سه‌شنبه ۲۹ مهر ۱۳۹۳ - ۱۱:۵۱

نگاهی به نخستین ساخته شهاب حسینی

بهارلو: «ساکن طبقه وسط» مفهومی فلسفی در فرمی نامفهوم است

ساکن طبقه وسط

سینماپرس: یک منتقد گفت: «ساکن طبقه وسط» از همان نوع فیلم‏ هاست که آن قدر در قالب فلسفه غرق شده است که از مخاطب بازمانده است و وی نمی‌تواند با آن همذات پنداری کند و با آن درگیر شود.

منیژه بهارلو، منتقد سینما در گفتگو با خبرنگار سینماپرس در مورد فیلم سینمایی «ساکن طبقه وسط» ساخته شهاب حسینی اظهار داشت: «ساکن طبقه وسط» نخستین فیلم شهاب حسینی در مقام کارگردان است که در کنار بازیگری، تجربه ‏ای هم به عنوان کارگردانی در کارنامه خود رقم زده است و  با درونمایه فلسفی و با رگه‏ های طنز که داستان سرگشتگی انسان را در قالب فلسفی به تصویر می ‏کشد.

وی در ادامه افزود: نویسنده این فیلم سینمایی محمد هادی کریمی است؛ کارگردان و فیلمنامه‏ نویسی که قبل از این نویسندگی و کارگردانی فیلم های «بشارت به یک شهروند هزاره سوم» که به بحث شیطان ‏پرستی پرداخته و «برف روی شیروانی داغ» و «غیر منتظره» و ... را در کارنامه خود دارد و نگاهی گذرا به فیلم ‏های این کارگردان هم نشان می ‏دهد که فیلم‏ های او هم با رگه ‏های فلسفی همراه بوده است و البته در فروش، فیلم‏ های موفقی نبوده است و مخاطب با آن‏ ها خیلی نتوانسته ارتباط برقرار کند.

عضو انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران در ادامه افزود: فیلم سینمایی «ساکن طبقه وسط» هم از همان نوع فیلم ‏هاست که آن قدر در قالب فلسفه غرق شده است که از مخاطب بازمانده است و فراموش کرده است که فیلم برای مخاطبان متنوع با سلیقه ‏های متفاوت ساخته شده است و با وجود اینکه داستان سرگشتگی انسان در این دنیاست، ولی مخاطب نمی‏ تواند با آن همذات پنداری کند و با آن درگیر شود.

این منتقد و روزنامه نگار در ادامه یادآور شد: شاید بهتر بود که فیلم در دسته فیلم ‏های هنر و تجربه دسته ‏بندی می ‏شد و برای مخاطب خاص به نمایش در می ‏آمد. هدف اصلی کارگردان رساندن پیام در قالب ملموس برای مخاطب است، که این فیلم از این شاخصه بسیار فاصله دارد. انگار کارگردان با بازی در نقش‏ های بسیار، خواسته است بازیگری خود را به رخ بکشد؛ یعنی بازی در سی و اندی نقش در فیلم که شامل نقش ‏های مولانا، شیخ صنعان، سقراط حکیم، راجر واترز، نیوتن، فیلمنامه ‏نویس و ... است. گویا او می‏ خواسته با این کار، نام خود را در کتاب رکوردهای گینس ثبت کند.

وی گفت: فیلم پر از ستاره‏ های سینماست که هر کدام سکانسی کوتاه بازی کرده‏ اند؛ که این ازدحام بازیگر معنا و مفهومی را برای فیلم رقم نمی‏ زند و احتمالاً به خاطر همکار بودن در فیلم ‏های مختلف با کارگردان، به بازی در این فیلم پرداخته ‏اند. بازیگرانی چون حسین یاری، فرهاد اصلانی، ساره بیات، طناز طباطبایی، هنگامه قاضیانی، آنا نعمتی، بابک حمیدیان، حسین محجوب، نیما رئیسی، فخرالدین صدیق‏شریف، امید روحانی، جواد عزتی، مانی کسرائیان، حسین محب ‏اهری، بهناز جعفری، بهنوش جعفری و ... در این فیلم ایفای نقش کرده‏ اند.

این منتقد سینما ادامه داد: شهاب حسینی در نقش فیلمنامه ‏نویسی در این فیلم ظاهر شده که در زندگی شخصی خود شکست خورده است و همسرش به خاطر عقیم بودنش از او جدا می ‏شود و ماجرا از نقل مکان او به ساختمان جدید در طبقه وسط آغاز می ‏شود. او به دنبال یک سوژه برای فیلمنامه‏ ای خوب است و به سراغ هر داستان و شخصیتی می ‏رود از تاریخی تا امروزی و در تمام این داستان ‏ها برای دقایقی هر سوژه‏ای که به نظر می ‏رسد، به تصویر کشیده می‏ شود.

وی گفت: فیلم شروع بدی دارد یعنی با به دنیا آمدن کودکی به روش سزارین آغاز می ‏شود و به یکباره وارد داستانی تاریخی می ‏شود که جشن برای به دنیا آمدن کودک است و گروهی همانند داعش حمله می ‏کنند و همه را می‏ کشند و بچه را بعد از اخته کردن، می ‏دزدند. شروع بسیار غریبی است و شاید با این شروع خواسته‏ اند آفرینش انسان را متذکر شوند. 

بهارلو ادامه داد: با نگاهی نشانه ‏شناسانه به فیلم می‏ توان متوجه شد که انتخاب نام فیلم برای این اثر فلسفی، بسیار هوشمندانه بوده است. طبقه وسط یعنی نشانه‏ ای در برزخ؛ یعنی بین خیر و شر. چون در واقعیت هم ساکن طبقه پایین همسایه‏ ای بوده است که مدام در حال رقص بوده و از پنجره خانه در هاله ‏ای از ابهام شاهد این حرکات موزون بوده است و در طبقه بالا که به صورت انتزاعی، معنی خیر و صالح بودن را به تصویر می ‏کشد که صدایی از موسیقی سنتی می ‏آید و مدام تا انتهای فیلم در لابه ‏لای سکانس‏ های رفت و برگشت برای نوشتن فیلمنامه خوب، این موتیف ‏ها تکرار می ‏شود، تا در انتهای فیلم باز به صورت استعاره‏ای، فیلمنامه ‏نویس در ابتدا به سمت شر می‏ رود یعنی طبقه پایین که متوجه می ‏شود، سرابی پیش نیست و بعد به سمت خیر که در طبقه بالاست می ‏رود. یعنی این نکته را یادآور می ‏شود که انسان دست به انتخاب نمی ‏زند، بلکه به سمت خیر سوق داده می ‏شود.

وی گفت: شاید بدین شکل خواسته است بحث اختیار را از انسان سلب کند و معتقد به جبر بوده است، و مابه ‏ازای مادی آن وجود روان‏شناس فیلم است که نقش مرید را برای او بازی می ‏کند و او را سوق می‏ دهد به زندگی مادی و رهاشدن از سرگشتگیهای که او برای خود ایجاد کرده است که اشاره به این نکته دارد که معنویات، معنا ندارد. در لابه ‏لای فیلم به تناوب اعتقاد به تناسخ مطرح می ‏شود. در حالی که اگر به خدا و قرآن از همان اول متمسک می ‏شد، این همه سرگتشگی که مخاطب را گیج می ‏کرد برایش پیش نمی ‏آمد.

منیژه بهارلو در پایان این گفتگو خاطرنشان کرد : این تجربه سخت از نظر انباشت مفاهیم فلسفی یا مانند آن، نزد مخاطب عام و گرفتار در سادگی روزمره، مقبولیتی مطلوب نخواهد داشت.

نظرات

  • سید ۱۳۹۳/۰۷/۲۹ - ۲۳:۳۲
    35 3
    با سلام ضمن احترام به نظر منتقد محترم باید چند نکته را متذکر شوم: در مورد انتقاد اول باید گفت چرا برخی از منتقدین محترم مبحث نکته سنجی و تحلیل ژرف یک فیلم هنری را که رسالت آنها می باشد با درک و استنباط یکی تصور نموده و مخاطب عام را بدون قوه تشخیص و توانایی درک مفاهیم متعالی تصور می کنند و به این اصل مهم که رسالت فیلم سازان هدایت مخاطب به سمت مفاهیم پرمحتوا با زبانی جدید است توجه نمی کنند و فقط برطبل یکنواسازی کوبیده و به فکر جلب ظاهری مخاطب اند مگر هنرمند جز هدایت وظیفه ای دیگر هم بر دوش دارد و این که بر تعدد نقشها خرده می گیرید و در عین حال از تک سلیقه ای سخن می گویید آیا هر نقش برای خود سیر رفتاری و ویژگی های خاص خود را ندارد و آیا هر نقش حداقل مطابق با طبع طیفی از افراد جامعه و یا تاثیر گذار بر آنها نخواهد بود؟ اما انتقاد دوم: اینکه می فرمایید کارگردان وظیفه دارد پیام را به شکل ملموس به مخاطب انتقال دهد بس درست و منطقی می باشد ولی آیا این بدان معناست که کارگردان پیام فیلم را به شکل کاملا واضح و بدون هیچ ایستگاه تفکر و تامل و خودواکاوی به دیگران منتقل سازد که به حقیقت چنین نیست و آیا شما می توانید پیش بینی کنید که دیگران چه اندازه به پیام فیلم می رسند و چه اندازه نه؟ و در پاسخ اینکه بیان کردید آدمی گمان می کند نقش اصلی فیلم فقط در تلاش است تا خود را بیان نموده و با تکثر نقش نوعی جلوه گری کند باید عرض کنم اساسا نیاز به مقبولیت و دیده شدن در آدمی وجود دارد و اگر از طرق صحیح صورت گیرد منطقی است ولی حالت طمع گونه و خاص جلوه گری در اینباره در افراد سرخورده و یا حریص و منزوی روی می دهد ولی با توجه به مقبولیت و شهرت و عدم تقلا و وقت کشی برای اکران فیلم در جشنواره فجر هر سه ظن مذکور خنثی گردیده و با توجه به اندیشه های متعالی اسلامی و آیات قرآن کریم درباره ظن وگمان، ظن ریا بسیار نکوهیده و گناه محسوب می شود...که البته اگر شما به جای تاکید بر کمیت نقش ها بر کیفیت تکیه می کردید بی شک جای خرده گیری باقی نمی ماند و در عین حال جای تقدیر هم داشت...و درباره رکورد گینس باید گفت مگر ثبت افتخارات و دستاوردها جای شادمانی دارد یا جای ناراحتی که البته تا بوده همین بوده و فرصت سوزی ها رایج... و اما درباره پذیرش نقشهای کوتاه توسط بازیگران سرشناس باید عرض کنم بهتر است تریبون را به خود آنها واگذاریم تا ببینیم به چه علت پذیرا بوده اند نه اینکه نایب دیگران بوده و نظر دهیم چون تا آنجا که شنیده ایم و دیده ایم اکثرا با تعبیر خوش اقبالی برای امضایی کوچک در اثری ماندگار یاد کرده اند... و اما درباره شروع فیلم از یک سو به غریبی آغاز فیلم اشاره می کنید و از یک سو به تلمیح آن به آفرینش آدمی که جای بس تامل دارد که چه طور صرف کمی غم انگیز بودن شروع ماجرا را بر چشم پوشی از حقیقتی بسیط و آفرینش آدمی ترجیح می دهید و فقط وظیفه شروع داستان را در نوعی با طراوت آغازی می پندارید و درد های بشری را مد نظر قرار نمی دهید... و اما بسیار خوب به تحلیل نامگذاری پرداختید که نشان از ریز بینی و دقت نظرتان دارد که متشکرم ولی در باب اشاره به جبر گرایی باید گفت خداوند متعال در قرآن کریم می فرمایند :فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفًا ۚ فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَ و یا سایر آیات متعدد اشاره دارند به اینکه آدمی ذاتا به خوبی ها گرایش دارد و این منافاتی با اختیار ندارد و آیا نمی شود تغییر گرایش نقش اول از بدی به خوبی را در جهت نشان دادن ویژگی ها و پیامد های دو مسیر پیش روی آدمی که خداوند به آدمی نشان داده تعبیر کرد و تلاش برای کمک به آدمی برای بهتر تصمیم گرفتن و راه رفته را نرفتن و پند گرفتن چرا که همیشه فرصت بازگشت وجود ندارد و اما درباره کاراکتر روانشناس هم باید گفت شاید هدف در جهت بیان برخی از تقابل های علم و اندیشه های دینی بوده که یقینا تابع نقص های علم می باشد و استفاده از این کاراکتر را با هدف بیان توجه به باور های دینی و اندیشیدن در امور و نفی تقلید صرف مد نظر قرار داده است...و در آخر باز از شما متشکرم هم به خاطر بیان دیدگاهتان و ایجاد یک فضا برای تبادل نظرات و هم از لحاظ نوع بیان آن چرا که با وجود عدم توفیق دیدن فیلم شوق ما را برای دیدن آن لبریز نمودید... با تشکر...

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.