایشان اطلاعات به نحوی از تماشاگر پنهان می شود تا در موقع لزوم ارائه شود یعنی اینکه گاهی اطلاعاتی به بیننده منتقل می شود که اطلاعات قبلی را نقض می کند و به این شکل مخاطب غافلگیر می شود. این اصول سینمای آقای فرهادی است اما شما چنین چیزی را در فیلم «برف » نمی بینید . یه سری اطلاعات اولیه در ابتدای فیلم «برف» ارائه می شود و پس از آن شما شاهد درگیری این خانواده با مشکلات شان هستید به این ترتیب بیننده در واقع با شیوه مدیریت خانواده در مواجهه با این مشکلات روبرو می شود و خبری از ارائه اطلاعات به شکل تکه تکه و سپس نقض شان در فیلم نیست.

شیرین یزدان بخش در فیلم سینمایی «برف» به کارگردانی مهدی رحمانی

ارائه اطلاعات در فیلم تان خیلی با حوصله وبه موقع انجام می شود به این شکل که در ابتدا مخاطب متوجه نوع روابط بین افراد این خانواده می شود در میانه با مشکلاتشان آشنا می شود و در انتهای فیلم هم رازهای این افراد یه نحوی فاش می شود.

دقیقا همینطور است و اصلا تلاش ما بر همین موضع استوار بود . ما از ابتدا می دانستیم ارائه اطلاعات باید به اندازه باشد و مخاطب با شنیدن یک جمله به اطلاعات دیگری دست پیدا کند و به اصطلاح خودش رمز گشایی کند. قرار نبود کسی در فیلم کلی گویی کند و با گفتن حرف هایی اضافه تر از آنچه مد نظرمان بود اطلاعات کامل به بیننده بدهد و مخاطب هیچ زحمتی برای کشف چگونگی روابط بین این ادمها را  به خودش ندهد. به همین خاطر این فیلم مخصوص کسانی است که حوصله فیلم دیدن به شکل جدی را دارند و به سینما به دیدی سرگرمی محض نگاه نمی کنند. فیلم مساله یک خانواده ایرانی را مطرح می کند و در شیوه ارائه اطلاعات اش خیلی نمادین و بردبار برخورد می کند  با این پیش فرض که مخاطب نقطه اشتراک های اجتماعی و فرهنگی فراوانی با این قصه و مردمش دارد و با شنیدن هر جمله که به صورت کد ارائه می شود خودش به مساله اصلی خواهد رسید و پی به گذشته و احوالات درونی این خانواده و نوع ارتباط شان با یکدیگر و حتی جمع خارج از خودشان خواهد برد.

آدم های این قصه به شدت تنها و بلاتکلیف هستند و اینطور به نظر می رسد که به جز شخصیت مادربزرگ که می داند از زندگی چه می خواهد بقیه تکلیفشان با یکدیگر زندگی و حتی خودشان مشخص نیست . آیا این تنهایی و بلاتکلیفی برایتان انعکاسی از جامعه است؟

دقیقا همینطور است .به نظر من این آدم ها انعکاس افراد جامعه امروز ما هستند و به جز نسل مادربزرگ که تقریبا تکلیف شان با زندگی شان مشخص بوده و هست و شاید به آنچه می خواستند در زندگی در حد توقعات کمتر شان رسیده اند مابقی مرتب بلاتکلیف و بلاتکلیف تر می شوند .شما به هر نسلی در این خانواده نگاه کنید بلاتکلیف و تنهاست و خواسته خودش را نمی داند و برای رسیدن به این خواسته ها که حتی روشن هم نیستند تلاشی نمی کنند.

بازیگران فیلم کمک زیادی به یکدست بودن فیلم و باور پذیر کردن روابط بین این شخصیت ها کردند .چطور به این ترکیب از بازیگران رسیدید؟

پروسه انتخاب بازیگران سخت و در عین حال جذاب بود ما باید بازیگرانی را انتخاب می کردیم که به عنوان اعضای یک خانواده در کنار هم تناسب داشته باشند و از نظر ظاهری هم شبیه باشند به همین خاطر رسیدن به این ترکیب برایمان سخت بود اما بعد از انتخاب بازیگران و رسیدن به این جمع خیالمان راحت شد و خدا را شکر به نتیجه دلخواه مان رسیدیم.

 فیلم سینمایی «برف» به کارگردانی مهدی رحمانی

فیلم های قبلی تان بسیار پر لوکیشن بودند .فیلم اولتان اثری جاده ای بود و «پنهان» هم سکانس های خارجی و لوکیشن های متعددی داشت اما در این فیلم در یک لوکیشن کار کردید که احتمالا نگه داشتن ریتم و طراحی میزانسن را برایتان چالش برانگیزکرده. از دشواری ها و جذابت های کار در لوکیشن بسته برایمان بگویید؟

فیلم اولم کاری جاده ای بود که از شهر و روستا و خیابان و ...همه جور لوکیشنی درآن وجود داشت و «پنهان» هم فیلم پر لوکیشنی بود اما قصه فیلم «برف» اقتضا می کرد که ماجرا در یک خانه بگذرد چون بنا بر این بود که اعضای این خانواده در یک مکان و در یک روز با هم مواجه شوند.  خانواده ای در این خانه هستند که در آن روز بخصوص تمایلی به خروج از خانه شان ندارند و حتی ترجیح می دهند کسی هم وارد خانه و جمع خانواده نشود و فقط تلاش می کنند شرایط را برای شب و مراسم خواستگاری که پیش رو دارند آماده کنند . بنابراین الزام ساختاری داستان فیلم به این شکل بود که قرار نبود کسی از خانه خارج شود و مخاطب باید با این افراد در طی ماجراهایی که برایشان پیش می آمد همراه می شد . دوست داشتم دوربین یکی از اعضای این خانواده شود و بیننده خودش را در کسوت یکی از افراد این جمع ببیند دوربین در فیلم «برف» سوم شخص یا ناظر بر قصه نیست بلکه کانال ارتباطی مخاطب با کاراکترهاست.

با وجود مشکلات کار کردن در فضای بسته ریتم فیلم تقریبا خوب حفظ شده است فقط در میانه های قصه این ریتم کمی افت می کند و داستان پیش نمی رود.

به هر حال لگاریتمی که برای ایجاد ریتم مناسب در فیلم می چینید نباید یکدست باشد مثلا اینکه تماما کند یا تند باشد اثر مخرب بیشتری خواهد داشت .گاهی لازم است در بخش هایی از فیلم ریتم تند شود و گاهی هم ریتم باید به نحوی باشد که بیننده بتواند به ماجراهایی که در سکانس های قبل داشته فکر کند و فضای تنفس داشته باشد و انرژی لازم را برای سکانس های بعدی دریافت کند به نظر من این مورد لازم بود ولی اگر شما را اذیت کرده شاید از ضعف فیلم باشد.

زمان خواندن فیلمنامه این تردید رانداشتید که شاید فیلمنامه نتواند جوابگوی غنای تصویری کافی و مورد نیاز یک فیلم سینمایی صد دقیقه ای  باشد؟

کار کردن در یک لوکیشن کار را سخت می کند. هم به لحاظ فرم ساختاری کار را دشوار می کند و هم شیوه چیدمان اطلاعات در قالب میزانسن کار را چالش برانگیز می کند .یعنی اینکه بتوانید در یک خانه قصه ای را تعریف کنید و بیننده را تا انتها حفظ کنید به مراتب سخت تر از فیلم هایی است که می توانید از لوکیشن های مختلف به عنوان ابزار تصویری استفاده کنید و با تنوع بصری مخاطب را جذب کنید. اما من تصور نمی کنم بیننده میزانسن یا سکانس تکراری در فیلم ببیند که باعث کسالتش شود .موقع خواندن فیلمنامه هم مرتب به لوکیشن این فیلم فکر می کردم، اینکه این مکان باید به شکلی باشد که قدرت مانور داشته باشم و بتوانیم قصه را در بستر این خانه که شاید بتوان گفت یکی از کاراکترهای فیلم است روایت کنیم. یافتن این لوکیشن خیلی از ما زمان گرفت .تصمیم داشتیم جایی را انتخاب کنیم که تا آن زمان به عنوان لوکیشن فیلم استفاده نشده باشد و این بضاعت را هم داشته باشد که به گفته شمابتواند غنای تصویری کافی در اختیارمان بگذارد و میزانسن ها هم به لحاظ مفهومی کارکرد داشته باشند و هم به لحاظ ساختاری خسته کننده و یکنواخت نشوند .

در کل باید بگویم فیلم «برف » برای من تجربه جدید و جالبی بود. در کارهای قبلی فضاهای متفاوتی را تجربه کرده بودم و در این فیلم سعی کردم به چالش های تازه ای فکرکنم و کار در فضایی را تجربه کنم که پیش از این برایم بیگانه بوده و به همین علت چنین ساختاری را انتخاب کردم و از نتیجه کار نیز راضی هستم.

برچسب‌ها

نظرات

  • طاها ۱۳۹۳/۰۴/۳۰ - ۱۹:۳۹
    6 0
    گفتگوی بسیار حرفه ای و خوبیست. از سینما پرس بعید بود!
  • سایه ۱۳۹۳/۰۴/۳۱ - ۱۰:۰۷
    4 0
    باید فیلم خوبی باشه.با خوندن این گفتگو به دیدنش ترغیب شدم.

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.