چهارشنبه ۱ مرداد ۱۳۹۳ - ۱۳:۳۲

مهدی سلطانی: خیلی‌ها نقش‌های خشن مرا بیشتر دوست دارند

مهدی سلطانی*

«مهدی سلطانی» گفت: من گروهی از منتقدان را که نقد می‌کنند و حتی از نگاه سیاسی و حزبی کار را نقد می‌کنند، می‌فهمم. آدم‌هایی که به خاطر حسادت نقد می‌کنند را هم می‌فهمم. آدم‌هایی که از یک رژیم و سیستم متنفرند و اپوزیسیون هستند را هم می‌فهمم اما آنهایی که توهین می‌کنند را نمی‌فهمم.

«مهدی سلطانی» در گفت‌وگو با خبرنگار رادیو و تلویزیون فارس درباره ساختار شکنی که در بازی انجام داده و در سریال طنز ایفای نقش کرده، گفت: من در تئاتر سابقه حضور در عرصه طنز دارم اما در تلویزیون به شکل جدی کار طنز نکرده ام. سالهای پیش حدود سال ۷۳ بود که در نوروز ۷۳ سالهای اول دانشجویی بودم که در نوروز ۷۳ در آیتم هایی حضور داشتم. یک دوره ای در سریال چشم به راه ساخته آقای فرهادی حضور داشتم که  در سال ۷۸ ساخته شد و داستان آن در یک زایشگاه می گذشت.اما در طول این سالها  بعد از بازیهای جدی که داشتم، نقشم در سریال هفت سنگ یک نقش ساختارشکنانه بود.

وی ادامه داد: البته این موضوع جسارت می خواهد. معمولا کارگردان های ما برای نقش هایشان به سراغ بازیگرانی می روند که قبلا شبیه آن نقش را ایفا کرده اند و سختی به خودشان نمی دهند که ریسک کنند. برخی از آنها هم اهل تئاتر دیدن نیستند و بازیگرهای تئاتر را هم نمی شناسند. اما آقای بذرافشان برای انتخاب من واقعا جسارت داشت. من همان ابتدا هم از ایشان پرسیدم که با چه جسارتی و با اینکه شناختی از بازی کمدی من نداری، این انتخاب را انجام دادی.

بازیگر نقش عبدی در سریال مدینه تصریح کرد: من فکر می‌کنم بازیگر اگر اسمش بازیگر باشد، باید همه جور نقشی را بازی کند. اگر نجار اسمش نجار است علاوه بر صندلی باید میز هم بسازد وگرنه فقط اسمش صندلی ساز است. ما چون بازیگر هستیم یاد گرفته ایم که برای شخصیت پردازی و ارائه بازی باید تکنیکی استفاده کنیم، از فنونی بهره ببریم و پارامترهایی برای رسیدن به شخصیت استفاده کنیم تا شخصیت پردازی و تیپ سازی صورت بگیرد. بنا بر این موظفیم و چیزی فراتر از وظیفه مان را انجام می دهیم که بتوانیم هر نقشی را ایفا کنیم. در این میان برخی نقشها برای بازیگر شگرد محسوب می شود مانند کشتی گیری که فیتیله پیچ کردن و یا کنده زدن شگرد او محسوب می شود و یا فوتبالیستی که فنش دفاع راست بودن است اما به هر حال فوتبالیست است.

وی با بیان اینکه بازیگر هم همین وضعیت را دارد. ممکن است یک ژانر را بهتر عمل کند ولی اگر او را وارد گود بازیگری کنیم به هر حال می تواند گلیم خود را از آب بیرون بکشد، اظهارداشت:  به نظر من بخش عظیمی از هنر ریسک است و موفقیت خودش هم یک ریسک است. بدون ریسک نمی توان به موفقیت رسید.همچنین به نظر من بازیگر در هر ژانری که باشد باید یک خانه تکانی روانی و روحی انجام بدهد برای اینکه بیات نشود در نقش های تکراری قبلی خود. این نیاز هست برای بازیگر کمدی که گاهی جدی بازی کند و برای بازیگر نقش های جدی که شیرین بازی کند. سوای اینکه برای من این دو نیاز نبود چون تجربه هر دو را دارم. برایم کار خوب اهمیت بالایی دارد. پشت صحنه خوب مهم است، کارگردان و نویسنده و نقش خوب. دیگر برایم مهم نیست که کار جنگی است، درام اجتماعی است، تاریخی است، ملودارم است یا طنز. مهم خوب بودن و کیفیت کار است.

این بازیگر درباره هم زمانی پخش دو سریال مدینه و هفت سنگ اظهارداشت: سریال هفت سنگ از ابتدا قرار نبود برای ماه رمضان ساخته شود اما بعدها با توجه به مضمونی که دارد تشخیص داده شد که این کار می تواند برای ماه رمضان مناسب باشد. این سریال قرار بود قبل از عید به نمایش درآید. بعد گفتند بلافاصله بعد از عید اما مسئولان تلویزیون در نهایت به این نتیجه رسیدند که سریال هفت سنگ مضمونی دارد که می تواند برای ماه رمضان مناسب باشد. اما سریال مدینه از قبل برای ماه رمضان طراحی شده بود و از ابتدا ما می دانستیم. این تداخل عمدی نبود و اینگونه نبود که من بیایم و صرفا در سریالهای ماه رمضانی بازی کنم. پارسال هم سریال مادرانه در ابتدا برای ماه رمضان ساخته نشده بود. یک سریال ۵۰ قسمتی خارج از ماه رمضان بود که یکباره تلویزیون تصمیم گرفت که آن را در ماه مبارک رمضان به روی آنتن ببرد.

وی در پاسخ به این سوال که شما در این سریال یک پدر رویایی هستید از حیث اینکه در جاهایی به قدری با فرزندان خود رفیق می شود که گاهی طعنه به اغراق می زند، توضیح داد: محسن پدیده بچگی بسیار قوی دارد. بچگی نه به معنای بد بلکه به معنای خوبش. کودکی که مترادف است با صداقت، راستی و ... محسن یک کودک مسن است. این رابطه یک رابطه آرمانی است که طبقه گذشته با طبقه اکنون و طبقه اکنون با طبقه آینده به هم نزدیک باشند. بسیاری از مشکلاتی که در بین جوان ها وجود دارد ناشی از این فاصه طبقاتی است. چون من در دانشگاه هم تدریس می کنم، با جوان های دانشجو سر و کار دارم  و می توان نتیجه این رفتارها را در روانشان ببینم. گاهی عقده می شود، گاهی به پرخاشگری منجر می شود، گاهی تبدیل به نافرمانی می شود، گاهی تبدیل به نافرمانی مدنی می شود و یک شکاف فرهنگی ایجاد می شود که حالا هرکسی بخواهد سهم فرهنگی خود را از طبقه دیگر بگیرد آن هم نه با راه های مشروع و با راههای نامشروع. وی افزود: در نتیجه ناهنجاری های اجتماعی شکل میگیرد، این موضوع در اقتصاد و فرهنگ وجود دارد. اینکه محسن خیلی دوست دارد به خانواده اش نزدیک بشود، درست ولی گاهی اشتباه می کند در این خوب بودن و راهی که انتخاب می کند، راه اشتباهی است و از انجایی که کمدی قاعده اشتباه است، ما به خنده می افتیم. ولی در واقع وقتی ما به خنده می افتیم، مغزمان به کار می افتد و در این موقع است که تحلیل می کنیم. وقتی ما دچار احساس می شویم، مغزمان از کار می افتد و قلبمان به کار می افتد و در نتیجه به گریه می افتیم و دیگر نمی توانیم تحلیل کنیم و فقط عزاداری می کنیم. در همین رابطه یک خاطره بگویم. چند روز پیش به اداره مالیات رفته بودم راننده تاکسی که مرا برد، گفت که من و بچه هایم هر شب این سریال را می بینیم و فرزندم مرا پای سریال می نشاند و می گوید بابا بیا نگاه کن ببین پدر بودن یعنی چی. میگفت وقتی من این سریال را می بینم متوجه شده ام که باید رابطه ام را با فرزندم از رابطه پدر فرزندی به رابطه دوست – دوست تبدیل کنم چون در غیر این صورت اگر فرزند دوست خود را در خانواده پیدا نکند، به خیابان می رود و خیابان جایی است که قطعا دوستان مناسبی پیدا نمی شود.

 

وی همچنین درباره موضوع اقتباس هفت سنگ و حواشی آن نیز گفت: موضوعی که در این میان مهم است، این است که همیشه یک خواننده از استاد آوازش تقلید می کند، تعریف کپی برداری و بازخوانی در این ماجرا مشخص است اما در مورد هفت سنگ آن چنان افراط می کنند و می گویند نعل به نعل و مو به مو که یک دروغ بزرگ است و خودش را نغز می کند. چون آن سریال ۴۰ درصدش مسائل غیر فرهنگی است و اگر قرار باشد هفت سنگ هم کپی مو به مو باشد، باید نیمی از هفت سنگ نیز فحشا باشد.

سلطانی همچنین درباره منتقدانی که آثار هنری رانقد می‌کنند، اظهارداشت: من با گروهی که می آیند و سریال را نقد می کنند و حتی از نگاه سیاسی و حزبی کار را نقد می کنند، می فهمم. آدمهایی که به خاطر حسادت نقد می کنند هم می فهمم. آدم هایی که از یک رژیم و سیستم متنفرند و اپوزیسون هستند را می فهمم اما آنهایی که توهین می کنند را نمی فهمم. در سال گذشته سر سریال مادرانه من در سکانسی گوشی موبایلم را وارونه گرفته بودم.عکس این صحنه را گرفته بودند، فلش زده بودند که ببینید این گوشی را وارونه گرفته است. گوشی من که واقعی نبود و ضمن اینکه این موضوع برعهده منشی صحنه است که باید کنترل کند. برایم نوشته بودند برو بمیر... ای بدبخت بیچاره ای که نمی توانی گوشی تلفن دستت بگیری. برو بمیر با آن سریال مزخرفتان. من متوجه نشدم که اشتباه گرفتن گوشی چه ربطی به مزخرف بودن سریال داشت.

وی گفت: چند ماه تلاش میکنی تا بتوانی فرهنگ بیگانه را برای خانواده ات مفید کنی که آنها بتوانند تاثیر بگیرند. کلی زحمت کشیده ای در سرما و گرما و بدقولی های صداوسیما در پرداخت پول، گاهی از کسانی که خودشان را نزدیکان خودت میدانی، خستگی به تنت باقی می ماند.

وی در پاسخ به این که آقای سلطانی شما در بیشتر کارهای تلویزیونی چهره ای مردانه و خشن داشته اید، الان هم که پدری مهربان. برخورد مخاطبان با شما چگونه است، توضیح داد: خیلی از مردم دوست دارند من را همان طور به شکل قدیم مانند جمیل ببینند. یک مرد باصلابت و پرجذبه. خیلی ها هم من را تشویق می کنند که چه خوب شد نقشی متفاوت ایفا کردید. اما خود من کاملا خوشحالم که این سریال را بازی کردم و ۷ ماه خوب را با گروه سپری کردم. سوژه هم جوری بود که خستگی را از تن من بیرون از این لحاظ بیرون برد.

سلطانی در پایان به فارس گفت: فکر می کنم با پایان هفت سنگ مردم دلشان برای این سریال تنگ می شود. من کار جنگی و اکشن و ... انجام داده ام ولی این سریال جزو سخت ترین سریالهایی بود که بازی کردم و احساس بسیار خوبی دارم.

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.