چهارشنبه ۱ مرداد ۱۳۹۳ - ۱۱:۵۶

نگاهی به سریال شبکه دوم در ماه رمضان

«فاخته»؛ مجموعه‌ای با شخصیت‌های زیاد و خلاقیت کم

فاخته*

سینماپرس: مرتضی اسماعیل دوست/ «فاخته» مجموعه‌ای مناسبتی در ماه مبارک رمضان است که از شبکه دوم سیما پخش می شود اما نتوانسته مخاطبان خود را راضی نگاه دارد.

هرسال در آستانه ماه مبارک رمضان، رقابت شبکه های سیما برای ربودن مخاطبان به تکاپو در می آیند. امسال نیز شبکه های تلویزیونی با عرضه سریال هایی مختلف به رقابت در این زمینه پرداختند.

سریال فاخته نیز که تولید گروه کودک و خردسال شبکه دوم سیما است، در این راستا سعی کرده به غیر از هدف گذاری حداکثری بینندگان، بر اساس رویکرد تعریف شده از شبکه ها، گروه اختصاصی خود را نیز در نظر داشته و با محور قرار دادن شخصیتی کودک در قصه پرداخت شده، به نمایش نگاهی ارزنده به این گروه سنی بپردازد. ایده ای که کاملا رها شده و باز به ارایه شکاف همیشگی در خانواده‌ها و در میان اعضای بزرگسال رسیده است. در واقع شخصیت کودکی به نام "لیلا" در سریال فاخته تنها اشاره‌ای گذرا در میان حجم نسبتا پرتعداد شخصیت‌ها بوده و آغازگر شکل گیری داستان است و در ادامه تنها به حضورهای مدیوم‌شات و در نهایت کلوزآپ در سر سفره‌های افطار منتهی می‌شود!

 روایت در سریال، پاسخی از دیروز و امروز روحیه این کودکِ در آستانه تکلیف و نیز دیگر شخصیت‌ها نمی‌دهد و پرداخت درونیات کاراکترها تنها به فریادها و گریه‌هایی خام بسنده می‌شود. اجرای کارگردانی نیز بدون هیچ خلاقیتی تنها در قاب‌های همیشگی تلویزیون محصور شده و نقش‌آفرینان، همان بازی‌های تکراری از شخصیت‌های به بن بست رسیده را ارایه می دهند. همانا نام فیلمنامه نویسِ سریال فاخته مثالی مناسب از ارایه جایگاه دیروز و امروز سریال های تلویزیونی در ایران است.

علی اکبر محلوجیان که یادآور سریال‌های خاطره انگیزی در پستوی ذهن مخاطبین است، حالا به شکل‌گیری داستانی رسیده که همانند آن را در سریال ها و فیلم ها از دیده گذرانده‌ایم. داستانی از پشیمانی پدر بزرگی که پس از سال ها در صدد رسیدن به نوه پسری اش و جبران اشتباهات برآمده و از طریق همکاری گروهی جوانِ فریبکار و از جمله برادرِ مردی که این دختر بچه را به فرزندی گرفته، به دنبال رسیدن به خواسته خود است. این داستان تکراری با یک کارگردانی بدون خلاقیت تا کجا به ماندگاری آثاری تماشایی همچون سریال "پدرسالار" به نویسندگی همین فیلمنامه نویس می تواند باشد؟ و تا کجا می گشاید نفس های دلی را که در سریال "زیر تیغ" از شمارش افتاده است؟ به راستی راز ماندگاری سریال هایی از این دست در طی سال‌های طولانی، ملموس بودن شخصیت ها و پرداخت مناسبی از کاراکترها در دل فضایی به شدت ایرانی و با ریز بافت های روایتی از سوی کارگردان و با طراحی مناسبی از عوامل اجرایی بوده که با نقش آفرینی های موجه از سوی بازیگران به جای مانده است. عواملی اساسی که همگی در سریال فاخته و سریال های بی ریشه در این سال های سیما به کلی غایب بوده و خاطره ای عزیز را در این سال های اخیر به تصویر نگرفته است. سریال فاخته از این همه ارزش های نام برده شده از سریال های ماندگار همانند "پدرسالار "، تنها حضور باورپذیری از مادر را با هنرپیشگی "ثریا قاسمی" دارد و بس .

فاخته با تیتراژی از گام های دختری چادری آغاز می گردد و با لبخندی درشت! در روبروی دوربین می رسد اما در طی سریال جایگاه ترسیم این رشد تکاملیِ مهم و تنگناهای دختری با این سن و در شرایط امروز خانواده ها کجاست؟ موقعیت شخصیت های دیگر نیز در سریال گمگشته بوده و شعاع حرکتی روایت نیز نامشخص است، به طوری که براساس پیشبرد قصه نمی توان داستانی یکپارچه و براساس تمی مشخص ارایه داد. در واقع نمی توان گفت که هدف از ارایه داستان، رسیدن به تنهایی های مغموم پیرمردی بوده و یا گمراهی برادری و یا رسیدن به دنیای کودکانه دختری است؟

شاید هم هدف رسیدن به تمام دستاوردهای پندآموز مختص این سریال هاست! اثری همچون"پدر سالار" نیز مملو از فضاهایی درس آموز بوده که بدون جارزدن، در دل روایت شیرین خود ارایه می شد، امری که نمی توان تنها با چند دیالوگ پر طمطراق به انجام رسانید و نیاز به چهارچوبی مشخص و ایده هایی خلاقانه دارد.

 آن چه در مورد سریال فاخته به عنوان کمبود موارد حرکتی در پیشرفت داستان عنوان شد، معضلی است که می توان برای دیگر سریال ها نیز به عنوان مخرج مشترک برشمرد. سریال هایی که نه تنها مناسبتی خاص را در بر نمی گیرد بلکه هدف و معیاری مشخص از ساخت آن‌ها نیز یافت نمی شود. ارایه تولیداتی قابل بحث آن هم در ایام پر بهره از این ماهِ گرانقدر نیاز به برنامه ای جدی تر و با فرصت بیشتری است تا همه چیز به ساخت تولیداتی با سرعت باد و بی منطقِ اندیشه متهی نشود.

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.