یکشنبه ۹ شهریور ۱۳۹۳ - ۱۱:۳۰

سینمادار چرا باید برای صندلی‌های خالی فیلم اکران کند؟

مهر: در نشست بررسی مشکلات اکران فیلم های کودک موضوعاتی چون صندلی‌های خالی سالن‌ها سینمایی در اکران فیلم های کم فروش و در نتیجه ضرر سینمادار، تاثیر تبلیغات تلویزیونی و شهری در اکران موفق و همچنین نبود شناخت کافی از فیلم ها که باعث می‌شود خانواده‌‌ها با فرزندشان فیلمی را ببیند که مناسب نیست، مطرح شد.

سینمای کودک به نسبت دیگر حوزه‌ها بیشتر مورد غفلت مسئولان و حتی فیلمسازان ما واقع شده است. این غفلت به این معنا نیست که برای آن هیچ اقدامی صورت نگرفته است بلکه به این معناست که این اقدامات بسیار کمتر از آن چیزی است که انتظار می‌رود. سینمای کودک را نباید تنها ژانری برای سرگرمی کودکان دید این سینما در عین سرگرم بودن می‌تواند آموزش دهنده باشد و بسترساز؛ بسترساز برای کودکانی که امروز نسلی تعیین کننده هستند و می‌توانند خانواده را با خود همراه سازند.

خبرگزاری مهر در نشستی که با حضور فریال بهزاد فیلمساز، غلامرضا آزادی فیلمبردار و تهیه کننده، علی میرزایی کارشناس، رضا سعیدی‌پور مدیر سینما آزادی و عزت الله علیزاده کارشناس برگزار شد به مسایل و مشکلات اکران سینمای کودک پرداخت.

قسمت اول این نشست بیشتر حول محور تولیدات سینمای کودک برگزار شد و حاضران بیان کردند که تا زمانیکه تولیدات در سینمای کودک برای مخاطب کودک نباشد و مخاطب خود را در نظر نگیرد در زمان اکران هم با مشکل مواجه خواهد شد.

در بخش دوم این میزگرد از جمله کسانیکه به محوریت کودکان در خانواده اشاره کرد رضا سعیدی‌پور مدیر سینما آزادی بود که در بیان مقایسه نسل خود با کودکان این دوره بیان کرد گاهی خانواده‌هایی که با فرزندان خود برای دیدن فیلم می‌آیند نظرشان توسط این کودکان تغییر می‌کند و فیلم دیگری را انتخاب می‌کنند.

همچنین در این نشست به تاثیر تلویزیون، تبلیغات تلویزیونی و همچنین تبلیغات شهری در ایجاد بستری برای شناخت فیلم‌ها تاکید شد و اینکه رسانه‌ها باید در شناخت و اطلاع رسانی در باب فیلم‌ها عمل کنند. سعیدی‌پور  و میرزایی در این نشست از تاثیر تلویزیون در تبلیغ و بسترسازی برای آثاری مثل «کلاه قرمزی» و «شهر موش‌ها» سخن گفتند و مدیر سینما آزادی بیان کرد که این فیلم‌ها به دلیل زمینه‌ای که مخاطب از آنها دارد پیش‌فروش خوبی هم داشته‌اند درحالیکه اینها اصلا فیلم کودک نیستند.

همچنین فریال بهزاد درباره اهمیت اطلاع رسانی، مثالی از فیلم «خانه پدری» آورد و اینکه این فیلم برای بعضی از مخاطبان به دلیل اسم آن یک فیلم خانوادگی فرض شده است و خانواده‌هایی که در هنگام تماشای این فیلم با کودکان خود رفته‌اند چون موضوع فیلم را نمی‌دانسته‌اند فرزندانشان بعد از تماشای صحنه اول فیلم دچار آسیب‌های روحی شده‌اند.

با ما در قسمت دوم این نشست همراه شوید:

* آقای عیزاده ما سال‌هاست که دیگر به جز چند فیلم خاص در اکران فیلم‌های کودک با شکست اقتصادی روبه رو شده ایم. همه ما ناگزیر هستیم که وقتی پای سینمای کودک و فروش آن پیش می آید به دهه ۶۰ ارجاع دهیم. مساله امروز ما نبود فیلم‌‌های خوب است یا دلیل عمده دیگری اکران فیلم‌های کودک را زمین زده است؟

عزت الله علیزاده: ما در دوره‌های پیشین تولیدات خوبی در حوزه سینمای کودک داشتیم اما به دلیل نبود آثار مناسب در دوره‌های بعدی تولیدات دیگر هم به تدریج رنگ می‌بازد و در حقیقت زمانیکه فیلمساز، سینمادار و ... شرایط بحران را برای جذب مخاطب پیدا می‌کنند چنین فضایی اتفاق می‌افتد.

البته ما در دهه ۸۰ و ۹۰ آثاری داشته‌ایم که اینها به نوعی تسکینی برای سینمای کودک بوده‌اند و اگر آمار تولیدات را در دهه ۸۰ و ۹۰ ببینید متوجه می‌شوید که در هر دهه آثاری بوده‌اند که توانسته‌اند در سینمای کودک موجی را ایجاد کنند و اتفاقا در این موج دولت نقشی نداشته است. یعنی این فیلم‌هایی که تولید شده‌اند و مخاطب هم داشته‌اند همه‌شان مورد حمایت دولت نبوده‌اند و یا حتی بسیاری از آنها وام هم نگرفته‌اند.

* بله فیلمی بوده است که مثل «کلاه قرمزی» اساسا در بخش خصوصی ساخته شده است. البته اینها واقعا استثنا هستند ولی آنچه که مورد نظر من است یک جریان منظم برای اکران فیلم کودک است. البته ما شاید چون تولیدات منظمی در سینمای کودک نداشته‌ایم نتوان در مورد جریان اکران هم به نقطه ثابتی رسید. اما آیا می‌توان چنین نظمی را بوجود آورد که فیلمساز از اکران فیلم خود اطمینان خاطر داشته باشد و با این اطمینان به تولید فیلم خود بپردازد و مطمئن باشد که فیلمش پشت درهای سینماها نمی‌ماند.

علی میرزایی: اجازه بدهید من در این مورد نکته‌ای دارم. شما از موفقیت فیلم‌های دهه ۶۰ می‌گویید. اگر با آن شکل و شرایط در زمان کنونی فیلم ساخته شود فکر می‌کنید باز هم این فیلم‌ها در اکران موفق خواهند بود؟ به نظر من خیر.

ما در دهه ۶۰ خروج از وضعیت جنگ را داشتیم. سینمای دفاع مقدس به نوعی شکل گرفته بود و طیف‌های مختلف از سینمای دفاع مقدس پیدا شد که به نوعی سینما را هم اشباع کرد. بعد از آن طیفی از فیلم‌ها مثل «شب یلدا» وارد سینما شد که فرضا بازیگر گیتار به دست داشت و آواز می‌خواند. چنین فضایی در فیلم‌ها جواب می‌داد. مردم می‌رفتند و فیلم‌های موزیکال را می‌دیدند اما امروزه چنین فیلمی در کنار انواع و اقسام موسیقی‌هایی که ما داریم از موسیقی سنتی گرفته تا رپ و پاپ و راک نمی‌تواند مورد رضایت مردم واقع شود. در آن زمان این فیلم‌ها باعث شد که موسیقی سنتی و ایرانی اوج بگیرد، اما الان چقدر موفق است؟

*البته من گفتم مثال ما در موفقیت فیلم کودک معمولا فیلم‌های دهه ۶۰ است.

میرزایی: از طرف دیگر موفقیت آثاری مثل «کلاه قرمزی» و «شهر موش‌ها» هم به برکت تلویزیون بوده است. تلویزیون با سریال‌هایی که برای این آثار ساخته است بستری را ایجاد کرد و بعد این فیلم‌ها وقتی به سینما آمدند مورد استقبال قرار گرفتند. به طور مثال در آخرین فیلم «کلاه قرمزی» مردم شاید دوست داشته باشند عروسک جیگر را ببینند چون این شخصیت را قبلا در تلویزیون دیده‌اند.

اما سوال دیگری که پرسیدید که چرا فیلم‌های ما پشت اکران می‌مانند؟ پاسخ این است که اگر فیلمی نیازهای روانی مخاطب را پاسخگو باشد سینمادار خوشحال می‌شود که آن را نمایش دهد چون دوست دارد فیلمش بفروشد. به طور مثال زمانیکه اکران فیلمی تمام می‌شود درصورتیکه هنوز با استقبال مخاطب مواجه است سینمادار به هر طریقی سعی می‌کند حتی یک سانس فوق العاده به فیلم اختصاص دهد.

* جناب سعیدی‌پور نظر شما به‌عنوان یک سینمادار چیست؟

سعیدی پور: باید این را در نظر داشت که ما امروز برای چه کسی فیلم می‌سازیم. بگذارید از خانواده خودم بگویم. ما ۱۰ خواهر و برادر در یک خانواده هستیم و من خاطرم هست زمان قدیم ابتدا پدر من به سینما می‌رفت و فیلمی را می‌دید و اگر آن فیلم مناسب بود خانواده را هم به سینما می‌برد مخصوصا که در آن زمان فیلم های هندی و دیگر فیلم‌های خارجی هم از سینما پخش می‌شد.

امروز من به عنوان مدیر سینما هیچ گاه در اتاقم نیستم بلکه همیشه کنار گیشه می‌ایستم و دفتر کارم کنار گیشه است به مردمی‌ که به سینما می‌آیند نگاه می‌کنم و می‌بینم که پدر و مادری که شاید از منزل تصمیم گرفته‌اند که چه فیلمی را ببینند و به سینما آمده‌اند فرزندی دارند که تبلیغات فیلم‌ها را در سینما نگاه می‌کند و به راحتی نظر آنها را تغییر می‌دهد.

*واقعا این تغییر رای توسط بچه‌ها صورت می‌گیرد؟ یا فرزند به خاطر پدر و مادرش به سینما می‌آید؟

سعیدی پور: واقعا اتفاق می‌افتد. ببینید آن زمان ما ۱۰ نفر بودیم با یک پدر و مادر اما الان هر پدر و مادر تنها یک فرزند دارند. بنابراین به این یک فرزند بهای زیادی می‌دهند و برایشان اهمیت زیادی قایل هستند. بنابراین امروز فرزندان ما هستند که فیلم‌ها را می‌بینند و انتخاب می‌کنند. خود من گاهی از فرزندم می‌خواهم که از میان فیلم‌هایش به من هم فیلم بدهد. 

بنابراین کودکان اگر فیلم را دوست داشته باشند خانواده را هم با خود همراه می‌کنند اما بسیاری از فیلم‌ها به نیاز کودکان توجهی ندارد. در این شرایط کدام سرگروه حاضر است بیاید و سینمای خود را چهار هفته برای فیلم کودکی که تنها چند صندلی از چند ردیف آن پر می‌شود قرارداد ببندد. بله فیلم‌هایی مثل «کلاه قرمزی» و «شهر موش‌ها» از همان ابتدا پیش فروش می‌شوند. به طور مثال ما سایت را برای رزرو «شهر موش‌ها» باز کردیم و یک ساعته ۲۲۰ بلیت برای آن رزرو شد اما این سینمای کودک نیست؛ همه این را می‌دانند.

خانم بهزاد گفت ما ۳۰ میلیون تومان وام گرفتیم که یک فیلم بسازیم اما آیا ما سینماداران می‌توانیم ۳۰۰۰ تومان وام بگیریم که مثلا فیلم‌ها را نشان دهیم. زمانیکه یک فیلم با صندلی‌های خالی نمایش پیدا می‌کند هزینه‌های زیادی صرف می‌شود. لامپ آپارت و یا لامپ پروژکتور هزینه دارد. بیشتر از ۲ میلیون برای هزینه تعویض این لامپ‌ها نیاز است که در مجموع بیشتر از چهار میلیون می‌شود. چه کسی هزینه این لامپ‌ها را ضمانت می‌کند؟ برای من سینمادار این مهم نیست که بخواهم جلوی نمایش فیلمی را بگیرم بلکه برای من صندلی مهم است. می‌توان برای اکران فیلم‌های کم فروش تمهیداتی را در نظر گرفت برای فیلم های مخاطب خاص به طور مثال کارگروهی درست شده است که آقای علم الهدی مسئولیت این کارگروه را بر عهده دارد و در این کارگروه تضمینی برای صاحب فیلم در نظر گرفته است.

آزادی: تمهیدات برای صاحب فیلم در نظر گرفته شده است یا صاحب سینما؟

سعیدی پور: صاحب فیلم. صاحب سینما هیچ گاه در این مسایل دیده نمی‌شود. سخن من این است که در اکران فیلم نفع همه در نظر گرفته می‌شود الا سینمایی که فیلم در آنجا به نمایش درمی‌آید و اگر نباشد اصلا این‌ فیلم‌ها دیده نمی‌شوند. البته من از آقای مسچی ممنونم که با استفاده از سیستم دیجیتالی و تعویض آپارات‌ها باعث شد بسیاری از سینماهای ما بتوانند فیلم‌ها را نشان دهند. قبلا اگر می‌خواستید یک فیلم کپی ۳۵ را در یک سینمای کم فروش نشان دهید هزینه پیک موتوری که از دفتر پخش به سینما می‌رسید، در نمی‌آمد. خود من در سینمای فرهنگسرای خاوران نتوانستم حتی هزینه پیک موتوری را از این طریق بپردازم. اما الان با سیستم های جدید امکان خوبی بوجود آمده است.

یک نکته دیگر را هم باید توجه داشت و آن اینکه امروزه اکثر فیلم های پرفروش و درجه یک سینمای هالیوود فیلم‌های انیمیشن هستند. دیگر فاصله‌ای بین کودک و بزرگسال وجود ندارد. کودکان حتی از ما جلوتر هستند و بسیاری از این انیمیشن‌ها هم کودکان و هم بزرگسالان را شامل می‌شوند. بعضی از شبکه‌های خارجی شب‌ها کارتون و فیلم‌های انیمیشن نشان می‌دهند. زمانی در آلمان از یکی از دوستانم درباره این فیلم‌های انیمیشنی پرسیدم که در ساعت خواب بچه‌ها پخش می‌شد و او جواب داد که بیشتر این فیلم‌ها را قشر کهنسال می‌بینند که شب‌ها دچار بی‌خوابی می‌شوند و به نوعی برای آنها سرگرمی است.

* بله من با این گفته شما کاملا موافق هستم اما به نظر شما چرا در ایران حتی انیمیشن هم جای خود را در اکران باز نکرده است. ما انیمیشنی مثل «جمشید و خورشید» داریم که این اثر هم در صف اکران مانده است. چرا چنین آثاری به اکران نرسیده‌اند؟

سعیدی پور: بله خوب شد پرسیدید، ۶ سال است که من مدیر سینما آزادی هستم. ما خواستیم به عنوان سرگروه برای انیمیشن «جمشید و خورشید» قرارداد ببندیم. اتفاقا این فیلم خوبی است اما اگر فیلمی یک باره و بدون برنامه‌ریزی وارد چرخه اکران شود آیا می‌تواند موفق شود؟ باید برای فیلم برنامه ریزی کرد. در هالیوود برای قهرمان‌های فیلم‌هایشان آنقدر دفتر و کتاب و نوشت‌افزار درست می‌کنند که بچه‌ها کاملا با فیلم و شخصیت‌های فیلمی که روی پرده می‌آید، آشنایی دارند. حتی این شخصیت‌ها با این نوشت افزار کاملا جهانی می‌شوند اما فیلم‌ها در ایران ابتدا روی پرده می‌روند و بعد از یک یا دو هفته درباره آنها تبلیغ می‌شود. و بعد زمانیکه فیلم برداشته‌ می‌شود مردم به تدریج ان فیلم را می‌شناسند. تلویزیون اینجا نقش بسیاری دارد و هر زمان که همکاری کرده است سینماهای ما رونق گرفته اند.

*یعنی بخش عمده ای از رونق سینمای کودک به تلویزیون و تبلیغات تلویزیونی باز می‌گردد؟

سعیدی پور: برای اکران هر فیلمی اگر تبلیغات شهری، تیزرهای تلویزیونی و دیگر انواع تبلیغات به صورت منسجم همکاری داشته باشند و البته خود فیلم هم فیلمنامه خوبی داشته باشد و خوش ساخت باشد فیلم اکران خوبی خواهد داشت.

*درصورتیکه ما در اکران فیلم‌ها به بخش تبلیغات نگاه بنیادینی نداریم.

فریال بهزاد: بله ما درباره فیلم‌ها تبلیغ نمی‌کنیم درحالیکه اینکه تبلیغات فیلم باعث می‌شود که به نوعی درباره فیلم اطلاعات هم داده شود و مخاطب فیلم را بشناسد. به طور مثال بسیاری از خانواده‌ها با شنیدن نام «خانواده پدری» ساخته کیانوش عیاری در جشنواره فیلم فکر کردند این فیلم یک اثر خانوادگی است و با کودکان خود به تماشای آن رفته بودند. سکانس شروع فیلم «خانه پدری» اما باعث شد خیلی از این خانواده‌ها بیان کنند که بچه‌هایشان بعد از تماشای آن به راحتی به خواب نمی‌روند و یا هر شب از خواب می‌پرند.

آزادی: خانواده‌ها می‌گفتند که اگر ما می‌دانستیم که این فیلم چه قالبی دارد بچه‌هایمان را با خود نمی‌بردیم و این نشان می‌دهد که رسانه‌های ما اصلا درباره فیلم‌ها اطلاع رسانی نمی‌کنند.

میرزایی: درصورتیکه سینمای آمریکا که ما فکر می‌کنیم بسیار آزادانه عمل می‌کند خود فیلمسازان قوانین بسیاری را برای خود دارند. من در کتابی فهرستی از ممیزی‌هایی را که خود تولیدکنندگان و توزیع‌کنندگان سینمای آمریکا مطرح کرده بودند، مطالعه می‌کردم. این فهرست ممنوعیت‌هایی را در مباحث مختلف دینی، پلیسی، جنسی و ... تعریف کرده بود و اینها از طرف دولت هم نبود. به این طریق خود فیلمساز می‌داند که اگر هم سراغ سینمای خشونت می‌رود چطور عمل کند.  

اما بحث سینمای ما مثل ارکستری است که همه در این ارکستر ضعیف کار می‌کنند و بعد این میان اگر یک یا دو نفر هم خوب بنوازند میان جمع گم می‌شوند. درصورتیکه در سینمای کودک آمریکا این چنین نیست. شروع آن با والت دیزنی بود و هنوز هم کارتون‌هایی مثل تام و جری مخاطبان خود را دارند و از آنها استقبال می‌شود. اولین ویژگی این فیلم‌ها این است که زبانشان جهانی است و جهان‌شمول است. دوم ادبیات است. کلیه فیلم‌های موفق اقتباس درستی از آثار ادبی دارند، زبان و لحن در این فیلم‌ها به لحاظ کلامی و بصری به زبان کودکان تبدیل شده است. اینجا من یک سوال از فیلمسازان دارم و آن اینکه چند درصد از کارگردانان ما برای نزدیک شدن به این زبان بصری از تکنیک‌هایی چون استفاده از از استوری بورد بهره می‌برند؟

*نظر شما بعنوان یک فیلمساز چیست خانم بهزاد. فکر می‌کنید این شرایط برای اکران فیلم‌ها به چه صورت مهیا می‌شود؟

بهزاد: ما ارگان‌هایی داریم که می‌توانند در این امر دخیل باشند اولین آنها به نظر من آموزش و پرورش است. آقای سعیدی پور خوب می‌دانند که سانس‌های صبح در سینماها نسبت به عصر خلوت‌تر است. چرا آموزش و پرورش بعنوان متولی چندین میلیون دانش آموز زنگ سینما را فعال نمی‌کند. کجای دنیا برای ساخت سالن و سینما سرمایه گذاری می‌کنند و بعد از صبح تا ظهر از این سالن‌ها استفاده نمی‌شود. ما برای ایجاد زنگ سینما جلسات زیادی را با خود مسئولان آموزش و پروش و دیگر مسئولان برگزار کردیم اما کسی توجهی ندارد.

همین که آموزش و پرورش یک زنگ را به سینما اختصاص دهد هم اقتصاد سینما را راه می‌اندازد و هم بچه‌ها را به سینما و فیلم‌های خوب علاقمند می‌کند. حتی بسیاری از انیمیشن‌های هالیوود پیام های بسیار خوبی دارند چه اشکالی دارد که این آثار اکران شوند. آموزش و پرورش سهم خود را در این حوزه انجام نمی‌دهد. آموزش و پرورش، تلویزیون، مطبوعات و تبلیغات باید اطلاع رسانی کنند.

همچنین شهرداری‌ هم از نهادهای موثر در این زمینه هستند. شهرداری‌ها در همه جای دنیا فقط به یک دلیل مجوز ساخت مجتمع اداری را می‌دهند و آن هم این است که در کنار آن یک سالن فرهنگی هم در آن ساخته شود. این باعث می‌شود که در مناطق بسیاری سینما ساخته شود. اگر شهرداری واقعا ادعای فرهنگ دارد باید چنین کاری انجام دهد و در ازای ساخت مجتمع تجاری یک فضای فرهنگی هم بسازد تا شرایط بهتری برای نمایش فیلم وجود داشته باشد.

میرزایی: من هم با نقش آموزش و پرورش در این حوزه موافق هستم ما چند سال پیش طرحی را ارائه کردیم که بچه‌ها فیلم ببینند و بعد مجموعه‌ای سوالات آسان از خود فضای فیلم پرسیده شود. به طور مثال درباره رنگ لباس شخصیت‌های فیلم و یا شغل و ویژگی‌های آنها سوالاتی پرسیده شود. به نظرم این سوالات قبل از دیدن فیلم باید برای کودکان توزیع شود و بعد از تماشای فیلم هم از آنها گرفته شود. بعدا هم جوایزی را در نظر بگیرند و به برگزیدگان بدهند. اتفاقی که با این کار می‌افتد این است که ذهن بچه‌های ما تحلیلگر می‌شود. وقتی فیلم می‌بینند دایم از خود سوال می‌پرسند.

البته خود فیلمساز ما هم گاه از تحلیل برخوردار نیست. فیلمسازان ما در بسیاری موارد سواد بصری ندارند و برای همین هم زبان جهان شمول را نمی‌دانند. این زبان تصویر آموزش داده نمی‌شود خود من هم در دانشگاه زبان تصویر را یاد نگرفتم. ما گرامر زبان تصویر را نمی‌دانیم اینکه به طور مثال گل سرخ چه معنایی دارد و حالا اگر کنار یک صندلی خالی قرار گرفت و یا در ترکیب با دیگر المان‌ها چه معنایی پیدا می‌کند.

آقای علیزاده به نظر شما چه کسی می‌تواند این تعامل میان نهادهای مختلف را برای اکران فیلم‌ها و هماهنگی و جذب کودکان به سوی سینما ایجاد کند؟

علیزاده: مسلما هیچ کدام از نهادها و سازمان ها به تنهایی موفق نمی‌شوند و باید نوعی همکاری منسجم برقرار شود. ما باید به این سمت برویم که نیاز کودک خود را تامین کنیم. ما درباره اکران فیلم‌ها صحبت می‌کنیم و این نیاز به برنامه ریزی های دقیق‌تری دارد. همانطور که اینجا اشاره شد بچه‌های امروز با تبلت و اینترنت سر و کار دارند و دوست دارند که هری پاتر ببینند. بنابراین انتظار بچه‌های امروز بیش از آن چیزی است که ما در دوران‌های قبل فکر می‌کردیم و عملا باید شرایط مناسبی هم برای تولید و هم اکران فراهم باشد. همانقدر که برای تولید برنامه ریزی می‌کنیم باید به همان میزان هم برای اکران سرمایه گذاری کنیم. ما تمام تلاش خود را برای تولید و ساخت انجام می‌دهیم ولی زمان عرضه در بدترین شرایط محصول خود را توزیع می کنیم. به نظر من تهیه کننده هم نقش اساسی دارد و نه فقط در سینمای کودک بلکه در کل سینمای ایران تاثیر دارد.

*در این توزیع ناعادلانه چه کسی بیشترین نقش را دارد؟

علیزاده: همه دستگاه‌ها، متولیان و دست‌اندرکاران حوزه فرهنگ، کودک، سینما از مسئولان گرفته تا خود فیلمسازان باید با هم تعامل داشته باشند. ما در ساخت فیلم زمانی را هم به پیش تولید اختصاص می‌دهیم در اکران هم حتما باید پیش تولید داشته باشیم.

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.