چهارشنبه ۳۰ مهر ۱۳۹۳ - ۱۳:۴۶

به مناسبت ۸۲ سالگی کارگردان چهارصد ضربه

«تروفو»؛ متفاوت‌ترین کارگردان موج نو در کنار «ملویل»

فرانسوا تروفو*

سینماپرس: عباس کریمی عباسی/ فرانسوا تروفو متفاوت‌ترین کارگردان موج نوی سینمای فرانسه در کنار ژان پیر ملویل است که سی سال پیش در اثر فشار تومور مغزی و در حالی که به مرز پختگی در آثارش رسیده بود در سن ۵۲ سالگی درگذشت.

فرانسوا تروفو فیلمسازی است که در کنار سبک و ساختار موج نویی خود علاقه زیادی به سینمای کلاسیک به ویژه معماهای داستانی و ساختارهای هیچکاکی دارد. شاید به همین دلیل است که وی نیز چون هیچکاک در برخی از صحنه های فیلم هایش حضور دارد. وی در عین حال علاقه زیادی به اقتباس دارد و فیلم هایی نظیر «فانهایت ۴۵۱» که داستانی علمی تخیلی از ری برادبری است موید این ادعاست.

دوگانگی علاقه این فیلمساز به موج نو از سویی و سینمای کلاسیک از سوی دیگر باعث شده تا وی آثاری متفائت با یکدیگر خلق کند که در دودسته اصلی قرار می گیرند.

دغدغه‌های اجتماعی

نگاه های فلسفی، روانشناختی و اجتماعی خاص تروفو فیلم هایی را پدید اورده اند که ژول و ژیم (۱۹۵۹) و چهارصد ضربه(۱۹۶۲) از آن جمله اند. وی در این دسته از آثارش ضمن اعتراض به نامناسبات اجتماعی حاصل از آموزش نادرست نسلی که از کودکی دچار مشکلات روانی هستند مسئولان را مواخذه و در عین حال از دادن پیام و شعار گلدرشت احتراز می کند.

چهارصد ضربه بیانیه تروفو در حمله به سیستم اموزش و دیکتاتوری علنی مراکز آموزشی و معلمان است که به انباشت خشم اجتماعی و در نهایت شیوع بزه می انجامد.

وی در آخرین مترو از چهره سرد کاترین دونو بهره می گیرد و وی را به منزله نمونه ای از زن خنثای غربی معرفی می کند که با وجود شعارهای فراوان غرب درباره آزادی های زنان نقش کلیدی و موثری در اجتماع ندارد.

در محضر استاد

دسته دیگر آثار تروفو که قالب کلاسیک دارند و برای همین داستان نقش مهمی در آنها دارد عمدتا از معما و ماجرا بهره مندند و رگه های تعلق خاطر این فیلمساز فرانسوی در آنها به استاد هیچکاک دیده می شود.

تروفو که کتابی درباره هیچکاک و سینمایش نوشته و در آن از لقب همیشه استاد برای وی استفاده کرده المان های خاص هیچکاک مثل تعلیق موازی یا مک گافین های مشهور وی را در فیلم هایی نظیر عروس سیاه پوشیده بود یا مردی که عاشق زنها بود به کار می گیرد.

وی حتی از نویسنده مورد علاقه هیچکاک با نام مستعار ویلیام آیریش که در تیتراژ فیلم ها کورنل وولریچ (نام حقیقی وی) ثبت شده اقتباس می کند و دو فیلم عروس سیاه پوشیده بود و پری دریایی می سی سی پی را می سازد که هر دو در کنار ساختار کلاسیک از عناصر ویژه موج نو نیز بی بهره نمانده اند و از ان جمله می توان به زاویه های نامتعارف دوربین، قلت دیالوگ ها و عکس العمل های نامعمول کاراکترها اشاره کرد.

سینمایی دیگر

عده قلیلی از فیلم های تروفو هم در دسته بندی های بالا قرار نمی گیرند و از ان جمله می توان به سرگذشت آدل اچ و فانهایت ۴۵۱ اشاره کرد که استقلال خاص خود را دارند و شاید به این دلیل است که تروفو در اقتباس از متن کتابهای این فیلم ها نسبت به محتوا وفاداری کاملی را رعایت کرده است.
 

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.