جمعه ۳ مرداد ۱۳۹۳ - ۰۹:۵۸

سخنی صریح با مسئولان حوزه سینمایی کشور

مبادا بیانیه‌ها و تجمعات ضدصهیونیستی تنها فرصتی برای خودنمایی شود!

شش سازمان

سینماپرس: علی اکبر عبدالعلی زاده/ برگزاری تجمعات اعتراض آمیز مردمی و صدور بیانیه ها با هر عنوان ضد صهیونیستی بسیار موثر است، اما جایگاه سیاسی - فرهنگی ایران اسلامی ایجاب می کند نخبگان و هنرمندان با محصول هنری و فرهنگی ، پیام مظلومیت فلسطین ، لبنان ، سوریه و... را به گوش های شنوا ، چشم های بینا و دل های حق طلب دنیا برسانند.

 برگزاری تجمعات اعتراضی به کشتار زنان ،کودکان وغیرنظامیان در نوار غزه در کشورهای مختلف نتایج جهانی درخشانی بدنبال دارد . حرکتی که روزگاری دور به اعتبار و دوراندیشی امام خمینی (ره) با تعیین آخرین جمعه سال به عنوان "روز قدس" در ایران بنیان گذاشته شد و براساس فراگیری ماه مبارک رمضان در کشورهای اسلامی به سرعت در جهان اسلام گسترش یافت و با استمرار برگزاری در ایران و دیگر کشورهای اسلامی صدای مردم مظلوم فلسطین و لبنان را به گوش آزادی خواهان جهان رساند وامروز بذر پاک آن در سرار کشورهای دنیا ثمر داده است. امروز نه تنها مردم کشورهای موثر در گردونه سیاسی جهان دراعتراض به خونخواری رژیم اشغالگر قدس راهپیمایی می کنند ، حتی در کشورهای اروپایی که سال به سال خبری سیاسی از آنها در رسانه ها شنیده نمی شود ،اجتماعات  چند هزار نفری برپا می کنند ، نوشته های اعتراضی به دست گرفته و پرچم این رژیم و هوادارانش را به آتش می کشند.  

این روش اما امروز بیشتر به کار مردم آزادیخواه و انسان دوستی می آید که دولت هایشان دست در دست جنایتکاران صهیونیست دارند و دست مردمانشان از اقدامات  عملی و موثر اجرایی خالی است. در این میان انتظار می رود کشوری چون ایران که همواره در موضوع مقابله با رژیم اشغالگر قدس پیشتاز بوده و ابتکار عمل را در دست دارد ، با توجه به استراتژیک بودن این رویکرد در تمامی ارکان نظام جمهوری اسلامی ایران، بصورت تمام قد ،سازو کار های سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی  خود را در تعیین و دستیابی اهداف  ضد امپریالیستی و رسوایی نژادپرستان صهیونیسم بکار بگیرد .

متاسفانه همانقدر که  تلاش های صادقانه و موثر گروه های اجتماعی مردم نهاد دیده می شود، در نهاد های دولتی و یا مرتبط با ساختار رسمی کشور شاهد انفعال ، رفع تکلیف و بی توجهی نسبت به عمل به اصل وظایف هستیم.

در این زمانه ، انتظار می رود نهاد های فرهنگی در عرصه های دارای مخاطب عام چون سینما و تلویزیون  نیز همانند عرصه های مکتوب شعر و ادبیات با عملکرد هوشمندانه ابتکار عمل رابدست بگیرند و نقش جهانی ایران را قوام بخشند.

 متاسفانه جز آه جانسوز از دلمشغولی  تصمیم سازان ،تصمیم گیران ومدیران سینمایی چیز دیگری از مرور عملکرد این نهاد ها بویژه در دو دهه اخیر چیز دیگری عایدمان نمی شود.

علیرغم تمام فریاد ها و اخطارهایی که دلسوختگان مکتب امام (ره) و رهبری در طول این سال ها سردادند هیچ سازو کار رسمی و مدونی برای حضور مستمر و موثر هنرمندان در این عرصه وجود ندارد . حاصل این روند دستان خالی سینمای ایران  در ارایه فیلم های سینمایی موثر و ماندگار با موضوع اشغال فلسطین و موضوعات روزآمدی چون پیروزیهای حزب الله لبنان و مقاومت مردم غزه است. هنوز هم اگر بخواهیم نام فیلم های  ایرانی با این موضوع را نام ببریم به فیلم های  سرب (مسعود کیمیایی)، آتش پنهان (حبیب کاوش) ، بازمانده( سیف الله داد)، لبنان عشق من (حسین کاربخش)، قاعده بازی و هفت سنگ ( فیلم – مجموعه ساخته سید عبدالرضا نواب صفوی ) ، قناری (جواد اردکانی )، هیام (محمد درمنش) ، زخم زیتون (محمد رضا آهنج) ، ۳۳ روز( جمال شورجه) ،شکارچی شنبه (پرویز شیخ طادی) و... این تمام داشته سینمای ایران طی سی و چند سال فعالیت در موضوع استراتژیک مقاومت ، فلسطین ، لبنان و غزه است. در واقع سینمای ایران نتوانسته در شان موضوع و اهمیت آن گام بردارد.

باید پرسید اشکال از کجاست؟ از هنرمند یا از کارگزاران دولتی ؟ شاید ده سال قبل در پاسخ به این سئوال تقصیر این کم کاری در میان سینماگر و مدیر سینمایی تقسیم می شد اما امروز به وضوح تلاش ناکام فیلمسازان و بی توجهی مدیران پاسخی روشن به این سئوال داده است.

دیگر کاربه جایی رسیده که فیلمسازان چشم امید از نهاد های رسمی بریده اند؛ پرویز شیخ طادی که فیلم موثری چون شکارچی جمعه را کارگردانی کرده از مدیران فرهنگی و بودجه های دولتی ناامید می شود و از مردم دلسوخته ایران یاری می طلبد به این گزیده جملات از نامه سرگشاده او دقت کنید:"... امروز شدم مانند سربازی که مدام پای میزهای مذاکره و گاها غیر علنی و پشت پرده به زور میخواهد خواب زدگان را وادار کند از کشور و وطن و دین و غیرت و انسانیت دفاع کنند؛ حال از همین جا بنده پرویز شیخ طادی از امت شهید پرور ؛ از آزاده ها ؛ از ایرانیهای مقیم دیگر کشورها؛ از سرمایه داران با غیرت؛ از اقوام مختلف کشور؛ تقاضای  کمک و یاری دارم  ؛ اگر بدنبال  افشای جنایات صهیونیزم پدر و فرزندانش در منطقه هستید ؛ اگر خواهان زدن ضربه های مهلک و روشنگر هستید آستین را بالا بزنید که مدیران فرهنگی و کمیسیونها و شوراهای فرهنگی کشور بشدت خسته و کوفته از زد و خوردهای داخلی هستند و هیچ آبی از اینان گرم نمیشود ؛ به اطلاع عزیزانی که قصد کمک دارند میرسانم ؛ فیلمنامه بسیار موثر و پرمحتوا ( امپراطور جهنم) با سه سال تحقیق و نگارش آماده است ؛ کارگردان و یک گروه حرفه ای و خلاق و با ایمان نیز آماده حرکتند ؛ حرکتی آغاز کنیم و روی پای خود بایستیم و به لشکری که وجود ندارد دل نبندیم؛ بلکه خداوند در این ماه عزیز و پربرکت به همه ما توفیق و لیاقت  جهاد فرهنگی را عطا نماید."

با این وضعیت تکلیف انگیزه فیلمسازان جوان روشن است . حالا چه نهاد هایی در این کوتاهی سهیم هستند ؟ رسانه ملی با در اختیار داشتن انحصاری تمامیت رسانه تلویزیون در ایران که همچنان مجبور است فیلم های مذکورکه اغلب حاصل تولید خودش نیست را به آنتن بسپارد یا سازمان سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که بودجه های صد میلیونی را خارج از حوزه اختیاراتش خرج می کند و برای بودجه حمایتی پنج میلیاردی ازیک مسابقه تلویزیونی اقدام می کند و فیلم های ضد جریان انقلاب و جمهوری اسلامی ایران را مورد حمایت قرار می دهد و در زیر مجموعه های پرطمطراق خود همچون بنیاد سینمایی فارابی ، مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی ، سینمای جوان ، موسسه رسانه های تصویری و... فیلم هایی می سازد که در اکران آنها دچار مشکل می شود. شاید هم حوزه هنری که گویی فراموش کرده  تولدش حاصل کم کاری و نبود شناخت نسبت به پیام انقلاب اسلامی در نهاد های رسمی وقت کشور بوده است و حالا خودش تبدیل شده به نهادی منفعل؛ شاید هم انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس زیر مجموعه بنیاد حفظ آثار و ارزش های انقلاب و دفاع مقدس و بنیاد روایت! را باید مقصر بدانیم که پول های کلانی را صرف فیلم های ضعیف می کند و افتخارش این است که طی پانزده سال گذشته درهیچ فیلم ماندگار سینمای دفاع مقدس همکاری و مشارکت نداشته که هیچ ، چوب لای چرخ تولید برخی از آن ها هم کرده است!!

البته هرگز تصور نمی کنیم شهرداری تهران با وجود موسسه تصویر شهر و برگزاری جشنواره های رنگارنگ با توجه به اهمیت موضوع در سیاست های کلان کشوری هم در این جریان مقصر است! یا فکر نمی کنیم بخش های فرهنگی نیروهای نظامی تقصیری دارند!

بگذریم از اینکه دنیای غرب در این موضوع تمام قد حاضر شده و بودجه های کلان و ژنرال های فرهنگی و سینمایی خود را به تولید فیلم های حامی صهیونیست و فیلم های ضد اسلامی و ضد ایرانی گماشته است و هر روز برگی تازه از برنامه ریزی فرهنگی در حوزه های استراتژیک را رو میکند و ما را منفعل تر و مرعوب تر می سازد.

حالا همین مدیران نهاد های فرهنگی کشورمان که در فاصله چند ساله میان حملات صهیونیست ها به غزه و لبنان و سوریه و تهدید ایران به حمله نظامی خوابشان می برد و فیلمسازان متعهد و با انگیزه را دچار یاس فلسفی می کنند پس از گذشت چندین روز از آغاز حمله زمینی رژیم اشغالگر قدس از خواب غفلت بیدار شده اند و در حرکتی ضرب الاجل که برایشان هزینه مالی و مدیریتی ندارد اعلام برگزاری اجتماعات اعتراض آمیز و صدور بیانیه ها می کنند!

آقایان متهم ردیف اول کم کاری  و انفعال می خواهند  به چه چیز و چه کسی اعتراض کنند در حالی که سکوت عملی شان خواسته و ناخواسته برخی از آن ها را در جبه دشمن یارگیری کرده است . این چه اعتماد به نفسی است که باعث می شود  از هر فرصتی برای عرضه نام و نشان خود بهره ببرند؛ در حالی که آنقدر از موضوع دور شده اند که حتی در مراسم افطاری حوزه سینمای دفاع مقدس به جای پرداختن به  کشتار مردم غزه وجنایات صهیونیسم  و بازیگران آن یعنی داعش و طالبان و... درمورد اتحاد صنفی سخن می گویند و موضوعات هدف سازمانی خود را پس از سخنرانی و با تذکر دیگران  به یاد می آورند و مطرح می کنند! این عملکرد پایه های دلی ندارد و منتظر نباشیم بر دلهای مردم جهان اثر بگذارد. نباید از این فرصت هایی که روز به روز با خون کودکان غزه آبیاری می شود برای پرکردن بیلان و آمارعملکرد مدیریتی  و خودنمایی استفاده کنیم.

آقایان اگر فیلمسازی چون حاتمی کیا ،شیخ طادی ودیگران در همین اجتماع شمارا بازخواست کنند چه جوابی برایشان دارید؟ آیا می شود بازهم توپ را به میدان شوراهای کارشناسی و بودجه و الخ انداخت؟  

سخن آخر اینکه برگزاری تجمعات اعتراض آمیزمردمی  بویژه با رویکرد جهانی کردن پیام مظلومیت مردم فلسطین  بسیار موثر است ،اما  جایگاه سیاسی - فرهنگی ایران اسلامی  ایجاب می کند نخبگان و هنرمندان با محصول هنری و فرهنگی  ، پیام مظلومیت فلسطین ، لبنان ، سوریه  و...  را به گوش های شنوا ، چشم های بینا و دل های حق طلب دنیا برسانند ، این پیام را در تاریخ ثبت کنیم و اینگونه باردیگر ابتکار عمل را بدست بگیریم. انشاا...

 

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.