سینما چونان موج خروشان می ماند ،هرکه در این عرصه پای گذارد باید ایستاده باشد و بایستد چونان سنگ . در جوشش پر خروش رودخانه سینما هر که آگاه قدم نگذارد سنگ هم که باشد، قطعه قطعه اش می کند و با خود خواهدش برد. این غول جادویی صاحب افسونی است که ایستادگان در نهرش، با موج های گون به گون مبتلا به استحاله تدریجی خواهند شد.

هنر - صنعت سینما در متن و فرامتن، لبریز از جادوست و آنقدر جذابیت های جادویی انسان مدار در آن مستتر است که در لحظه غفلت ساز است . از سینماگر گرفته تا بازیگر،کارگردان و ... . تجربه و مصداق هم فراوان است .آنچه مشرقی های مبتلا به سینما، در این مسیر پر خروش خواهند باخت، اصول است که مبتلا به  افسون می شود، آنهم به غفلت .در عرصه سینماتوگراف فیلمسازانی با استعاذه آمدند و کارشان به فلسفه غریزه جویی منجر شد!

 چونان که گفته شد در این عرصه منقدان و ژورنالیست های سینماتوگرافر با خسران های جدی تری مواجه اند . منقد و نویسنده سینمایی کارش کمی سخت تر از سینماگر است . ایستادن در مقابل امواج خروشان سینما  یکسو و پژوهش در این حوزه از سوی دیگر .بدین سان منقد سینماتوگراف مجبور به پژوهش است و برای این پژوهش اجبار است ، سر به زیر امواج خروشان سینمایی برد برای کندو کاو.

چه بسیار منقدانی بودند که در مرحله نخست طاقتشان طاق  و دل به امواج سپردند و مشرقی بودن خویش  را به بوته فراموشی سپردند . دیگر مشرقی نبودند ، لحن و قلم آنها مغربی شده بود .در این هیاهو چه بسیار اندک شمارند منقدانی که پای اصول بومی آموخته مشرقی خویش ایستاده اند و پایمردانه لحظه ای از مشرقی بودن خویش کوتاه نیامدند . با این همه منقد آسیب پذیرترین عضو خانواده سینماست . کمتر کسانی هستند که در معرض سینما توام با مطالعات انسان پژوهانه دل به پهنه پرخروش مغربی سینما نسپردند و مشرقی ماندند . در همین فضای جریده نویسی ژورنال چه بسیار آمدند ، مدعی اصول  بودند و نازیدند به مشرقی بودن خویش؛ اما سیر خروشان مغربی  سینما اصول مشرقی آنان را به یغما برد.

امروز در جشنواره فیلم مقاومت از یکی منقدان مشرقی فهیم با نام «محمد تقی فهیم»  تقدیر می شود .

فهیم، ایستاده در مقابل امواج خروشان مغربی ذره ای از پایمردی کردن بر عقاید مشرقی اش کوتاه نیامد و حتی لختی  به عقب گام برنداشت.« فهیم» مصداق ایستادگی سالیان در برابر موج خروشان افسون زده مغربی سینماست در حوزه جریده نویسی. چون روز تقدیرش فرا رسیده باید خصلت های ویژه اش را ستود تا پایمردی بر مشرقی بودنش، اصل باشد برای نو آمدگانی که تصور می کنند با جلوس در چنته قلمفرسایان منقد شده اند .

فهیم هرکنش شفاهی منقدانه اش به فراستش صحه می گذارد و قلم قادرش نشان دارد از استقامت وی در مقابل این موج خروشان ،در طلیعه عصر انقلاب مشرقی ها. آگه هستیم که فهیم روزهای دشواری را پشت سر گذاشته و حالا در فصل پروانگی ، عقیقی است در میان شاگردانی که تربیت کرده .دانش فهیم با مهر زاده شده و خرد از قلمش جاری . عقیق نقد جریان مشرقی ، توام با پایمردی قائم به ذات ،یکی از معلمان دوران ماست که شاگردانش کثیر می شوند و خودش علاتر از پیش . فهیم برای فهیم بودن و فهیم ماندن از سیاره و کهکشان دیگری نیامده ،اهل همین کیهان ماست . متولد کیهانی ما در این بیست و اندی سال اخیر قطبی زاده برای منقدی و منتقدی . زاده شدن این قطب به تدریج هواخواهانی پیدا کرد و سینمایی نویسی اش در گذر ایام علاتر شد.

جریان سازی فهیم این نکته را به ذهن متبادر می کند، تربیت سینمایی نویس مردمی  با اتکا به اصول مشرقی، مهمی است که در دوران کنونی بسیاری از رسانه ها از آن غفلت می ورزند و این غفلت ورزی در تربیت منقد در جمیع رسانه های مشرقی خصلتی شده که باید آنرا تطهیر کرد و تربیت منقد اصل شود برای جماعت مشرقی. چون با افزون شدن منقدان مغربی  ،قصابانه سینمای مشرقی به سلاخانه مغربی خواهد رفت . آروزی نگارنده این است که امثال فهیم کثیر و افزون شوند و مغربی ها قلیل . باری یادمان باشد نظیر فهیمان خود جوش جوشیده از کیهان ،باید در روزگار ما افزون تر شود و سیلاب مغربی سینما به مشرق هدایت شود .   آقای فهیم در کنار معدود همکارانی از جنس خودش شمعی را در تاریکی افروختند که این نور شمع در حال افول و خاموشی است . تقدیر از فهیم به یادمان بیاندازد که باید نور این شمع با نظیر مشرقی هایی همچو او  افزون تر شود.
آقای فهیم !با گفتن خسته نباشی من به یقین خستگی از جانت برون نخواهد رفت . بی خوابی هایت ، رنج افزون برای آموختن و نوشتن این سالها را فقط کسانی می فهمند که به درد شما مبتلایند . اتفاقا درد نیست ،درد مندی شما تعبیر دگری دارد . پنجره های تازه گشودن برای مردم مشرقی ،برای صحیح دیدن نور تابیده بر پرده عریض عمر از منقد می گیرد ، پس با یک خسته نباشید رسانه ای ،کاری نکردم .اما همین ناچیز را از من کمترین بپذیر . 
اما قلمی که سالها بر جریده های مختلفی نوشته، همچنان پر زور است و یادمان می آورد دود از کنده که نه ،از قلم رستاک شما برون خواهد آمد. هر بار که از شما عطر نوشتاری در فضای رسانه می پیچد  تصور می کنم قلم جوان شما پوینده تر از پیش است .با گذشت شش  دهه  نوشته هایتان نفس دارند ،گو مثل انسان زنده با مخاطبش حرف می زند. فخر است برای کسی که می خواهد قلمفرسایی کند درباره فیلم و سینما و فهیمی که سالهای عمرش را به بطالت نگذراند. .عجب سنتی برپا کرد جشنواره مقاومت در تجلیل از منقد . امید است که این سنت بدل به رسمی مرسوم شود تا ارزش های قملفرسایی و قلم زنی  درمجال سینما افزون گردد .