چهارشنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۳ - ۱۲:۰۶

نگاهی به موسیقی فیلم «مستانه»؛

غافلگیری موسیقی از پیانو نوازی آرام تا گیتارالکترونیک

فیلم سینمایی«مستانه» به کارگردانی محمدحسین فرح‌بخش

سینماپرس:نازنین شادپی/ موسیقی فیلم «مستانه» تازه ترین فیلم محمدحسین فرحبخش به شدت همگون با ژانر فیلم ساخته شده است.

داستان فیلم «مستانه» اوج و فرودهای  خاصی دارد و آریا عظیمی نژاد نیز به تبعیت از داستان فیلم موسیقی کاملا درخور توجهی برای آن و البته سکانس های مورد نیاز به موسیقی ساخته است. هر صحنه ای که به موسیقی نیاز داشته باشد عظیمی نژاد ویولن ها، پیانویی آرام و کوبه ای های مقتدری را به مدد گرفته است، به خصوص در صحنه های تعقیب و گریز «خسرو» (با بازی میلاد کیمرام) و «مستانه» (با بازی سحر دولتشاهی)، صحنه ای که «خسرو» اقدام به تجاوز به سوپراستار سینما یعنی «مستانه» می کند و همچنین صحنه پایانی فیلم و درگیری میان آن دو که در نهایت به مرگ به شدت ناگهانی «خسرو» می انجامد؛ در این صحنه ها کوبه ای ها در کنار ویولن هایی ویبراتور گونه و پیانویی آرام در رو شنیده می شود. بیشترین بار انتقالی اضطراب «مستانه» و البته داستان فیلم بر دوش ویولن هایی است که خیلی ریز و گاهی تند در زیر دیگر سازها ویبراتور گونه نواخته می شوند تا نهایت استرس موجود در داستان را به مخاطب منتقل کنند.

به دلیل وجود پیانو در بخش عمده ای از داستان فیلم که عامل حضور «خسرو جامی» در منزل «مستانه» به عنوان معلم خصوصی پیانو که به رخ دادن حوادث فیلم منجر می شود، بیشترین حجم موسیقایی فیلم بر دوش پیانو است و به دلیل فضای آموزشی پیانویی که در داستان فیلم جاری است، با هر بار ورود دوربین به منزل «مستانه» پیانو نوازی آرام و البته در برخی از سکانس ها هم موسیقی کلاسیک می شنویم.

از موسیقی به شدت همگون و گوش نواز فیلم می توان دریافت عظیمی نژاد سکانس به سکانس فیلم را درک کرده تا این گونه موسیقی را در دل فیلم جاری کرده است. در این فیلم صحنه ای وجود ندارد که نیاز موسیقایی داشته باشد اما موسیقی در آن حضور پرنگی نداشته باشد

یک نکته بسیار مهم و کلیدی در موسیقی عظیمی نژاد وجود دارد و آن هم خارج شدن تدریجی موسیقی از فضای پیانویی و رسیدن به فضای کوبه ای و گیتار الکترونیک و ویولن ها است؛ بدان معنا که موسیقی آرام آرام از تک ساز پیانوی ابتدای فیلم به گروه سازهای کوبه ای، گیتار و ویولن ها می رسد. همین روند تدریجی آرام تغییر سازها در موسیقی بر تمرکز مخاطب و شاید نوعی همذات پنداری با شخصیت اصلی داستان فیلم کمک کرده است.

عظیمی نژاد می توانست از همان ابتدا از گروه سازهای انتخابی خود برای ساخت موسیقی کمک بگیرد اما ترجیح داد موسیقی به مانند داستان فیلم آرام آرام پیش برود و به مانند صحنه پایانی فیلم مخاطب را غافلگیر موسیقی گوش نواز خود کند.

 

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.