چهارشنبه ۱۲ فروردین ۱۳۹۴ - ۱۷:۰۰

نگاهی به فیلمی پخش نشده از مانی حقیقی

«چمدان»؛ فاقد ساختار و محتوا به عنوان یک فیلم/ فیلمی به سفارش سیما که مناسب پخش از تلویزیون نیست!

چمدان *

سینماپرس: عباس کریمی عباسی/ «چمدان» فیلمی از مانی حقیقی است که برای اولین بار از سیما به نمایش درآمد و فیلمی ضعیف در مجموعه آثار این کارگردان کم اثر به شمار می‌آید که محتوایی پریشان و ساختاری نامناسب و خسته کننده دارد.

تله فیلم «چمدان» در سال ۱۳۸۹ به تهیه کنندگی سیمافیلم پس از تعویض چهار کارگردان به مانی حقیقی سپرده و ساخته شد و در همان سال پس از تبدیل به نسخه ۳۵ به جشنواره فیلم فجر راه یافت! کارگردان نسبت به این موضوع اعتراض کرد و یازدهم بهمن ۸۹ در گفت و گویی با ایسنا راهیابی «چمدان» و نمایش آن در جشنواره فیلم فجر را کاملا غیرمنطقی دانست و اعلام کرد که برای تلویزیون ساخته شده است. وی همچنین ادعا کرد که فیلم «چمدان» را فیلم خود نمی‌داند و ادعایی هم درباره آن ندارد. به دلیل شرایط تولیدی ناچار شده بخش عمده‌ای از فیلمنامه را حذف کند تا بتواند فیلمبرداری را به پایان رسانده و این موضوع ضربه مهلکی به فیلم زده است!

با توجه به مطالب فوق «چمدان» یک تله فیلم سفارشی است که باید آن را در رده آثار تلویزیونی و با توجه به امکانات این مدیوم بررسی کرد و از این منظر هم فیلم دارای نقاط ضعف بسیاری است که برخی از آنها فقط به کارگردانی باز می گردند و ارتباطی به امکانات ندارند. عمده ضعفهای فیلم مربوط به فیلمنامه بی درو پیکر و بی آغاز و انجامی هستند که بنا به تقلید از فیلم هایی با موضوع مهاجرت و ساخته شده در سینمای اروپای شرقی نوشته شده است و انگاره های شبه روشنفکری خاصی در آن دیده می شود که هیچ ارتباطی با فرهنگ ایرانی ندارند. و البته که همین نوع ساختار فیلمنامه است که کارگردان را به فیلم جذب کرده و در فیلم «پذیرایی ساده» نیز شاهد چنین نوع ساختاری با موضوعی متفاوت هستیم.

همین موضوع باعث شده تا فیلم داستان قابل تعقیبی توسط بیننده نداشته باشد. پدری که در زمان جنگ تحمیلی پسرش را به آلمان می فرستد تا به بهانه تحصیل وی را از کشته شدن در جبهه نجات دهد پس از سالها خبردار می شود که پسر دست به خودکشی زده در حالی که زن و فرزند دارد. وی به اصرار عروسش به آلمان می رود و از بدو ورود با همه سرشاخ می شود و پس از این که رابطه اش با پسرش بهتر می شود عروسش که با اصرار زیاد وی را به آلمان آورده با گفتن حقیقتی به پسر مبنی بر این که پدرش به اصرار وی امده نه با پای خودش باعث جدایی مجدد می شود و پدر سکته می کند و در نمای پایانی کودکی پسرش حمید در تخت پیش او می آید و مشخص نمی شود که مرده است یا این نشانه قطع رابطه او با بزرگی پسرش و پناه بردن به خاطرات است یا این که رویا می بیند و یا...

به نظر می رسد ضعف اصلی فیلم در همین توجه نکردن به شخصیت پردازی و کنش ها و واکنش های غیرمنطقی افرادی است که قرار بوده شخصیت های فیلم باشند. فیلم غیر از بازی خوب مسعود رایگان چیز دیگری ندارد و در صحنه های خارجی شبانه حتی از یک نور مناسب نیز برخوردار نیست. صحنه های رویای پدر با کودکی پسرش حمید، چنان نچسب و جدا از فیلم درآمده اند که گویی آگهی یک فیلم دیگر در میان این فیلم هستند و غیر از وجود بازیگر مشترک وجه اشتراک دیگری بین آنها دیده نمی شود.

«چمدان» که نام قبلی آن دیوار بوده است احتمالا می خواسته فیلمی در نقد مهاجرت باشد و تنهایی آدمها و پس از ساخت معجونی از داد و فریاد و دعوا و نزاع بین چند آدم  در فضایی غیرمنطقی شده که مشخص نیست پخش آن چه مناسبتی با ایام نوروز دارد هرچند در کل نهادن نام فیلم با آن تصاویر جسته گریخته بر آن و نمایشش در هر وقت دیگر هم مناسب تلویزیون نیست چرا که «چمدان» مملو از ناامیدی، حسرت، تاریکی و فاقد هر پیام روشن برای مردم است.