دوشنبه ۲۰ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۳:۴۸

گام به گام با فیلم‌های فجر

«ایران برگر»؛ حضور یک کارگردان قدیمی همراه با کنایه‌های انتخاباتی

ایران برگر

سینماپرس: مهدی عصمتی/ با توجه به اینکه در جشنواره سی و سوم فیلم فجر جای فیلمسازان بزرگ و پیشکسوت سینمای ایران بسیار خالی به نظر می رسید، حضور کارگردان مطرحی همچون مسعود جعفری جوزانی فارغ از آنکه فیلمی خوب یا بد ساخته است، یک غنیمت برای این دوره از جشنواره محسوب می شود.

جعفری جوزانی در «ایران برگر» سعی بر آن داشته تا یک ناکجا آباد را به تصویر بکشد و در ورای ساختن یک فیلم در ژانر کمدی نیشترهایی به مشکلات جامعه از منظر فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و... بزند اما به دلایل گوناگون از جمله آنکه شوخی های این فیلم همانند سریال های آبکی و دست چندم نازل تلویزیونی شده و بزن و بکوب های این فیلم شاید دیگر نمی تواند مخاطب امروزی را آنچنان که باید به وجد بیاورد.

«ایران برگر» جزو آن دسته فیلم هایی است که به واسطه سوژه و فیلمنامه قوی خود پتانسیل آن را داشت تا در صورت یک پرداخت بهتر به یکی از ماندگارترین آثار کمدی سینمای ایران، آن هم در زمانه ای که تماشای یک فیلم کمدی خوب و جذاب در سینمای ایران تبدیل به یک آرزو و کیمیا شده است، بدل شود اما این فیلم به چند دلیل مهم از جمله استفاده از بازیگران طنز تلویزیونی به ویژه بازیگران سریال مشهور و پر طرفدار «پایتخت» نتوانسته در مدیوم سینما خوب عمل کند و بیشتر شبیه به تله فیلم های نازل تلویزیونی شده است که شاید تنها برخی از مخاطبانی را که پای ثابت تماشای اینگونه آثار تلویزیونی هستند را بتواند به سمت و سوی خود جذب نماید.

داستان «ایران برگر» در فضای کمدی شلوغ و در عصر کنونی روایت میشود ماجرای فیلم در مورد اهالی روستایی است که برخی از آن ها با حرص و طمع خواستار کسب قدرت در بین اهالی روستا هستند که به صورت طنز در آمده است و در نهایت هم همه افراد از کارهای زشت خود نادم و پشیمان می شوند و همه چیز ختم به خیر شده و ماجرا به خوبی و خوش پایان میابد. قصه فیلم یک بستر آشنا دارد که هم در ادبیات داستانی‌ایرانی و هم در داستان و درام جهانی یک قالب شناخته شده است. دختر و پسری که متعلق به دو گروه یا جامعه درگیر با هم هستند، عاشق یکدیگر شده‌اند و مناسبات خانوادگی یا اجتماعی مانع به هم رسیدن آنهاست.

جعفری جوزانی در «ایران برگر» مانند اغلب فیلم هایی که در بخش های گوناگون جشنواره سی و سوم حضور داشتند دست به وعظ و خطابه ای برای مخاطبان زده و کلاً شعارهای گل درشت را فراموش نکرده است. کاراکترهای روحانی، آقای معلم و یا پیر شهر هرگاه لب به ادای دیالوگ های خود باز می کنند تنها به نصیحت دست می زنند که این مهم تا حد و حدود زیادی ارزش های این فیلم را زیر سوأل برده و ارزش فیلم را تنها در حد یک بیانیه برای اعتلای عادات و رفتار عمومی آحاد جامعه کاهش می دهد.

نکته ای که در نهایت باید به مسعود جعفری جوزانی یادآوری کرد این است که هرچند شما فیلمساز بزرگ و ارزشمندی هستید و فیلم ها و سریال های خوبی را برای مردم ایران به یادگار گذاشته اید اما ورود به حیطه تولید فیلم های کمدی کار هر فیلمسازی نیست و کلاً ساخت یک اثر کمدی بسیار سخت است. ساخت یک فیلم کمدی باید در درون ذهنیات فیلمساز نهادینه شده بود و اینگونه نیست که فیلمسازی به صورت اکتسابی بتواند دست به تولید یک فیلم کمدی بزند و در نهایت امر هم اینکه یک کمدی ساز اصولاً باید فکر و ایده های خلاقانه و نویی را برای ایحاد موقعیت های گوناگون بدون کلیشه پردازی های رایج این روزها داشته باشد تا بتواند در جذب مخاطبان امروزی خوب عمل کند.

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.