محسن غلامی: سینمای ما هم به قولی "تقی به توقی" میخورد و هر دوره مدیری که میآید، زمین و زمان را بر سر عقاید عدهای خراب میکند؛ عدهای به کنج عزلت میروند و عدهای هم خوش به حالشان میشود که دوباره هرچه دلم خواست میسازم و هر چه میخواهم میگویم و میکنم!
بدخت دورهای که بچه خودیها و سر به زیرها، مجبورند ساکت بشینند و شاهد جولان نیمچه فیلمسازانی باشند که هنوز هم نمیدانند خودی هستند یا نخودی؛ دوست دارند سوار بر موج روشنفکری باشند و همیشه خدا طلبکار!
دوره عوض شده که حرف عجیب و غریب عباس خان کیارستمی درباره جنگی که تحمیل شد و دفاعی که انجام، برای مدیران تازهآمده جدی گرفته نمیشود. دفاع هم میکنند و شدهاند وکیل مدفعشان؛ مدیریت را میگویم.
آقای رئیس سازمان سینمایی، در وصفش شعر هم میگوید و مدیر سابقِ کرسی ادبیاتمان شده امروز بلندگوی این فیلمساز؛ کلام عباس خان را میبیند و میشوند و تفسیر میکند برای بقیه که "اخوی منظورش این بوده نه آن"
راستی خودش کجاست؟
نمیخواهد از پشت عینک آفتابی، زهرکلامش را تفسیر کند؟ آدم زنده چه به وصی و قیم! یا حرفی زده یا نزده علیه جنگی که دفاع مقدس نام گرفته اما دوست فیلمساز؛ سر پیری و معرکهگیری و بعد هم قایم موشک بازی؟ یا دفاع کن یا بگو اشتباه شده یا کردم. وگرنه سکوت یعنی "گفتم و خوب شد که گفتم"
ما که توقع فیلمسازی درباره جنگ تحمیلی را از شما نداریم، حرف زدن درباره دفاع را نداریم، حمایت از آن هشت سال را هم نداریم اما سکوت که بهتر است؛ نیست؟ نمک نپاش و نمکنشناس نباش.
آقای کیارستمی! نه دم از حاج کاظم و کاظمها میزنم که شعاری باشد و تکراری که خوشایند نیست و نه دم از عقاید ملت و اینها. حداقل کارت را بکن، فیلمت را بساز برای هرکه خواستی جز خودیها؛ همان نخودی و محبوب جشنوارهها باش. هرچه هستی باش اما برای بچههای این ملت، دایه دلسوزتر از مادر نباش.
فکر میکنم همان غیرخودیها برایت دست بزنند و هورا بکشند بهتر است؛ خودت را نقل محافل نکن و مایه خنده این و آن و ماهایی که برایمان غریبه بودی و هستی.
شما کیارستمی خان که تکلیفت مشخص است! درد جای دیگری است اما کجا؟
رئیس جان سازمان سینمایی! گفتهاند پشت خاکریز را هم تجربه کردهای. کدام خاکریز این وری یا آن وری؟ امروز هم فرهنگ سنگر میخواهد محکمتر از گذشته! توپ و تانکشان هم فکر و روح را نشانه گرفته و آرام آرام میآیند اما گویا شما خبر نداری و مدام دل به شعار گذاشتی که همه چیز سینما "به به و چه چه" است؛ واقعا هست؟ لابد ما بیخبریم.
ای کاش بجای اینکه این همه کلامتان جاری باشد، دل به کار بدهید و خودیها را هم به دایره بودجه و میزگردهایتان فرا بخوانید. شعار پشت شعار درد همین سینما که خیلی به آن وابسته شدی را هم دوا نمیکند.
یادتان که هست "حمایت حمایت!" شعار خودتان بود. بزرگوار خودی را ول کردهای و چسبیدی به کی؟ شما چرا دفاع میکنی از کسی که هیچ نسبتی با جنگ ما نداشته؟ چرا حواست نیست یکی را جذب میکنی و خیلیها را دفع؟ سکوت عباس کیارستمی یعنی "ضدجنگ حرف زدم و قبولش دارم".
حداقل بگذار خودش مفسر حرفش باشد! شخصا جواب بدهد که چه گفته و چرا گفته؟
مخاطب سینمای ما ابتدا دنبال احترام است هم در سالن سینما و هم بیرون آن؛ دنبال ملیت و غیرت خودی است. آتشبیار معرکه نمیخواهد. باز دم آنهایی که گرم که دنبال جشنوارههای بینالمللی هم هستند و فیلمشان در داخل و آن ور آب هوادار دارد اما فاصله بیان دو بسیار است.
حداقل کیارستمی جان! برادریت را ثابت کن مثل همانها که ایراد گرفتیم و میگیریم ازشان اما حداقل نشان دادند که دفاع در جنگ بد نیست، فرار در برابر ظلم خوب نیست و ... یادتان هست که در حمایت از مردم غزه سر و کله شان هم پیدا شد؛ حمایت هم کردند و میکنند شاید نگران جایزه بینالمللیشان هم نشدند.
کسی که ادعای دم زدن از ارزشهای انسانی را میزند چه به این حرفها؟ همان حرف است پس نه عمل. جز رشنفکرنماها کسی به این سینمای جشنوارهای علاقهای ندارد؛ دور همنشینیهای روشنفکری ارزانی خودتان. نیشخند و کنایه شما به فیلمسازان دفاع مقدس هم اعتباری ندارد آن هم به کی؟ چه با مزه میشود فیلمساز روشنفکری به ابراهیم حاتمیکیا ایراد بگیرد.
و باز هم بگذریم!
خطابه ما نه خطاب به جریان روشنفکری است و نه یکی مثل عباس کیارستمی که "از کوزه همان برون تراود که در اوست".
رئیس جان؛ مدیر امروز سینما! مواظب باش سیبل نقدها و حمایتت باید از که و چه باشد. وکیل کسی نیستی چون سازمان سینمایی دارالوکاله و اینا نیست.
به فکر خودت باش و عملکرد خودت نه حاشیه امن درست کردن برای برخی که خودشان یک اقلیت هستند برای طرفداران اقلیتشان!
این نیز بگذرد!
ارسال نظر