یکشنبه ۳۰ شهریور ۱۳۹۳ - ۱۱:۴۸

آیا حاتمی‌کیا از روی فرش قرمز عبور می‌کند؟

ابراهیم حاتمی کیا در برنامه هفت*

باشگاه خبرنگاران: احتمال می‌رود که حاتمی‌کیا بدلیل مخالفت ذاتی‌اش با سیستم سینمای ردکارپتی و فشن‌شویی نخواهد فیلمش به اسکار فرستاده شود و آنوقت است که فقط یک گزینه مناسب باقی می‌ماند یعنی؛ تنهای تنهای تنها.

به گزارش حوزه سینما باشگاه خبرنگاران؛ مطمئنا ما امسال هم نه جایزه‌ی اسکار را خواهیم گرفت و نه حتی فیلمی از ایران در جمع نامزد‌ها یا ده فیلم برتر خواهد بود.  

چنین چیزی از آن جهت کاملا معلوم است که فهرست نامزد‌های سینمای ایران برای حضور در مراسم اسکار آماده و اعلام شده و البته هیچ کدامشان برای برنده شدن در چنین جشنی ساخته نشده‌اند.   

اعلام این فهرست آن‌جایی تاسف بار تر می‌شود که ما ببینیم در بین فیلم‌های تولیدی سینمای ایران، اثری که برای موفقیت در این مراسم از شانس‌های بالاتری برخوردار بوده، وجود داشته‌ است اما اعضای هیات محترم! انتخاب بازهم مثل همیشه بنا به مصلحت‌های فردی و فرقه‌ای تصمیم گرفتند و با چنین تصمیمی بازهم مثل همیشه چیزی که این وسط قربانی شده سینمای ایران بوده است.  

برگردیم به سال‌ها پیش و هنگامی که یکی از پخش کننده‌های آمریکایی به مجید مجیدی گفته بود اگر امتیاز پخش "بچه‌های آسمان" را در ایالات متحده به او بسپارد، حاضر است تضمین بدهد که این فیلم در همان سال جایزه‌ی اسکار را دریافت می‌کند اما نفوذ محسن مخملباف در سیستم سینمایی آن روز‌ها مانع این اتفاق شد.  

تقریبا همه می‌دانند که رقابت اسکار در حقیقت رقابتی بین پخش کننده‌های بزرگ آمریکایی یا به عبارتی همان (غول‌های اکران) است و وعده‌ای که یکی از همین غول‌ها به مجیدی داده بود، آن‌جایی درستی خودش را نشان می‌دهد که به فهرست نامزدها و برندگان اسکار غیر انگلیسی زبان در سال ۱۹۹۷ (سال حضور "گبّـه" در اسکار) نگاه کنیم؛ قطعا اگر فیلم مجیدی در ۱۹۹۷ به جشن آکادمی می‌رفت، جایزه‌ی آن را با خود به خانه می‌آورد اما مخملباف – که حال و روز او امروز دیدنی و عبرت آموز است – به خاطر نفوذی که داشت و با اعمال فشار مستقیم باعث شد فیلم خودش یعنی "گبه" به مراسم اسکار برود. "گبه" فیلم مزخرفی بود و فقط آبروی سینمای ایران را در آمریکا برد. مجیدی هم فیلمش را در آن سال حتی اکران نکرد بلکه سال بعد بتواند با آن راهی جشن آکادمی بشود اما سال بعد فیلمی به نام "زندگی زیباست" در این مراسم شرکت داشت که اثری از یک کارگردان ایتالیایی به نام  "روبرتو بنینی" بود، این فیلم کاملا مطابق با معیارهای سیاسی سینمای آمریکا تهیه شده بود و حتی در سکانس آخر آن یک کشتی را می‌بینیم که هنگام ورود به اسکله با خود پرچم آمریکا را حمل می‌کند (در حالی که فیلم به اصطلاح ایتالیایی بود!). 

"بچه‌های آسمان" در سال ۱۹۹۸مقابل ساخته‌ی بنینی قرار گرفت و چون با سیاست‌های آمریکایی هم قافیه نبود، بازی را به آن فیلم سفارشی باخت، اما اگر این اثر سال قبل می‌توانست در مراسم شرکت کند و اگر جناب مخملباف هوس سفر به آمریکا را نکرده بود، "بچه‌های آسمان" می‌توانست تندیس اسکار را همان سال از اعضای آکادمی دریافت کند.  

 
ذبح شدن فیلم "بچه‌های آسمان" به دلیل نفوذ مخملباف فقط یک نمونه‌ از اتفاقاتی است که طی این ۲۸ سال افتاده.  

۲۸ سال است که ارسال فیلم‌های ایرانی به مراسم اسکار در دستور کار معاونت سینمایی وزارت ارشاد (و از ۱۳۹۰ به بعد سازمان سینمایی) قرار گرفته و این قضیه سالی یکبار باعث می‌شود که ما بیشتر از هر وقت دیگری بفهمیم آنچه در سینمای ایران پشت عنوان (صنف) و (سندیکا) مخفی شده در حقیقت مافیاست نه چیز دیگر.  

ما بارها آثار عباس کیارستمی را به اسکار فرستادیم و لابه لای آن چند نوبت هم بهمن قبادی با فیلم‌هایش به این مراسم رفت.  

کیارستمی در فستیوال "کن" جایزه‌ برده بود و لابد همین باعث می‌شد که عده‌ای فکر کنند فیلم‌های او در اسکار هم شانسی برای موفقیت دارند اما این ناشیانه ترین نظری بود که می‌شد در این باره داد چون فلسفه‌ی تاسیس جشنواره‌ی کن مقابله با سینمای هالیوود است و آن‌ها دقیقا به فیلم‌هایی جایزه می‌دهند که بر خلاف جریان غالب هالیوودی حرکت کرده باشند، با این اوصاف فرستادن فیلم‌های کیا رستمی که کن آن‌ها را پسندیده بود و حتی فرستادن آثار نوچه‌ی کم استعداد او (قبادی) به اسکار، چه شانسی را می‌توانست برای ایران به ارمغان بیاورد!؟  

ما در نوبت‌های دیگر هم چنین تصمیماتی گرفتیم و تاریخچه‌ی نیمه بلند حضور ایران در مراسم اسکار پر از خطا‌های مضحک این چنینی است.  

تنها دفعه‌ای که هیات محترم! انتخاب، از ایران یک فیلم را برای ارسال به مراسم اسکار درست انتخاب کرد و توانست جایزه را هم ببرد، مورد "جدایی نادر از سیمین" بود که جالب است بدانید در آن سال انتخاب دیگری جز این فیلم وجود نداشت وگرنه هیچ بعید نبود آن هیات محترم! اثر دیگری را به جای "جدایی..." به اسکار بفرستد، آن هم هر اثری که حتی جزو ده فیلم برتر قرار نمی‌گرفت تا چه رسد به اینکه برنده‌ی جایزه‌ی اصلی بشود.  

اعضای هیاتی که از آن صحبت می‌کنیم جزو سینماگران ایرانی هستند و ادعا می‌شود که این جمع، یک جمع و تشکل غیر دولتی است اما همانطور که چند سطر بالاتر به تفاوت (مافیا) و (سندیکا) اشاره شد، باز هم باید تاکید کرد که صدای چنین جمعی به هیچ وجه عصاره‌ی گفتمان تمام سینمایی‌های ایران نیست و اگر سینما در کشور ما به معنای واقعی خود دارای صنف سندیکا بود و تمام اعضای آن صنف در رای گیری‌هایش شرکت می‌کردند؛ نه این اعضای محترم! ‌ در جمع هیات انتخاب قرار می‌گرفتند و نه این فیلم‌ها برای ارسال به اسکار انتخاب می‌شدند.  

فهرست ۱۰ فیلمی که از میان ۵۸ اثر به نمایش درآمده در سال گذشته، نامزدهای مرحله نیمه نهایی برای ارسال به اسکار هستند به این قرار است؛  
آذر، شهدخت، پرویز و دیگران؛ استرداد؛ امروز؛ برف؛ تنهای تنهای تنها؛ چ؛ خسته نباشید؛ خط ویژه؛ زندگی مشترک آقای محمودی و بانو؛ و سر به مهر.  

غیر از فیلم های "چ" و "تنهای ..." هیچکدام از آثار دیگر این فهرست، مناسب َحضور در مراسم اسکار نیستند. اما طَرفه آنجاست که احتمال می‌رود حاتمی‌کیا بدلیل مخالفت ذاتی‌اش با سیستم سینمای ردکارپتی و فشن‌شویی نخواهد که فیلمش به اسکار فرستاده شود و آنوقت است که فقط یک گزینه مناسب باقی می‌ماند یعنی؛ تنهای تنهای تنها.  

اما به احتمال قوی هیات محترم! انتخاب این فیلم را هم گزینش نخواهد کرد چون سازنده‌اش یکی از بچه‌های غریب شهرستان است که پارتی بدردبخوری در کُریدورهای مافیایی این سینما ندارد.  
 
با این وصف می‌ماند ۸ فیلم دیگر که درباره تک تک آنها باید گفت؛ نبودشان در جشن آکادمی و این ‌که ما امسال هیچ فیلمی به نمایندگی از خودمان در آن  مراسم نداشته باشیم بهتر از یک حضور مضحک و سرتاسر آبروریزی است.  
 
البته "چ" و "تنهای تنهای تنها" هم جزو فیلم هایی نیستند که احتمال جایزه گرفتن آنها در اسکار برود اما لااقل این ها آثاری آبرومندانه هستند که حضورشان در آن مراسم را می توان فرصتی برای اکران فیلم‌هایی از سینمای ایران در ینگه دنیا دانست و البته حتی بعید نیست که "تنهای ..." بتواند جزو ۱۰ فیلم برتر هم قرار بگیرد ولی شما منتظر باشید که هیات محترم! انتخاب یکی از آن ۸ فیلم نامناسب را به اسکار بفرستد تا اعضای آکادمی هنگام اکران فیلم نماینده ایران با بی‌حوصلگی از سالن خارج شوند.  

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.