یکشنبه ۲ آذر ۱۳۹۳ - ۱۱:۴۲

بازیگرانی که از نقش خود بی خبر بودند / تصاوير

سینماخبر: فیلمسازی چنان پروسه بی نظمی است که تقریبا برای افرادی که درگیر این پروسه اند، غیرممکن است بگویند فیلم خوبی از آب درآمده یا نه. فیلم ها بدون ترتیب وقایع زمانی فیلمبرداری می شوند، خیلی از صحنه هایی که فیلمبرداری می شوند، موقع تدوین حذف می شوند، و شما مجبورید به صحنه ای که با پرده آبی گرفته اید، اطمینان کنید

بازیگرانی که از نقش خود بي خبر بودند +تصاوير

به گزارش سينما خبر؛  فیلمسازی چنان پروسه بی نظمی است که تقریبا برای افرادی که درگیر این پروسه اند، غیرممکن است بگویند فیلم خوبی از آب درآمده یا نه. فیلم ها بدون ترتیب وقایع زمانی فیلمبرداری می شوند، خیلی از صحنه هایی که فیلمبرداری می شوند، موقع تدوین حذف می شوند، و شما مجبورید به صحنه ای که با پرده آبی گرفته اید، اطمینان کنید. از این رو، شاید چندان جای شگفتی نباشد که بعضی از بازیگرانی که در فیلم های محبوب شما بازی کرده اند، هیچ تصوری نداشته اند که در چه فیلمی بازی می کنند.

«کری» (۱۹۷۶)؛ بازی در فیلمی کمدی

«کری» داستان دختر دبیرستانی منفوری است با قدرت های ماوراءالطبیعی که در شب پایان دوره تحصیلاتش به خاطر شوخی ناجوری از طرف دوستانش، تصمیم می گیرد هر کسی را که نگاه چپ به او کرده، بکشد. حتی برای اینکه ثابت کند کاملا شیطان صفت نیست، جان تراولتا را هم از موسسه خدمات عمومی می کشد.

سپس کری با حال نزاری به سمت خانه می رود و نابکار اصلی فیلم را هم می کشد - مادرش؛ که شکنجه گر اصلی کری بود - و خانه را به آتش می کشد.

مادر کری چنان شیطان صفت است که شبیه نقاشی بچه ای شده که شخصیت دیوانه ای را که دست به خشونت می زند، می کشد. در واقع این شخصیت آنقدر گسترده بود که پایپر لاوری، بازیگری که آن را بازی می کرد، وقتی اولین بار فیلمنامه را خوانده، متقاعد شده که فیلم کمدی است. رفتار این مادر آنقدر نسبت به دخترش اپرایی است که فکر می کرد این شخصیت عمدا کارتونی خلق شده است.

برایان دی پالما، کارگردان فیلم، باید او را کنار می کشید و توضیح می داد که نمی خواهد با این فیلمش درباره بی احترامی، خشم و قتل های روانی کسی را بخنداند. با اینحال، لاوری نمی توانست از این فکر فرار کندکه شخصیتش کاملا مضحک است و پیوسته بین برداشت ها می خندید. این ممکن است مربوط به صحنه ای باشد که در آن دخترش را با چهره ای سخت و بدون ردی از کنایه، مسخره می کند، یا به شنل شبح اپرایی که در تمام صحنه ها بر تن دارد.

هر چه که باشد، لاوری همچنان فکر می کند که «کری» کمدی سیاهی است و این را در رادیوی آمریکا هم اعلام کرده. فقط کنجکاوی ما از این روست؛ که چه چیزی باعث شده چنین جرقه ای در ذهنش شکل بگیرد.

فکر کنید مادری دخترش را که دچار بیماری پارانویا شده، و بسیاری از همکلاسی هایشان را کشته، می خواهد با ضرب چاقویی بکشد؛ فکر کنید! واقعا؟ آیا می تواند این فیلم کمدی باشد؟

جان تراولتا آن روزها که جان تراولتا نشده بود، این شانس را پیدا کرد که در فیلمی از دی پالما بازی کند که بدون اینکه نقشش مهم باشد، کشته شود، ولی دست کم فهمید در چه فیلمی بازی کرده!

«مظنونین همیشگی»؛ کایزرشوزه اند

«مظنونین همیشگی» تریلری مورد تحسین منتقدان است درباره گروهی از جنایتکارهای حرفه ای که برای تبهکاری افسانه ای به اسم کایزر شوزه کار می کردند، که او را تنها در چند فلاش بکی می بینیم که شبیه بدلکار آنتونیو باندراس بود. داستان از زبان وریال کینت گفته می شود؛ بی اهمیت ترین عضو دار و دسته کایزرشوزه، که توسط افسر پلیسی از او بازجویی می شود.

همه مظنونینِ خط قرمز باریک


اگرچه، در یکی از خفن ترین پایان بندی های پیچیده غیرشیامالانی در تاریخ سینما، می فهمیم که وربال کینت همان کایزر شوزه است، که در آن لحظه مرده بود تا این موضوع را تکذیب کند.

داستان وریال کینت (که در اصل، کل فیلمی است که ما تماشا می کنیم)، آنقدر متقاعد کننده است که گابریل بایرن، بازیگری که نقش دین کیتون را بازی می کند، واقعا باور کرد که خودش کایزر شوزه است. او به اشتباه در سراسر فیلمبرداری فکر می کرد کایزر شوزه است و تا وقتی که برای عوامل فیلم نسخه ای از فیلم نمایش داده شد، متوجه پیچیدگی طرح داستانی نشده بود، که در آن موقع هم آنقدر عصبانی شد که کارگردان را از سالن بیرون کشید و سرش داد زد.

در واقع، طبق گفته کوین اسپیسی، که نقش وربال کینت را بازی می کرد، سینگر، کارگردان فیلم، همه بازیگران نقش اصلی را متقاعد کرده بود که کایزر شوزه اند. بنابراین، گابریل بایرن، بنیسیو دل تورو، استیفن بالدوین و کوین پولاک، همگی فکر می کردند در شب افتتاحیه در سالن تاریک سینما می نشینند و خودشان را در نقش ماشین کشتار تماشا می کنند. حتی او به استیفن بالدوینو کوین پولاک گفته بود که آنها همه چیز این فیلم هستند که این هم قدرت فریب سینگر را می رساند.

یکی از دلایلی که این حقه موفق بود، این بود که سینگر واقعا عقیده داشت حقیقت همین است. او به بازیگر قدیمی که نقش کوبایاشی وکیل را بازی می کرد، پیت پوسنلت وایت گفته بود که مهم نیست او برای بازی در کدام بخش انتخاب شده، چون همه آنها کایزر شوزه اند. از نظر فنی این موضوع درست است؛ کل فیلم داستانی زاییده ذهن کینت/ شوزه، بنابراین تمام شخصیت های آن ضرورتا کایزر شوزه اند. بنابراین همین پرمدعا بودن این نویسنده و کارگردان بود که شما را هم در انتهای فیلم واداشت باور کنیدکایزر شوزه اید!

نگاه مبهم استیفن بالدوین (سمت چپ) نشان می دهد که درک این موضوع برای او چقدر دشوار است؛ سینگر کارگردان تمام تلاشش را کرده بود به همه بازیگرها و حتی در مواقعی برای بقیه عوامل فیلم توضیح دهد که کایزر شوزه اند.

«درخشش»؛ این فیلم ترسناک نیست

«درخشش»، گنجینه توهم زای استنلی کوبریک، با بازی جک نیکلسون در نقش مردی به اسم جک، با درک ظریفی از هوشیاری، چالشی بر بازیگری خود او بود. او خانواده اش را به هتل متروکی می برد که ارواحش او را متقاعد می کنند پسرش، دنی را بکشد.

همه مظنونینِ خط قرمز باریک


پسربچه ای که نقش دنی را بازی می کرد، دنی للوید، شش ساله، نمی دانست در فیلم ترسناکی بازی می کند. استنلی کوبریک، کارگردانی که معروف بود کمترین توجهی به آسایش و امنیت بازیگرانش نمی کند، تصمیم گرفت هیچ کدام از صحنه های ترسناک فیلمی را که فیلمبرداری می کرد و قرار بود یکی از ترسناکترین فیلم های تاریخ سینما شود، به للوید نشان ندهد. (ایشان همان کارگردانی است که چنان بازیگر زن نقش اولش را عذاب داد که موهایش پس از فیلمبرداری ریخت.)

ولی از قرار معلوم برای کودکان کمی مهربان تر بود. للوید فقط فکر می کرد در فیلمی بازی می کند درباره خانواده ای در هتلی. او حتی نمی دانست برای بازی در این فیلم چقدر پول دریافت می کرد. به او تنها فیلم تدوین شده ای را نشان دادند که هیچ صحنه ترسناک و خشنی در آن نبود که احتمالا باعث شده بود فکر کند در کسل کننده ترین فیلمی که تا حالا ساخته شده، بازی کرده.

ولی در نهایت للوید وقتی به سن نوجوانی رسید، فیلم را کامل دید و ناگهان همه چیز برایش روشن شد. آن دو دختر بریتانیایی که با او بازی می کردند و او بین برداشت ها ناهارش را با آنها قسمت می کرد؟ آنها ارواحی بودند که با تبر کشته شده و روح او را می خواستند.

آقای جک نیکلسون مهربان که با تبر حرکات موزون جالبی می کرد؟ چند لحظه بعد بود که همین آقای نیکلسون مهربان با همان تبر پشت در دستشویی رفت تا مادرش را در این فیلم بکشد. البته این از مهر کوبریک نبود که نمی خواست للوید این صحنه ها را ببیند؛ نمی خواست این للوید در جریان این قرار بگیرد تا بتواند بهترین بازی ممکن را از او بگیرد.

با توجه به پرونده هایی که در تاریخ سینما ثبت شده اند، این پرمهرترین کاری است که کوبریک دردوره کارگردانی اش انجام داده بود.

کوبریک پس از اینکه برداشت های مربوط به للوید را می گرفت، همراه خودش به دیدن آنها می نشست تا یک وقت للوید شک نکند!

این عکس جدید للوید را برای تان می گذاریم که بدانید کوبریک در حق این پسربچه چه کار بزرگی کرده. او اکنون دیگر فیلم بازی نمی کند و تنها فعالیت چشمگیری که دارد، وبلاگ نویسی است. از نگاهش و از چهره اش مشخص است که نه دچار روان پریشی شده و نه شبیه مجرم هاست.

«پالانهای درخشان» : خواننده ای با آوازی احساسی

«پالان های درخشان»، هجویه وسترن کلاسیکی ساخته مل بروکس، یکی از مشهورترین کمدی هایی است که تا حالا ساخته شده. فیلمنامه فیلم تصاویری بین حماقت غیرمنطقی نژادپرستی ... و شیرین کاری های لونی تونزی، مثل مشت کوبیدن به صورت اسبی است.

همه مظنونینِ خط قرمز باریک


با اینکه «پالان های درخشان» فیلم کمدی پر از پوچی است، مل بروکس تمام سعی اش را کرد تا آن را به فیلم های وسترن کلاسیک نزدیک کند. بنابراین خواننده ای - فرانکی لاین - را به فیلمش آورد تا ترانه هایی را که خودش سروده بود، روی فیلم بخواند. موضوع اینجاست که این خواننده نمی دانست «پالان های درخشان» کمدی است. با وجود گاف های بسیاری که ترانه مل بروکس داشت، این خواننده پس از ضبط آهنگ پیش بروکس رفت و به او گفت این ترانه بسیار زیبا بود و باعث شد گریه کنم.

مشخص نیست که مصراع «او سوار بر پالانی درخشان بود» یا «بله، بارت اسم او بود»، باعث شده بود اشک این خواننده دربیاید ولی چیزی که مشخص است این است که لاین این ترانه را با قدرتی چون ترانه فیلم «نیمروز» اجرا کرده بود و بروکس جرأت نداشت این حقیقت را به او بگوید.

لاین هم فیلم را تا زمان اکرانش ندید، که آنجا هم مجبور شد به روی خودش نیاوردکه چنان ترانه پراحساسی را برای چنین فیلم مضحکی خوانده است.

فرانکی لاین، پس از اینکه فیلم را دید، شبیه کسانی شده بود که فهمیده اند پشت دوربین مخفی بوده اند.

«خط قرمز باریک»؛ نقش اول برای آدرین برودی

بعضی ها باور دارند «خط قرمز باریک»، همان «نجات سرباز رایان» است که ترنس مالیک سعی کرده بود با چاشنی کسل کنندگی بسیار آن را بسازد. «خط قرمز باریک» داستان چند سرباز را می گوید که در ویتنام گیر افتاده اند و پر است از بازیگران تراز اولی چون (شاه داماد) جورج کلونی، جان تراولتا، نیک نولتی، جان کیوساک، وودی هارلسون، و حتی شان پن.

همه مظنونینِ خط قرمز باریک


این وسط اسم آدرین برودی را نگفتیم، که نقش سرجوخه فیفه را بازی می کرد و در رمانی که براساس آن این فیلم ساخته شد، نقش مرکزی را داشت. شاید فکر کنید به این دلیل اسم او را نگفتیم، چون بین این همه بازیگر بزرگ، آدرین برودی نقشی ندارد - قطعا یکی از دلایلش همین بود - و چون چرا باید نقش اصلی داستان را از قلم بیندازیم؟ بدون شک این سوال در ذهن خود برودی هم، وقتی فیلم نهایی را روی پرده سینما دیده بود، نقش بست زیرا تقریبا تا لحظه ای که در فیلم زخمی می شود، خبری از او نیست.

این اتفاق کاملا رایجی است که حضور بازیگری در فیلم کمتر شود یا کلا از فیلم حذف شود ولی برودی شخصیت اصلی بود. او تمام نقشش را بازی کرده بود، در نشست های خبری شرکت کرده و مصاحبه هایش را برای مجلات هم انجام داده بود و والدینش را هم برای تماشا به سالن سینما آورده بود، همه این کارها را با این خبر که شخصیت اصلی فیلم ترنس مالیک است انجام داده و این فیلم قرار است در سینماها بترکاند. دقیقا مثل این بود که اسپیلبر در «نجات سرباز رایان» نقش تام هنکس را در فیلم به سه خط کاهش دهد.

قطعا قلب برودی با دیدن این فیلم شکست. او ساعت ها پشت دوربین فیلمبرداری بوده و شش ماه با پوتین های جنگی همراه جان تراولتا و شان پن بازی کرده بود.

تا سال ها بعد او این تجربه را تمرینی برای تحقیر در ملأ عام در نظر داشت؛ احساسی که احتمالا با بقیه بازیگرانی که در این فیلم مالیک بودند و بعد نبودند، مثل گری اولدمن، بیلی باب تورنتون، مارتین شین، ویگو مورتنسن، بیل پولمن و حتی میکی رورک، سهیم می شد.

آدرین بروندی؛ یکی از صحنه های فیلم، بسیاری از این قاب ها از این بازیگر هست که در فیلم نیست. سعی نکنید در فیلم زیاد دنبال او بگردید.

میکی رورک؛ میکی هم در این فیلم بازی کرده بود ولی مثل بسیاری از بازیگرانی که در خروجی نهایی فیلم حذف شدند، اثری از او روی پرده دیده نشد.

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.