چهارشنبه ۹ مهر ۱۳۹۳ - ۱۱:۳۱

نگاهی به فیلم جدید تهمینه میلانی

«آتش بس ۲»؛ سرشار از تناقضات غلو شده زندگی زناشویی

آتش بس2

سینماپرس: منیژه بهارلو/ بعضی اوقات در زندگی مشترک، تناقضات است که آن را شیرین می ‏کند و زوج ‏ها در کنار این تناقضات و تضادها تجربه کسب می ‏کنند و در کنار هم به پختگی لازم می ‏رسند؛ اما در فیلم«آتش بس ۲» تناقضات و اختلاف زوج مورد نظر آن قدر پیچیده نبود که حالا در صدد حل آن ها برآیند.

فیلم سینمایی «آتش ‏بس ۲» به کارگردانی تهمینه میلانی، موضوعی روان‏شناختی را دستمایه کار خود قرار داده است. در روزگاری که جامعه و خانواده‏ ها دوران سنتی را پشت سر گذاشته و وارد جامعه مدرن شده‏ اند، کارگردان با این فیلم در پی آن بوده تا تعریف درستی از روابط بین زوج ‏ها در جامعه را از منظر خودش به نمایش درآورد؛ شاید به نوعی با یک فیلم آموزشی رو‏به ‏روییم که برای آن، از مدیوم سینما استفاده شده است تا جامعه آماری بیشتری درگیر موضوع شوند و اثرگذاری بیشتری داشته باشد. 

 روان‏شناسان به این موضوع معتقدند که استفاده از مدیوم سینما، در مباحث روان‏شناسی بسیار جوابگوست و نمونه مورد نظر را به وسیله فیلم بسیار سریع ‏تر می ‏توان کمک کرد. اینجا هم که موضوع یک موضوع جهانشمول در جامعه است، پس بهتر است در سطح گسترده آموزش داده شود.

حال می‏ ‏رویم سراغ فیلم جدید تهمینه میلانی تا ببینیم این فیلم پتانسیل این حرکت فرهنگی را دارد و توانسته به هدفش نزدیک شود و قضاوت منطقی صورت گرفته یا خیر؟ چون ارتباط بین زوج‏ ها یک موضوع دو وجهی است؛ یک طرف آن زن و طرف دیگر آن مرد قرار دارد و برای اینکه فیلم بتواند تأثیری همه‏ جانبه داشته باشد، باید بی ‏طرفانه موضوع را بررسی کند. این موضوع با توجه به اینکه کارگردان فیلم هم خانم، همسر و مادر است و تجربه همه نقش‏ ها را داشته است، بسیار مهم است.

فیلم با تیتراژی متفاوت آغاز می ‏شود که به علت تکراری بودن عنوان فیلم با فیلم قبلی کارگردان لحاظ شده است؛ برای اینکه نشان دهد فیلم دنباله فیلم قبلی نیست بلکه داستانی دیگر با پرسوناژهای متفاوت در آن حضور دارند و تنها پرسوناژ تکراری در آن، پرسوناژ یا شخصیت مشاور هست که نشان می‏ دهد در این فیلم زوج دیگری را بررسی می ‏کند و یا به نوعی به آن ها کمک می ‏کند تا زندگی بهتری را در کنار هم تجربه کنند. به همین علت راوی در تیتراژ فیلم به معرفی شخصیت ‏های اصلی فیلم در قالب کاریکاتور و طنز می ‏پردازد.

«آتش بس۲» به موضوع روابط زوج ‏ها از منظری دیگر می ‏پردازد در حالی که در فیلم «آتش بس ۱» که به روابط زوج ‏ها پرداخته شده بود ولی از این دیدگاه که به کودک درون خود توجه کنند و بیان شد که هر زوجی یک کودک درون دارد که باید متوجه او هم باشد و باید به  ندای آن هم گوش کند. اما در این فیلم، دو شخصیت اصلی داستان انگار به‏ یک‏باره وارد زندگی مدرن امروزی شده ‏اند و زن (میترا حجار) در نقش زن اجتماعی و امروزی و مرد (بهرام رادان) هم در نقش امروزی ولی با عقاید سنتی. و در کنار هم تناقضات مختلفی را تجربه می ‏کنند؛ زن و شوهری که به ظاهر همه حرکات و رفتار یکدیگر برایشان مهم است و در سن کم با هم ازدواج نکرده‏ اند و به شکل امروزی و مدرن یکدیگر را پیدا کرده‏ اند و هر دو به نوعی قائل به احترام به حقوق یکدیگر در شرایط امروزی و مدرن هستند ولی در جزییات زندگی با یکدیگر به نزاع می پردازند و پرسوناژ روان‏شناس هم با بررسی قسمت به قسمت رفتارهای آن ها با یکدیگر در زندگی شخصی نقاط اشتباه را به آن ها گوشزد می‏ کند.

فیلم کاملاً با نگاه جانبدارانه به این موضوع می ‏پردازد و در اکثر اوقات نشان می ‏دهد که مرد مقصر است و زن رفتار درست ‏تری در مواجهه با مشکلات از خود بروز می ‏دهد.

در این فیلم، نشانه‏‏ ها به خوبی در کنار هم چیده نشده است تا بتواند در انتها به نتیجه مطلوب دست یابد و بر مخاطب تأثیرگذار باشد. خانواده ‏های (خسرو) و (ترانه)، خانواده مدرن هستند و در کنار آن خسرو در خانواده مدرن به سنت توجه می‏ کند؛ از اسم انتخاب کردن برای فرزندش تا همسرداریش طوری کنار هم چیده شده است که بعضی اوقات القا می ‏شود که خسرو دوست دارد سنتی زندگی کند و بعضی اوقات دوست دارد مدرن باشد. بر همین مبنا نمی ‏توان گفت که تئوری انتخاب را به طور محض می ‏شود انتخاب کرد، چون بالأخره در بعضی از اوقات به طور ناخواسته گذشته در رفتار امروز ما تأثیر می ‏گذارد.

 وجود کاراکتر نقره هم که نقش پرستار و یک زن سنتی را دارد و حرکات و رفتارش بسیار مطلوب کاراکتر خسرو است، یعنی باز انسان مدرن متأثر از گذشته فرهنگ خود است و هر کاری کند بالأخره ناخواسته گذشته‏ اش در رفتار امروزش اثر است و به تئوری انتخاب محض، نمی‏ توان قائل بود. 

فیلم پر از موتیف ‏های خسته‏ کننده و تکراری است؛ موتیف ‏هایی که شاید تکرار آن این قدر لازم نبود. این صحنه ‏های شبیه به هم مخاطب را خسته و کشش داستان را کم می‏ کند. زوج داستان فیلم بسیار آدم ‏های متمولی بودند و برخوردار از زندگی بسیار مدرن. شاید درصد اندکی از مردم کشورمان از چنین زندگی ‏ای برخوردار باشند، پس مخاطب نمی‏ تواند خیلی با آن همذات‏ پنداری داشته باشد. البته پرداخت طنز ، کاریکاتورگونه و غلوآمیز به شخصیت ‏ها، باعث شد که مخاطب خیلی خود را در قالب آن زوج نبیند. 

 نکته مهم دیگر آن است که بعضی اوقات تناقضات در زندگی مشترک است که آن را شیرین می ‏کند و زوج ‏ها در کنار این تناقضات و تضادها تجربه کسب می ‏کنند و در کنار هم به پختگی لازم می ‏رسند؛ اما در فیلم تناقضات و اختلاف زوج مورد نظر آن قدر پیچیده نبود که حالا در صدد حل آن ها برآیند، و بعضی از آن ها شاید با یک گفتمان درست حل می‏ شد؛ اختلافاتی که بعضا برای زندگی شیرین هم بود، مانند ترس مرد از پرواز. اما این نگفتن هم حسنی داشت و آن اینکه فیلمی بر مبنای آن تدارک دیده شود تا مخاطبان بسیاری به آن جلب شوند! با این حال، اندکی تناقض برای زندگی مشترک لازم است.

برچسب‌ها

نظرات

  • ۱۳۹۳/۰۷/۰۹ - ۱۳:۳۸
    0 0
    دردود بر منیژه بهارلو
  • ۱۳۹۳/۰۷/۰۹ - ۱۳:۳۹
    0 0
    این طوری تیتر میزدید اندکی تناقض برای زندگی مشترک لازم است

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.