چهارشنبه ۳۰ مهر ۱۳۹۳ - ۱۳:۳۴

به بهانه توزیع ویدئویی فیلم مسعود کیمیایی

وقتی موسیقی عبدی «متروپل» را از نابودی می رهاند!

متروپل

سینماپرس: نازنین شادپی/ فیلم «متروپل» آخرین ساخته مسعود کیمیایی که به تازگی وارد فضای نمایش خانگی شده از یک داستان به شدت ضعیف سود برده است و البته با وجود حضور بازیگران قدرتمندی چون مهناز افشار و محمدرضا فروتن نتوانسته بازی های باورپذیر و قابل قبولی را به مخاطب ارائه دهد.

«متروپل» آخرین ساخته مسعود کیمیایی با موسیقی به شدت گوش نوازی در تیتراژ آغاز می شود؛ پیانو، خانواده ویولن ها، بادی و کوبه ای که نواخته می شوند. پیانو و ویولن ها در زیر و بادی و کوبه ای ها در رو کار شده اند، اما اوج موسیقایی تیتراژ آغازین در زمانی است که تمامی سازهای زهی و کوبه ای یکباره قیام می کنند. موسیقی در یک میزانسن گوش نواز شروع می شود و در اوج به پایان می رسد. بهزاد عبدی موسیقی خود را برای تصاویر غیرقابل باور کیمیایی هدر نداده و به موقع در فیلم حضور می یابد؛ نه زیادی شنیده می شود و نه روزه سکوت اختیار کرده است. به خصوص در صحنه های تعقیب و گریز و صحنه های کتک کاری که سازها با هوشیاری از اثرگذاری انتخاب شده اند؛ ویولن ها و بادی ها. فیلم کاملا بر پایه موسیقی است چرا که اگر موسیقی را حذف کنیم، «متروپل» جذابیت خود را از دست می دهد.

عبدی در این فیلم یک بعد دیگر از توانایی های خود را در آهنگسازی متن فیلم به رخ کشیده است. موسیقی به طور کلی به شدت همگون با فضای فیلم و البته برخلاف داستان آن که غیرقابل باور است، اثرگذار شنیده می شود اما در چند صحنه موسیقی بیشتر از دیگر عناصر فیلم خودنمایی می کند؛ در صحنه فرار «خاتون» (با بازی مهناز افشار) از دست آدم های «مظفر» (با بازی یوسف مرادیان) و صحنه ای که «امیر» و «کاوه» (به ترتیب با بازی محمدرضا فروتن و پولاد کیمیایی) در سینما متروپل که حالا به یک باشگاه بیلیارد تبدیل شده، بیلیارد بازی می کنند.

در صحنه فرار «خاتون» از دست آدم های «مظفر» سازهای بادی ناله های زن را در اوج فریاد می زنند و ویولن ها در زیر مظلومیت را موسیقایی می کنند. در صحنه بازی بیلیارد «امیر» و «کاوه» موسیقی حال و هوای دهه ۶۰، ۷۰ میلادی را به خود می گیرد، به خصوص در بخشی که ویولن ها اوج می گیرند و فضای فیلم را یکجا می بلعند. موسیقی در این صحنه فضای خاص فیلم های هالیوودی دهه ۶۰ میلادی را تداعی می کند؛ موسیقی که تاکنون هم اثرگذار شنیده می شود.

عبدی در بخش عمده ای از موسیقی، از چند تکنیک در ویولن نوازی سود برده است تا اوج اضطراب زن را موسیقایی کند از جمله آن می توان به تکنیک ترمولو اشاره کرد که در آن ضربه های ریز و درشت آرشه بر سیم صدایی را بوجود می آورد که اوج استرس و اضطراب را برای شنونده القا می کند.

موسیقی تا زمانی که در اختیار عبدی است موفق، گوش نواز و اثرگذار شنیده می شود، چرا که موسیقی تیتراژ پایانی رسما نابود شده است؛ بخشی را بابک زرین برای ترانه خوانی محمدرضا فروتن و بخشی را گروه رضا یزدانی برای ترانه خوانی رضا یزدانی آهنگسازی کرده اند؛ که البته از نوع بدترین شکل ممکن است! چرا که موسیقی پایانی هیچ گونه سنخیتی نه با ریتم فیلم دارد و نه با موسیقی جانانه و گوش نواز متن فیلم. ای کاش کیمیایی تا انتها ریش و قیچی را به دست عبدی می سپرد تا به این شکل موسیقی تیتراژ فیلم اش تکه تکه و نابود نمی شد.

 

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.