دوشنبه ۳ شهریور ۱۳۹۳ - ۱۱:۵۶

تحلیلی بر تولیدات سینمایی کرانه باختری/ ۳

«راه رفتن روی آب»؛ هم آوایی ژرمنی - اسرائیلی برای توجیه کشتار!

فیلم راه رفتن روی آب

سینماپرس: رضا طریقت/ متن اثر در بروز دیدگاه اشغالگران کوتاهی نمی کند و با نشانه های گل درشتی اثبات می کند فلسطینی‌ها تروریست هایی هستند که همچون نازیها ، نظم جهان صهیون را بر هم ریخته اند.

اغلب سینمادوستان و علاقمندان این هنر- صنعت شاخص قرن جدید ، فیلم «لعنتی های بی آبرو»(Inglourious Basterds )از کارگردان نامدار سینما ،«کوئینتین تارانتینو» را دیده اند.تارانتینو با فرمی ابزورد، روایت بسیار متفاوتی را ارائه می دهد و ابزوردیسم جاری در اثرش را برای روایتگری تاریخ به صورت وارونه انتخاب کرده است تا باخلق لحظاتی خیالی مخاطب با تلقی  وارونه ای از تاریخ مواجه شود .

برداشت روایت وارونه «تارانتینو» آنقدر پیچیده نیست که کشف آن آنچنان سخت باشد . تارانتینو در «لعنتی های بی آبرو» به صراحت نشان می دهد اگر مدعیان هولوکاست ،عملگراتر از هیلتر و نازیسم بودند شاید تاریخ مسیر دیگری در پیش می گرفت . اگر امثال گروهبان یهودی آلدو (برد پیت) در روایت معکوس، تاریخ قدرت را در دست داشتند شاید مرتکب جنایت های بیشتری می شدند . در بخش اصلی روایت فیلم ،«شوشانادریفوس» مونث سینمادار یهودی ، هیتلر و سران نازی را در سالن نمایش فیلم می سوزاند و همانطور که در پایان فیلم شاهد هستیم «آلدو» پوست از سر نازیها می کند .

فیلم راه رفتن روی آب

«ابزوردیسم» فیلم در وارونه جلوه دادن تاریخ، مخاطب را به این نتیجه می رساند که اگر تاریخ وارونه مسیرش را طی می کرد و فرزندان صهیونیسم قدرت را در دست می گرفتند در هر صورت پوست از سر ملت های دیگر می کندند و «تارانتینو» این فاجعه را با سیاقی متفاوت در این فیلم نمایش می دهد . چنین استنباطی از فیلم «تارانتینو» در لایه های چندم فیلم مستتر نیست و پیامش بسیار عیان است . گواه تصدیقی پیام تارانتینو در روزگاران معاصر تجلی مییابد و صهیونیست ها با بدست آوردن اندک قدرتی پس از جنگ جهانی دوم ،جنایتی۶۶ ساله و دنباله دار را در باریکه باختری (غزه ) رقم زده اند .

تارانتینو  در فیلم «لعنتی های بی آبرو» تاریخ را وارانه جلوه می دهد و اثبات می کند اگر افسانه یهودی سوزی در جنگ دوم، بنای تاریخ نمی شد، امروز در کتاب های درسی تاریخ نوجوانان می نوشتند که «هیلتر» و «حزب نازی» را صهیونیست‌ها درکوره های آدم‌سوزی سوزاندند تا از روغن انسانی باقیمانده از آنان صابون تولید کنند برای اشغالگران مستقل در کرانه باختری  .

فیلم راه رفتن روی آب

روایت وارونه تارانتینو ناخودآگاه ذهن مکاشفه گران را متوجه کتاب «عاموس عوز» نویسنده اسرائیلی در کتاب «تمامی امیدها؛ افکاری درباره هویت اسرائیلی» می کند. «عوز» اشاره می کند اگر تاریخ به قبل از جنگ دوم بازگردد و رژیم اسرائیل جایگزین دولت نازی در آلمان مستقر شود، سپس جایگاه تاریخی «آریل شارون» با هیتلر تغییر کند و خون کسانی که در کشتار (افسانه ای ) یهودیان دخالت داشتند را تک به تک به مثابه دراکولای برام استوکر نوش جان کند، بازهم در تاریخ تغییری ایجاد نخواهد شد و همچنان باید به صورت سالانه بخشی از جمعیت فلسطین کشته شوند تا دراکولاهای صهیونیست قدری آرام گیرند!

فیلم راه رفتن روی آب

تحلیل «عوز» ‌و روایت وارونه «لعنتی های بی آبرو» را می توان با صورتی دیگر در فیلم «راه رفتن روی آب»  تولید محصول بنیاد سینمایی رژیم صهیونیستی با روایت متفاوت تری جستجو کرد . فیلم« راه رفتن روی آب »  را «ایتان فاکس» کارگردانی کرده است . وی متولد آمریکاست و در سن دو سالگی همراه با خانواده‌ به سرزمینهای اشغالی مهاجرت کرده است .در متن این فیلم برای برانگخیتن احساسات ناسیونالیستی اما مجعول اشغالگران، دیدگاه هایی طرح می شود که از زوایای مختلف قابل بررسی است . با تحلیل متن فیلم «راه رفتن روی آب» ،می توان فرامتن سیاست های کلان اشغالگران در اصرار به افسانه سازی از  هولوکاست تا ترور رهبران حماس و مقاومت فلسطین  را درک کرد . فیلم با سکانس تکان دهنده ای آغاز می شود , مردی( ایال ) در یک قایق تفریحی در ترکیه به پسر کوچک خانواده مسلمانی لبخند می زند . لبخندی به مثابه یک خون آشام که در هیبت دراکولای دیگر در آمده و باختر نشین است . لحظاتی بعد، پدر کودک (از رهبران مقاومت حماس ) توسط خون آشام اهل باختر نشان دار موساد به  شهادت می رسد . به خرده پیرنگ ابتدایی فیلم تحلیلی وارد است که نمی توان به سادگی از آن گذشت . ترور در مقابل دیدگان خانواده ، در کمال خونسردی با سرنگ سمی و کشتن مجاهد ارشد حماس .

فیلم راه رفتن روی آب

طبیعی است سکانس بعدی چنین آثاری به تطهیر خون آشام اهل باختر می پردازد . «ایال» خوش آشام اهل باختر، از انجام عملیات ترور، نیمی از وجودش مسرور و نیمه دیگرش غمگین است .البته این نمایش، فریب برجسته لایه نخست روایی فیلم است . طبیعی است برای تطهیر این شخصیت، سازندگان از الگو های موثر هالیوودی بهره برده اند . «ایال» به عنوان ماشین آدمکشی موساد شباهتی نزدیک به کاراکتر اونر (اریک بانا) و رابرت (متیو کاساویتس ) در فیلم مونیخ (استیون اسپیلبرگ)دارد . پرسوناژ محوری، رسالت آدمکشی برای بقای اسرائیل و قوم صهیون را با ظرافت انجام می دهد اما گرفتار رنج روحی لطیف تری است . قهرمان «راه رفتن روی آب» ،(مامور مخفی موساد)در راه انجام وظیفه به صورت ظاهری و شیطنت آمیری که در فیلم نمایش داده می شود دچار تردید می‌شود. این تردید در «مونیخ» رنگ و بوی ایدئولوژیک دارد اما ناراحتی و مبتلا شدن به وجدان ملامت گر در فیلم «راه رفتن روی آب» صورتی انسانی به خود می گیرد . کشتار توسط عاملان موساد در فیلم «راه رفتن روی آب» کنشی حقارت‌بار  نسبت به جنایاتی است که در طول ۶۶ سال گذشته انجام داده اند. این شیوه پرداخت شخصیت به سیاق خونخواران فیلم مونیخ(استیون اسپیلبرگ) روشن می کند که کلیت اثر دستاویزی برای تطهیر خون آشامی از جنس باختری است که در پیشانی روایت قرار دارد . ««ایال»» پس از انجام ماموریت به خانه اش باز می‌گردد و با صحنه ای دهشتناک مواجه می شود. جنازه همسری که اقدام به خودکشی کرده است ، برای خون آشامی همچون «ایال» رقم زدن چنین عاقبتی به تطهیر تقدیر خون آشام منجر می شود .

فیلم راه رفتن روی آب

ماموریت بعدی «ایال» آغاز خط اصلی روایت است. پس از قتل مجاهد ارشد حماس ،«ایال» مامور می شود نازی بازمانده متواری از جنگ جهانی دوم (آلفرد هیملمان ) را از طریق جستجو در خانواده‌اش پیدا کند و او را به قتل برساند .پروژه همیشه تکراری «دشمن سازی» از دوران قدیم تا دوران جدید. از ابلاغ یافتن «آلفرد هیملمان» ،متن فیلم متمرکز می شود بر دیدگاه‌های متقابل اسرائیلی و آلمانی. بخصوص برای مخاطبی که نمی‌داند چرا در اروپا -و بخصوص آلمان- اظهار نظر درباره هولوکاست ، حساسیت دارد .فیلم «راه رفتن روی آب» استدلال های هوشمندانه ای برای طرح کشتار باقیمانده های سران نازی تا مجاهدان ارشد حماس ارائه می کند. شاید با تعمق و تامل در این گزاره روایی می توانیم به نوشتارهای «عاموس عوز»  نقب بزنیم .وی اشاره می کند هیلتر و حزب نازی و افسانه هولوکاستی که بعدا ساخته شد، بیشترین خدمات را نصیب قوم صهیون کرد.

فیلم راه رفتن روی آب

«پیا» نوه مونث «هیملمان»(افسر نازی ) تبعه کشور اسرائیل است و قرار است اکسل برادرش وارد خاک اسرائیل شود تا او را به سرزمین مادری برای حضور در جشن تولد پدر باز گرداند .پیا رابطه خوبی با خانواده اش ندارد؛ حتی نسبت به سرزمین مادری خود دیدگاه خوبی ندارد و با واکنش هایی که از خود بروز می دهد نماینده رنج وجدانی قبیله ژرمن است . مصداق این شخصیت، خود گویی و خود خندی و هنرمندی «بنیاد سینمایی اسرائیل» است که  به نمایندگی از ملت ژرمن فیلم می سازد و با متن داستانی مدعی است که نسل های بعدی آلمانی  پس از افسانه هولوکاست همچنان ناراحت و دلواپس این جنایت تاریخی هستند و نسل های بعدی برای تسکین وجدان روانه اراضی اشغالی شده اند. کارگردان در این فیلم شخصیت «پیا» را به صورت یگانه ای نشان می دهد. آلمانی ظاهرا نجیب نماینده ژرمن‌ها که از اجداد خود بابت افسانه هولوکاست نفرت دارد .

فیلم راه رفتن روی آب

«ایال» قرار است برای جستجو در زندگی اکسل نقش «تور لیدر» او را بازی کند . بازهم نقصان فیلمنامه بیشتر به چشم می آید . اگر اکسل خواهری در اراضی اشغالی دارد نیازی به راهنما ندارد. فیلم با نقصان مورد اشاره پیش می رود و چالش و جدل های لفظی میان «ایال» و اکسل منجر به یک رابطه  لبریز از دوستی می شود اما با اطلاع از این مسئله که اکسل همجنسگرا است کم رنگ می شود و نکته جالب تر این است که اکسل همجنس‌گرا با یک فلسطینی عرب رابطه برقرار می کند و فیلم به شکل رقت آوری بر این موضع تاکید می کند که اراضی اشغالی بهشت همجنس‌گرایان است!

«ایال» نیز به دلیل همجنس‌گرایی اکسل قصد دارد از ادامه ماموریت صرف نظر کند؛ اما مناخیم از سران موساد اصرار دارد که وی  ماموریت خود را به اتمام برساند. «ایال» نیز هیچ مدرک قابل دفاعی مبنی بر زنده بودن «آلفرد هیملمان» پیدا نمی کند، اما گفتگوی آخرین لحظه «پیا» و «اکسل» ( توسط موساد کنترل می شود) اثبات می کند «هیملمان» زنده است و مناخیم «ایال» را وادار می کند به آلمان باز گردد. در طول داستان در خواهیم یافت «ایال» ریشه ای آلمانی دارد و والدینش آلمانی بوده اند و اجداد «ایال» از یهودیانی بودند که در آلمان کشته شده اند .

فیلم راه رفتن روی آب

«ایال» به دعوت «اکسل» به جشن تولد پدرش دعوت می شود و پس از آوردن کیک پدر و مادر «اکسل»، مهمانان حاضر را غافلگیر می کنند و از پدر بزرگ «اکسل» رونمایی می کنند و میهمانان غافلگیر می شوند؛ ایال با دیدن «هیملمان» ناگهان غیبش می زند . «اکسل» به اتاق «ایال» می رود و در کیف او پوشه ای را پیدا می کند که مربوط به اطلاعات خانوادگی وی همراه با عکس پدربزرگ اوست . «ایال» با «مناخیم» تماس می گیرد  و به او می گوید که آنها به راحتی می توانند پدربزرگ را را به اسرائیل ببرند و او را  به دلیل جنایات جنگی محاکمه کنند. مناخیم به ایال می گوید ماموریت او کشتن پدر بزرگ نازی است . «ایال» با این تصمیم مخالف است؛ اما مجبور به اجرای فرمان موساد . او  به این قصد وارد اتاق آلفرد می شود اما در آخرین لحظه ای که می خواهد حکم را اجرا کند اکسل سر می رسد و با توجه به اینکه به هویت «ایال» پی برده، خود اقدام به قتل پدربزگش می کند . سکانس پایانی فیلم، گفتگوی «ایال» و اکسل  را تلفنی نشان می دهد و درخواهیم یافت پیا با«ایال» ازدواج کرده است .

فیلم راه رفتن روی آب

بستر درام فیلم «راه رفتن روی آب» قصه ابزرود تارانتینو را در ذهن متبادر می کند؛ اما روایت در محیط تازه ای اتفاق می افتد ، آنهم در بستر نفرت قوم صهیون از اعراب و نازیسم . متن فیلم و نقطه ابتدایی کشتن مجاهد ارشد حماس و آلفرد هیملمان بر نظریات نوام چامسکی صحه می گذارد. چامسکی در کتاب «از هیروشیما تا پهبادها» که (اثری مشترک با آندره ولچک است) به موضوع خاموش نشدن ماشین کشتار صهیونیستها اشاره می کند که پس از جنگ دوم تا دوران معاصر کنونی متوقف نخواهد شد . جبهه ترور موساد را باید از دیدگاه مشترک «موعز» و «چامسکی» تحلیل کرد.

 این دو اعتقاد دارند تاریخ «افسانه هولوکاست» و «کشتار در نوار غزه» موجب پروپاگاندا و برانگیختن احساسات ناسیونالیستی صهیونیست ها می شود  .به عبارت دیگر دو ماموریت ابتدایی و پایانی «ایال» در طول قصه فیلم نوعی همسان سازی نازی، هیتلریسم ضد یهودی و اعراب عضو حماس است .

فیلم راه رفتن روی آب

در بخشی از فیلم، «ایال» به اکسل  می گوید ، رادیو همواره بعد از عملیات انتحاری فلسطینی ها ، آهنگین غمگینی پخش می کند و این آهنگ غمگین در طول تمام فیلم به گوش می خورد. با چنین روایت ناملموسی، فیلم کشتار صاحبان اصلی کرانه باختری را در بستری داستانی توجیه می کند. متن اثر در بروز دیدگاه اشغالگران کوتاهی نمی کند و با نشانه های گل درشتی اثبات می کند فلسطینی‌ها تروریست هایی هستند که همچون نازیها ، نظم جهان صهیون را بر هم ریخته اند؛ دقیقأ طبق آرا و نظریات یوری سلزکین (Yuri Slezkine) که در کتاب قرن یهود (The Jewish Century) آورده، دو طیف یعنی اعراب مسلمان و نازیها، نظم آل صهیون را برهم ریخته اند .

او در این کتاب اشاره می کند که با پایان جنگ دوم و تلاش مردم اسرائیل و دادگاه های آلمانی،  نازیسم و پیروانش به تاریخ پیوستند و امروز اعراب مسلمان عامل گسست در روند جهانی شدن هستند . طبق نظریات کاملا رادیکال «یوری سلزکین» ،«ایال» در قصه ای از «گال آچوفسکی» (Gal Uchovsky ) حتی اگر «هیملمان» آخرین لحظات زندگی خود را می گذارند باید کشته شود تا جهانی شدن صهیونیست های زودتر محقق شود . از سوی دیگر در واقع مرگ مجاهد ارشد حماس باید در مقابل دیدگان فرزندش رخ دهد تا نسل بعدی اعراب در مقابل آل صهیون قد علم نکنند .

«ایال» به مناخیم می‌گوید هیملمان با مرگ فاصله چندانی نداشته و قتل او ضرورتی ندارد ، او نیمه مرده است، اما مناخیم  جواب می‌دهد: ولی هنوز نمرده! قبل از خدا، ما باید این کار را انجام دهیم (نقل به مضمون). پاسخ مناخیم را می توان در فصل های مختلفی از کتاب «قرن یهودی» یوری سلزکین جستجو کرد .سلزکین در کتابش آورده است " تنفر یهود به تمام اقوام ، نسل ها و نژاد ها پایان ناپذیر است ،برای اعتلای جامعه جهانی یهود، باید اقوام دیگر در پیکار با یکدیگر از بین بروند و ریشه باز ماندگان را باید هرس کرد . "

 

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.