شرکت مارول یک کمپانی بزرگ و مشهور آمریکایی است که کتاب های کمیک استریپ یا مصور عرضه می کند. بیشتر شخصیت های معروف از جمله مرد عنکبوتی، هالک، چهار شگفت انگیز و ... برای اولین بار توسط این کمپانی معرفی شده است. اما در سال ۲۰۰۹ کمپانی بزرگ دیزنی با خرید این شرکت بار دیگر بهترین ها را گلچین کرده تا بتواند قدرت تجارت خود را به رخ رقبای خود بکشد و از لحاظ ارتقای سطح کیفی در رتبه نخست انیمیشن سازی پا برجا بماند.

انیمیشن «قهرمان بزرگ ۶»، نخستین همکاری دیزنی با کمپانی مارول است، اثری که با کارگردانی دان هال و کریس ویلیامز ساخته شده است.

ماجرا چیست؟

در شهر مدرن سن فرنسوکیو پسری ۱۴ ساله به نام هیرو هامادا با برادر و خاله اش زندگی می کند. هیرو نابغه دانش رباتیک است، تاداشی برادر بزرگ او وقتی احساس می کند که هیرو از توانایی خود به درستی استفاده نمی کند او را به دانشگاه علوم رباتیک که محل تحصیل خود و همکلاسی های باهوشش نیز هست، معرفی می کند. هیرو با ساختن ریز تراشه هایی موفق به اختراعی جدید می شود که کلید موفقیت او برای ورود به دانشگاه است اما در روز معرفی اختراع، ساختمان برگزاری همایش به طور ناگهانی آتش می گیرد، تاداشی برادر هیرو طی این اتفاق جان خود را از دست می دهد. اما بیمکس اختراع تاداشی به هیرو کمک می کند که مسبب اصلی این اتفاق را پیدا کند و شهر فرانسوکیو را نجات دهد.

شهری به اندازه دنیا

شهر ساختگی فرانسوکیو نمایی از جهان آینده است، شهری که غرب و شرق را در خود ادغام کرده است؛نقش و نگارهای ژاپنی در کنار برج های نوک تیز سر به فلک کشیده از یک نظر حس و هوای توکیو و از نظر دیگر نیویورک مدرن را القا می کند. ۶ قهرمان داستان ما همان هایی هستند که این شهر و در واقع کل دنیا را نجات می دهند. شاید این بار دیزنی با پررنگ تر نشان دادن مکان جغرافیایی داستان، هم قصد دارد حس آمریکایی بودن قهرمانان کارتونی خود را تعدیل کند و هم با معرفی هیرو به عنوان یک دورگه آمریکایی- ژاپنی، قدری سختی زحمت نجات دنیا را با ملل دیگر تقسیم کند!

کارگردانی خوب

کارگردانی خوب صحنه های مختلف فیلم و ایجاد لحظه های اکشن و جذاب در مقابل موقعیت دراماتیک هیرو و بیمکس، برگ برنده این فیلم محسوب می شود، فیلمی که به راحتی می تواند با طراحی های جذاب و موقعیت های کمدی اش دقایقی شما را سرگرم کند. به دو کاراکتر هیرو و بیمکس به عنوان شخصیت های اصلی فیلم به درستی پرداخته شده است . بیمکس که رباتی سفید، بزرگ و دوست داشتنی است با داشتن فیزیک نرم و قابل انعطافش به درستی درکی از یک ربات کمک رسان و بی آزار را به مخاطب منتقل می کند، کسی که در پایان دل کندن از او را به شدت سخت می کند .

اما مرگ زود هنگام تاداشی آن هم در زمانی که مخاطب آن را به عنوان یکی از نقش های اصلی فیلم در نظر می گیرد، بسیار غیر منتظره و البته در نوع خود جدید است. این اتفاق ماجرای داستان را وارد فاز جدید و همان هدف اصلی فیلم می کند.

شخصیت های اضافی

 دلیل وجود شش قهرمان در داستان، آنچنان مشهود و قابل باور نیست، درست است که هیرو با کمک دوستانش سرانجام به موفقیت    می رسد، اما قدرت و نبوغ هیرو و بیمکس تا حدی در فیلم به نمایش در می آید که عملکرد شخصیت های دیگر را تحت تاثیر قرار می دهد.

داستانی ادامه دار

فیلم طوری طراحی شده است که بتواند قسمت دیگری نیز داشته باشد، استاندارد های موجود در انیمیشن ۶ قهرمان مورد تحسین منتقدان زیادی قرار گرفته است از جمله اینکه دیزنی توانسته است بعد از انیمشن یخ زده داستانی را خلق کند که در کنار لحظات کمدی و فانتزی به بازگویی واقعیت های تلخ زندگی و تاثیر گذاری آن بر شخصیت ها بپردازد.

اما با وجود ایده های نو و ورود المان های جدید در چهارچوب، انیمیشن «۶ ابرقهرمان» همانطور که از نامش پیداست، حافظه نوستالژیک مخاطب را حساس می کند، شاید پرداختن به سوژه های این چنینی در مقابل انیمیشنی مانند یخ زده دل سرد کننده باشد، روایتی که بار دیگر علاقه انسان به ساخته خودش را نشان می دهد، مخلوقی که از خود عواطفی انسانی بروز می دهد و از این طریق حس همذات پنداری تماشاگران را تقویت می نماید و همچنین جمع شدن افرادی با توانایی بالا برای زندگی بهتر انسان ها، مواردی است که اگرچه، انیمیشن «۶ابر قهرمان» را به جایزه اسکار امسال رساند، اما هیچگاه نمی تواند آن را در جایگاه یک شاهکار در کنار«یخ زده» قرار داد.