سه‌شنبه ۱ مهر ۱۳۹۳ - ۱۲:۴۷

رزاق کریمی: جانبازان شیمیایی آخرین اولویت سینما هستند

مهر: مصطفی رزاق کریمی کارگردان مستند «خاطراتی برای تمام فصول» که تاکنون جوایز داخلی و خارجی زیادی گرفته است از آشنایی‌اش با جانبازان شیمیایی، وضعیت فعلی سینمای دفاع مقدس، جایگاه شهید آوینی، برخورد مسئولان با فیلمسازان جنگ و ... می‌گوید.

 مصطفی رزاق‌کریمی یکی از معدود مستندسازانی است که با دغدغه شخصی به ساخت فیلم‌هایی با موضوع جانبازان و مشکلات آنها بعد از پایان هشت سال دفاع مقدس روی آورده است. او که زمان حضور جانبازان شیمیایی در اتریش زندگی می کرد با حضور در کنار این گروه از جانبازان با تجربیات و خاطرات جدید و متفاوتی از سوی آنها مواجه شد؛ تجربیاتی که سبب شد در نهایت فیلم مستند «خاطراتی برای تمام فصول» را جلوی دوربین ببرد.

مستند «خاطراتی برای تمام فصول» ساخته این کارگردان اثری است که در آن مستندساز به بررسی وضعیت جانبازان هشت سال دفاع مقدس و انتقال آنها به کشور اتریش برای درمان می‌پردازد. این مستند تا امروز توانسته جوایز بسیاری از جمله بهترین فیلم چهارمین دوره جایزه بزرگ شهید آوینی، سیمرغ بلورین بهترین فیلم مستند از سی و دومین جشنواره بین المللی فیلم فجر، جایزه بزرگ هفتمین جشنواره بین المللی سینما حقیقت و در نهایت تندیس بهترین فیلم بلند مستند از شانزدهمین جشن سینمای ایران را از آن خود کند.

نمایش این فیلم در جشنواره صلح و دوستی ایرانیان در ژاپن و همزمان با سالگرد بمباران اتمی هیروشیما با استقبال بالایی از سوی مخاطبان ژاپنی همراه شد.

به بهانه هفته دفاع مقدس و موفقیت ها و تاثیرگذاری مستند «خاطراتی برای تمام فصول» در دفتر کار این فیلمساز با او دیدار کردیم و با هم درباره سینمای جنگ گفتگو کردیم. او معتقد است که سینمای جنگ و پرداخت به آن نیاز کشوری مانند ایران است، اما متاسفانه این نوع از سینما چه در حوزه داستانی و چه در حوزه مستند به بهانه استقبال کم مخاطبان، کمتر مورد توجه قرار می گیرد. البته این کم توجهی هم از سوی مدیران سینمایی و هم از سوی سینماگران دیده می شود.

رزاق کریمی از سینمای شهید مرتضی آوینی صحبت می کند، او درباره این سینما می گوید: حداقل ۳ تا از فیلم های شهید آوینی می تواند جزو دسته مستندهای جهانی باشد، باید شرایطی فراهم شود تا آثار مستند شهید آوینی در جشنواره های فیلم با موضوع جنگ دیده شود، چرا که من فکر می کنم آثار این فیلمساز می تواند یک اتفاق بزرگ در سینمای مستند جنگ باشد.

با ما در قسمت نخست این گفتگو همراه می‌شوید:

*به نظر شما چرا آثار سینمای ایران چه در سینمای داستانی و چه در سینمای مستند کمتر در جذب مخاطب موفق است؟ در چنین شرایطی اوضاع سینمای دفاع مقدس می‌تواند پیچیده تر باشد.

این روزها شاهد ساخت و سازهای بی هویت معماری در شهرمان هستیم، سینمای ما نیز وارد حیطه ساخت و ساز فیلم های بی هویت شده است. البته در این میان استثنا همیشه وجود دارد. سینما به یک سری‌دوزی تبدیل شده و آثاری بی هویت در آن تولید می شود؛ آثاری که خیلی زود نم پس می دهد و ۲ ماه بعد دیگر کسی آن را به خاطر نمی آورد. سینما در حال حاضر به سمت درآمدزایی و پول پیش رفته است. البته پول درآوردن از سینما خوب است، اما روشی که این روزها برای آن در این صنعت به کار می رود، به گونه ای است که سینماگران دچار رخوت شده اند. رخوتی که در معماری و شهرسازی ما نیز دیده می شود. سینمای ما نیز دچار چنین رخوتی شده و تنها می گوید که کی و چه زمانی کار را باید تمام کرد تا هرچه سریعتر به پول دست یافت.

متاسفانه در سینمای ایران یک فرمول داستانی کلی وجود دارد که در همه فیلم های ایرانی دیده می شود. در این فرمول همیشه یک مسعود و یا اکرمی وجود دارد که داستان را می سازند. تنها تفاوت این فرمول در فیلم های مختلف ایرانی این است که گاهی اکرم از مسعود جدا می شود و یا با هم می سازند. در واقع سینماگران با این فرمول ثابت در هر فیلم سینمایی یک درام‌سازی انجام داده و آن را تبدیل به سینما می‌کنند. امروزه سینمای ایران از آن ویژگی کلاسیک که شامل تولید فکر است فاصله گرفته است، آن هم به این دلیل که ممکن است پول‌ساز نباشد اما من می گویم همین سینمای کلاسیک می تواند پول‌ساز باشد. به عنوان مثال در سینمای جهان هر ساله فیلم هایی با موضوع جنگ ساخته می شود، فیلم هایی که در رابطه با جنگ جهانی دوم و یا جنگ ویتنام است. این فیلم ها همیشه بیننده خود را دارد، چرا که همیشه یک تولید فکر پشت آن وجود دارد.

*سینمای هالیوود و اروپا هر زمان که به دنبال ساخت فیلمی با موضوع جنگ است یک موضوع جدید برای فیلمسازی پیدا می کند، داستان هایی که هیچ شباهتی به داستان قبلی ندارد. این در حالی است که در سینمای جنگ در ایران همیشه یک داستان دنبال می شود و تنها رنگ و بوی آن تغییر کرده است.

بله. البته این می تواند نقطه قوت فیلمسازان اروپایی و امریکایی باشد. مهمتر از آن این است که کسانی که در این زمینه  فیلم ساخته اند در جنگ جهانی دوم حضور نداشتند، این ها افرادی هستند که خیلی از آن دوران دور بوده اند اما توانسته اند در مورد جنگ فیلم های جذاب و پرمخاطب بسازند.

در ایران تولید فیلم جنگی به گونه ای بسته بندی شده است، در ابتدا تنها کسانی می توانستند از جنگ ایران و عراق فیلم بسازند که در جبهه حضور داشتند که البته بعدها این نگاه کمرنگ شد.

متاسفانه امروز سینمای جنگ برای تهیه‌کنندگان و سرمایه گذاران زیان آور است. البته این برداشت شخصی من نسبت به سینمای جنگ است. به عنوان مثال زمانی که برای فیلم جدیدم اقدام کردم، این فیلمنامه توسط یکی از ارگان های دولتی رد شد چرا که از نظر آنها مجروحان شیمیایی و بررسی مشکلات آن ها در آثار مستند و یا سینمایی کمتر در اولویت حوزه فیلمسازی قرار دارد.

*آیا چنین اولویت بندی هایی از نگاه سیاسی مطرح شده است؟

نه نمی‌توان گفت که مدیران سینمایی به این بخش نگاه سیاسی دارند بلکه تنها بهانه آنها این است که چنین فیلم هایی با چنین موضوعاتی از نگاه بیننده در اولویت قرار ندارد مگر اینکه بخواهیم فیلم های طنز برای جنگ بسازیم. البته من نمی گویم ساخت فیلم کمدی با موضوع جنگ بد است، چرا که طنز همیشه در جنگ بوده است و موقعیت های ویژه و کمدی نیز در واقعیت های جنگ وجود داشت، اما ما نباید پا به مرزی بگذاریم که این لحظات طنز به لودگی کشیده شود.

اگر از فرهنگ جنگ صحبت می کنیم باید نه تنها فرهنگ جنگ بلکه فرهنگ غذا خوردن، فرهنگ خواب، فرهنگ ترس، رشادت و شجاعت در جنگ را نیز بشناسیم و از آن صحبت کنیم. هر کدام از این مسائل برای خود مقوله جدایی دارد که نیازمند تحقیقات بسیاری است تا بتوانیم طنز قصه را در فیلمنامه پیدا کنیم.

متاسفانه معدود فیلم های موفقی در این زمینه ساخته شده است، اما ما دچار چنان رخوتی شده ایم که راه خود را نسبت به گذشته گم کرده ایم. چرا ناگهان سینمای شهید آوینی باریک شد؟ در واقع شهید آوینی به دنبال شعار و جنجال ویژه ای در تولید آثار خود نبود و این ویژگی شهید آوینی در سینما بود. اگر فیلم های او را دنبال می کردید متوجه می شدید که این فیلمساز دنبال جنجال نیست و تنها به دنبال به تصویر کشیدن اتفاق است.

*آوینی در آثارش تنها به دنبال نمایش واقعیت است و همین مسئله سینمای آوینی را نسبت به دیگران متمایز کرد و شاید اگر آوینی بود نگاه او هم پذیرفته نمی‌شد.

یکی از ویژگی آثار آوینی این است که فاصله لنز با شخصیت در آثار او بسیار خاص و متفاوت است. پلان های طولانی دارد که همه این ها خاص فیلمسازی شهید آوینی و نشان دهنده تولید فکر در آثار او است. تولید فکر باعث می شود که مخاطب بدون فهمیدن تکنیک فیلمساز از اثری که می بیند راضی باشد. مخاطب وظیفه ندارد که بداند فیلمساز چگونه فکر کرده است، بلکه باید تنها به این نتیجه برسد که فیلم خوب بوده است یا خیر. تجزیه و تحلیل کارهای آوینی یک مقوله پیچیده ای است، البته همه فیلم های او را نمی گویم اما معتقدم بعضی از فیلم های این فیلمساز فوق العاده و کاملا جهانی است.

*آوینی در زمان خود بسیار ساختارشکن بود، نوعی از ساختارشکنی که هنوز می توان تاثیرات آن را در سینمای ایران دید. اما چرا سینمای آوینی ناگهان محو می شود، هرچند خیلی ها تلاش می کنند تا به آن سبک و سیاق برسند؟

فیلم های آوینی همان تجربه ای است که سینمای اروپا در دهه ۸۰ تجربه کرد. در این دوران فیلمسازان اروپایی تصمیم گرفتند دوربین را در یک جا روشن کنند تا به صورت اتفاقی از یک واقعه فیلمبرداری کنند. البته این نوع از فیلم ها که دوربین را می گذارند تا با فاصله زمانی اتفاقی رخ دهد و از آن فیلم بگیرند، چندان در اروپا موفق نبود و تنها یک فیلم توانست در این بخش موفق باشد که نام آن «خبر خوب» بود که در رابطه با روزنامه فروشان هندی و عرب در وین ساخته شده است، افرادی که مانند برده ها زندگی می کنند. شاید شهید آوینی هیچ آشنایی با این نوع فیلمسازی در سینمای اروپا نداشت، اما واقعیت این است که چنین اتفاقی در فیلم های آوینی رخ داد و توانست با موفقیت همراه باشد.

در یکی از پلان های یکی از فیلم های شهید آوینی، عده ای در سطحی بالاتر از دوربین یک جایی را می کنند، بیننده نمی داند که این افراد چه چیزی را می کنند، نزدیک به ۸ دقیقه این اتفاق ادامه دارد، در حالی که مخاطب نمی داند آن بالا چه خبر است، چرا که زاویه دوربین پایین تر از صحنه اتفاق است. ناگهان همه این افراد جمع می شوند و یک چیزی را بغل می کنند، این چیزی که پیدا کرده اند یک شهید است، اما شهید دیده نمی شود. این صحنه یک صحنه فوق العاده است، در واقع مخاطب چیزی را ندیده اما انگار که همه چیز را دیده است.

متاسفانه برخی از افراد در ایران نسبت به شهید آوینی خیلی غلو می کنند و برخی نیز خیلی بد درباره او حرف می زنند و می گویند سینمای جنگ چه ربطی به شهید آوینی داشت او که تا به حال رنگ جنگ را به خود ندیده است. یا یک نفر دیگر می گوید که او شب و روز در جبهه بوده است. اما از نظر من این مسائل مهم نیست که این کارگردان در جنگ بوده و یا نبوده است، آن چه که به عنوان سند فیلمسازی او به جا مانده برای من مهم است، من هیچگاه شهید آوینی را ندیدم، اما از نظر من حداقل ۳ تا از آثار این فیلمساز، آثاری کاملا جهانی و کاملا قابل توجه است.

*مسئولان سینمای ایران تا چه اندازه در جهانی نشدن آثار آوینی مقصرند؟

- مسئولان وقت ما لابی گران خوبی نیستند. ما همیشه می گوییم اروپاییان بدند. سینمای اروپا با ما بد است. من می گویم شما مسئولان برای سینما چه کار کرده اید؟ از نظر من مسئولان سینمای ایران باید لابی گران خوبی باشند. باید بسیاری از فیلم های مستند که تا امروز روی آن کار نشده و در هیچ کجا به نمایش در نیامده است، در فستیوال های اروپایی نشان دهند. به عنوان مثال می توان یکی از کارهای شهید آوینی را در یکی از فستیوال های فیلم های جنگی نمایش داد. در واقع آثار این فیلمساز می تواند یک اتفاق بزرگ در سینمای مستند جنگ باشد.

فیمسازی جنگ به خصوص در حوزه مستند بسیار سخت و زمان بر بود، همین مسئله سبب شد تا فیلمسازان و مسئولان تولید در این زمینه از یک سری تصویرهای آرشیوی و موسیقی های حماسی آرشیوی استفاده کنند. در برخی از این آثار گاه موسیقی آنقدر تند است که نمی گذارد حماسه اصلی و یا آدم های مورد نظر در مستند دیده شود. در این مستندها تنها می بینید که عراقی ها به رگبار بسته و کشته می شوند، در این مستندها عراقی ها خیلی ضعیف به تصویر کشیده شده اند. اگر عراقی ها ضعیف بودند  پس ما این هشت سال با کی جنگیدیم. زمانی در اروپا می گفتند این جنگ بین ایران و عراق یک جنگ نابرابر و عجیب و غریب است و ایرانیان چگونه توانسته اند خرمشهر را بگیرند.

چرا باید در فیلم های خود عراقی ها را ضعیف نشان دهیم. این در حالی است که رادیو و تلویزیون های اروپایی در زمان جنگ ایران و عراق پر از جنجال بود، به خصوص آن زمان که قرار بود خرمشهر آزاد شود. یادم می آید که رادیو می گفت خبر رسیده ایران خرمشهر را پس گرفته اما تلویزیون های اروپایی آن را تکذیب می کردند. تا اینکه تلویزیون در یک نشستی اعلام کرد که ایران، خرمشهر را پس گرفته به گونه ای که ژنرال های اروپایی از شنیدن این خبر بسیار متعجب شده بودند.

ایران در این هشت سال با یک قدرت بسیار بزرگی طرف بود اما در فیلم های جنگی هیچ گاه به این مسئله اشاره نشده است و تنها چیزی که دیده می شود این است که عراقی ها مانند پشه ایستاده اند تا ما آنها را داغون کنیم و جلو برویم. ما باید هویت جنگ را بشناسیم. چرا عزیزالله حمیدنژاد در فیلم «ارتفاعات بلند» به خوبی توانسته سینمای جنگ را به تصویر کشد. البته ۲ تا از آخرین کارهای اصغرزاده نیز بسیار خوب و قابل توجه است. او از بچه های جنگ بود و زمانی که من مجری طرح «خاکستر سبز» حاتمی کیا بودم با او آشنا شدم و می دانستم که فکرهای زیادی دارد تا اینکه «نامه های بی جواب» را ساخت. با این فیلم مخاطب احساس می کرد که به یک سری ویژگی ها در سینمای جنگ رسیده است. این جنگ قدمت و ارزش بسیاری دارد.

*به نظر شما اگر چنین جنگی در کشورهای اروپایی و امریکایی اتفاق می افتاد، تا چه اندازه از این پتانسیل برای تولید فیلم استفاده می کردند؟

فکر می کنم هشت سال جنگ تحمیلی عراق علیه ایران می تواند برای همه فیلمسازان جهان قابل توجه باشد، به عنوان مثال چند تن از کارگردانان بزرگ اتریشی معتقد بودند که اگر در ایران حضور داشتند می توانستند از جنگ ایران فیلم های بسیاری بسازند. این کارگردانان دنبال فیلم های سیاسی نبودند بلکه بدنبال موضوعات اثرات جنگ در خانواده هستند. فیلم های زیادی در رابطه با اثرات جنگ در زندگی مردم ساخته شده است که بسیار تاثیرگذار و قابل توجه است، اکثر این فیلم ها داستان ساده ای دارند اما نگاهی متفاوت به داستان دارند. در واقع به تاثیرات بعد از جنگ در جامعه به خوبی اشاره کرده اند.

اما در ایران سینمای جنگ مضحک شده و به افتضاح کشیده شده است. البته استثناهایی هم در سینمای ایران وجود دارد. ما تصویر درستی از جنگ ایران نشان ندادیم و تنها چیزی که در فیلم های خود به تصویر کشیدیم، توپ، تانک و اف ۱۴ و ... بود. این در حالی است که ما در جنگ ایران و عراق شخصیت هایی داریم که با پرداختن به آن می توانیم بهترین فیلم ها را جلوی دوربین ببریم، فیلم هایی که مخاطب زیادی داشته باشد، مهم این است که زاویه دید درستی را برای نمایش این فیلم ها انتخاب کنیم.

در زمینه مستند نیز همین گونه است، متاسفانه در حوزه مستند نیز اتفاق خاصی نیافتاده و اکثر تولیدات از صحنه های آرشیوی استفاده شده است. به خصوص در بخش موسیقی. مستندساز یا از موسیقی آرشیوی-حماسی استفاده می کند و یا از یک موسیقی بسیار غم انگیز.

*فکر می کنید سینمای مستند جنگ چرا به این جا رسیده است؟ آیا فکر مناسب برای تولید مستند های مناسب جنگ در ایران وجود دارد؟

ما فکر و اندیشه در سینما داریم اما مدیریت به دلیل نگرانی از مسائل  مالی در سینما کمتر به تولید چنین فیلم هایی بها می دهد. به عنوان مثال هنگام ساخت فیلم «خاطراتی برای تمام فصول » بارها و بارها به من گفتند که این فیلم را نسازم. می گفتند که دیگر کسی نمی خواهد در مورد جنگ فیلم ببیند، البته این افراد کسانی بودند که به مقوله جنگ همیشه با احترام نگاه می کنند. اما من با تمام این حرف ها و تمام نبایدهایی که وجود داشت، این فیلم را ساختم. فیلمی که توانست مخاطبان بسیاری را جذب کند.

من برای ساخت این فیلم تلاش بسیاری کردم. نزدیک به ۲ سال با مجروحان شیمیایی زندگی کردم و در روزهای خوش، ناخوش و یا حتی در لحظات شهادت این جانبازان کنارشان حضور داشتم. این افراد شخصیت های بسیار مهمی برای ما هستند که دارند پیر می شوند. هیچ گاه مستند مناسبی از آنها ساخته نشده است، تنها اشاره ای که به این افراد می شود، در روز جانباز و یا هفته دفاع مقدس آن هم در حد یک گزارش است.

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.