«ترنسفورمرها۴» یک شروع تکراری دارد و با پیدا کردن تبدیل شونده بزرگ دسته خوبها توسط یک دانشمند آغاز می شود. طولی نمی کشد که پای سیا به قضیه باز می شود و با کشیدن جدال به کشور چین اژدهاهایی از اعماق عصر یخبندان زنده شده و به کمک ترنسفورمرهای خوب می آیند تا دخل ترنسفورمرهای بد را بیاورند!

فیلم همانقدر که داستانی سطحی و ابلهانه دارد ساختاری غیر قابل قبول و مملو از شانس برای قهرمانان قصه دارد که به دلیل تعدد انها باورپذیر نیستند.

این اتفاق در نزاع های مختلف فیلم نیز روی می دهد و نبردهایی که به مدد یارانه پشت هم به نمایش در می آیند نشان می دهند که تهیه کنندگان فیلم خواسته اند به هر قیمت شده فروش بالایی در چین داشته باشند.

یکی دیگر از این ترفندها استفاده از اژدها برای مرکب شخصیت های خوب داستان فیلم است چرا که این موجود افسانه ای در چین مظهر سلامتی و ثروت و شادی است و آنها عقیده دارند افرادی که در سال اژدها به دنیا می آیند خوشبخت ترین انسانهای روی زمین خواهند بود. وجود این اژدهاهای پرنده که سهم زیادی در پیروزی خوبی بر بدی را در فیلم بازی می کنند دلیل هوشمندی اسپیلبرگ به عنوان تهیه کننده فیلم برای جذب مخاطب چینی است که تعدادشان هم کم نیست!

جدای از این مسائل ترنسفورمرها القاگر نوعی حس مبارزه با خداوند است و این موضوع که " ترنسفورمرها خلق شدند تا فرامین خالقشان را گردن نهند اما از ان سر باز زدند چرا که باعث رنجش نوع بشر می شد!" در بخش های مختلف فیلم تاکید می شود و در نهایت رییس ترنسفورمرهای خوب داستان به نبرد با خالق می رود و وقتی دارد از زمین دور می شود ودر فضای لایتناهی پرواز می کند خطاب به خالق می گوید: اگر حرفی داری به من بزن و به آدم ها و زمین کاری نداشته باش!

این مبارزه طلبی که در کنار نوعی اومانیست گرایی پنهان مبارزه مشهود با پروردگار است پیام اصلی فیلمی است که تماشاگر میلیونی در چین داشته و بسیاری از مردم جهان نیز آن را تماشا کرده و خواهند کرد.

باید توجه داشت که اخیرا هالیوود با ساخت فیلم هایی در خصوص فرشتگان مقرب خداوند با آوردن آنها به زمین ماهیتی انسانی و سرکش به انها می دهد که رودرروی خداوند بایستند و جالب اینجاست که حق را هم به انها می دهد و فیلم هایی نظیر لژیون، جبرئیل و همین ترنسفورمرها پیامی از این نوع را القا می کنند که به صورتی ظریف به ادیان آسمانی پوزخند می زند.