چهارشنبه ۳۰ مهر ۱۳۹۳ - ۱۲:۴۴

گفتگوی جالب و متفاوت با پژمان جمشیدی به بهانه ی حضور در «آتش بس۲»

پژمان جمشیدی در نشست نقد و بررسی سریال «پژمان» در فرهنگسرای ارسباران

بانی فیلم: پژمان جمشيدي که به قول خودش خيلي دير وارد عرصه بازيگري شده، اين روزها دارد تلاش مي کند هشتاد درصد از آن مسيري را که يک بازيگر جوان بايد در يک دهه طي کند، ظرف چند سال پشت سر بگذارد

او اين روزها «آتش بس ۲» را روي پرده دارد، در يک سريال بازي مي کند، يک تئاتر روي صحنه دارد و بر سر تمرينات نمايش ديگري هم حاضر مي شود.  لا به لاي يکي از همين برنامه هاي فشرده کاري دقايقي با او هم کلام شديم که حاصل آن پيش روي شماست:

 

 نقش شما در «آتش بس» با وجود اينکه کوتاه بود در خاطر باقي مي ماند. فکر مي کنيد چرا؟

-از تعريف شما متشکرم. جالب است بدانيد من اتفاقا براي حضور در «آتش بس ۲» دو دل هم بودم. قبل از شروع کار چندين جلسه با خانم ميلاني صحبت کرديم و البته تأکيد مي کنم صرف تماسي که ايشان با من گرفت برايم خيلي ارزشمند و دلپذير بود. وقتي به دفتر ايشان رفتم درباره خيلي چيزها با هم حرف زديم و من منشأ همه ترديدهايم را با ايشان در ميان گذاشتم. خانم ميلاني با صبر و مهرباني مثال زدني با من صحبت کرد و مجابم کرد کار را بپذيرم. «آتش بس» کست بسيار خوبي هم داشت و واقعيت اين است که يکي از مهم ترين دلايل من براي همکاري با اين پروژه نيز حضور همين عزيزان بود. من کارهاي آقاي کلاري را هميشه دنبال مي کردم و با اشتياق خاصي به تماشاي فيلم هايي که ايشان گرفته بودند، مي نشستم. همچنين همکاري با اسحاق خانزادي نيز براي من اهميت خاصي داشت.

 آنان را از قبل مي شناختيد؟

- يادم مي آيد سالي که آقاي کيميايي«سربازهاي جمعه» را مي ساخت، به پشت صحنه اين فيلم رفتم و اين دو عزيز را آنجا ملاقات کردم و سلام و عليکي با هم داشتيم. کار کردن با اين دو پيشکسوت واقعا براي من افتخار بود و هست. آقاي معيريان و تيم ايشان و همچنين خود خانم ميلاني و آقاي نيک بين نيز کساني هستند که حضور در معيت شان برايم شيرين بود و سواي آن ترديدها و استرس ها، از اين همکاري حس خوبي داشتم و خوشحال بودم. گذشته از همه اين ها پس زمينه خوبي که «آتش بس ۱» در ذهن من ساخته بود، مرا نسبت به موفقيت قسمت دوم فيلم اميدوار مي کرد. دقيقا از آمار فروش خبر ندارم، اما گويا از چيزي که خودم حدس مي زدم نيز بهتر فروخته است.

 «آتش بس ۲» را با مردم ديده ايد؟

-بله فيلم را با مردم ديدم، اما چون اجرا داشتم و کمي دير رسيدم، در تاريکي به سالن وارد شدم و در تاريکي هم خارج شدم. با اين حال صداي خنده تماشاگران در ميانه کار به من مي گفت که فيلم را دوست داشته اند و پسنديده اند. اساسا کار هنري چيزي نيست که بتوان در مورد آن زياد صحبت کرد، چون خودش بايد به قدر لازم گويا باشد. همچنين خيلي طبيعي است که عده اي آن را دوست بدارند و عده اي ديگر خوش شان نيايد. خود من نيز در مواجهه با هر اثر هنري برداشت هاي مختلفي دارم و به مخاطبان آثار خودم هم حق مي دهم با سلايق مختلفي که دارند، خوش شان بيايد يا نيايد.

 نقش هاي اصلي اين فيلم به گفته کارگردانش کاريکاتور هستند اما نقش شما رئال بود.

-بازي من در «آتش بس» تنها سه سکانس بود، اما نقش مردي را بازي مي کردم که خيلي شبيه اکثريت آقايان بود.

 شبيه خودتان هم بود؟

-نه من يک زن را هم به زور مي گيرم چه برسد به شش تا! گذشته از شوخي، در مورد من کساني هستند که هميشه مي گويند دارد خودش را بازي مي کند! در مورد نقشم در فيلم خانم ميلاني اما بايد بگويم اين شباهت تا حدي وجود داشت چون اساسا آدم دل به نشاطي هم هستم!

 اما نقشي بود که براي بسياري از خانم ها خوشايند نبود. نگران نمي شويد طرفداران تان را از دست بدهيد؟

-خودتان داريد مي گوييد نقش. طبيعي است آن کسي که روي پرده ظاهر مي شود يک شخصيت سينمايي است که صرفا بازي اش را من بر عهده دارم و خود پژمان جمشيدي کسي است با مختصات اخلاقي و رفتاري خودش. من اين بار هم ديالوگ هايي را به زبان آوردم که در فيلمنامه آمده بود و از من خواسته شد، درست مثل ساير نقش هايم. البته نمي توان منکر شد هنوز داريم مخاطباني را که با ديدن يک نقش منفي نسبت به بازيگر آن نيز يک ديد منفي پيدا مي کنند.

 گويا اين روزها براي سريال آقاي کرمپور نيز با ايشان همکاري داريد.

-بله همين الان که با شما صحبت مي کنم بر سر سريال «سال هاي ابري» هستم و به غير از آن نمايش «آرامسايش» را هم به کارگرداني محمد حاتمي روي صحنه دارم. در عين حال براي نمايشي به کارگرداني ابراهيم پشت کوهي هم در حال تمرين هستم.

 چطور اين همه برنامه کاري را مديريت مي کنيد؟

-روزهايي که تصويربرداري داريم، ساعت هفت صبح بر سر صحنه آقاي کرم پور حاضر مي شوم و براي ساعت هفت خودم را به سالن شمس مي رسانم تا تئاتر را روي صحنه ببريم. ساعت ده هم بر سر تمرينات آقاي پشت کوهي حاضر مي شوم. ايشان گروه بسيار منظم و هنرمندي دارد و بودن در کنار آنان، يک تمرين بسيار جدي و حرفه اي براي من به حساب مي آيد.

 اين همه پشتکار انرژي زيادي مي طلبد.

-من خيلي دير وارد عرصه بازيگري شده ام و ۳۷ سالگي واقعا زمان مناسبي براي تجربه هاي جديد اين چنيني نيست، اما حالا که شروع کرده ام بديهي است که بايد تلاش فوق العاده اي هم داشته باشم. از کوچک ترين فرصت براي ياد گرفتن استفاده مي کنم و از پرسيدن سوال هيچ ابايي ندارم.

 اين فعاليت هاي فشرده بازيگري سخت تر است يا آن تمرينات پي در پي ورزشي که در گذشته داشتيد؟

- من يکي از فوتباليست هايي بودم که واقعا بسيار تمرين مي کردم و بايد بگويم هر دوي اين کارها خيلي سخت است، اما شما وقتي به موفقيت کار فکر کنيد و مي دانيد از زندگي چه مي خواهيد، هر کاري که مي کنيد برايتان شيرين است. اين حرف شايد قدري شعاري به نظر برسد، اما براي من واقعا اين چنين بود.

 در مورد نقش تان در سريال مهدي کرم پور هم صحبت کنيد.

-نقشم نقش يک جوان حدودا ۳۰ ساله است که از جنوب کشور براي روشن شدن کاري به تهران مي آيد. خيلي خوشحالم که دارم با آقاي کرم پور همکاري مي کنم. اين سريال فيلمنامه خيلي خوبي هم دارد و همچنين کست خيلي هنرمندي. همه آنان را خيلي دوست دارم و به طور ويژه از بودن در کنار علي عمراني ، اسماعيل شنگله و ... بسيار لذت مي برم. شايد کليشه باشد اما من واقعا با دقت کردن روي رفتار اين عزيزان هم سعي مي کنم از هر فرصتي براي ياد گرفتن استفاده کنم.

 چگونه بين بازي هاي صحنه اي و سينمايي تفاوت قائل مي شويد.

-به خاطر تجربه کمي که دارم معمولا با کارگردانان بزرگ و مجرب کار مي کنم تا اين ضعف من با راهنمايي آنان پوشانده شود. بدون تعارف و شکسته نفسي مي گويم که کارگردان ها در کيفيت بازي من نقش خيلي زيادي دارند. من هم همه تلاشم را به خرج مي دهم تا همان جنس بازي را ارائه بدهم که آنان مي خواهند.

  و در آخر بگوييد اشتياق بازيگري شما را کدام مديوم است که اغناء مي کند؟

-تئاتر به واسطه دريافت آني انرژي مثبت و منفي مردم خيلي شبيه زندگي است و به همين دليل لذت خيلي خاصي دارد. در عين حال وقتي سريال يا فيلم بازي مي کني همان انتظار براي به نمايش رسيدن و ديده شدن هم شيريني هاي خودش را دارد، اما آن انرژي به شکل غير مستقيم به شما منتقل مي شود.

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.